انتخابات قلابی نیست، خیلی هم واقعی است!

انتخابات قلابی نیست، خیلی هم واقعی است!
در چند روز اخیر با “مانور انتخاباتی” روحانی در مخالفت با اعدامها و زندانیان سیاسی از طرف “تصمیم گیرندگان نظام” طلسم تازه ای در گرم کردن تنور انتخابات جمهوری اسلامی شکسته شد. انتخابات رئیس جمهوری در ایران شکاف بزرگی را در جامعه بوجود آورده است. اگر زمانی پروسه تعیین کاندیداها، پروسه نظارت بر رای و شمارش آرا نفرت و بیزاری هر انسان با کمترین توقع از حق دخالت شهروندان را بر می انگیخت امروز این واقعیات از آن برندگی لازم برخوردار نیست. موضع “نه!”، نه به نمایش انتخاباتی جمهوری اسلامی با همان روشنی و صلابت بی برو برگرد دلایل پایه ای خود، با تکیه به قریب چهل سال از تجربه مستقیم سیاسی مردم؛ با جدلهای تازه روبرو است. سوال اینست کدام “نه!”، در مقابل کدام کشمکشهای اجتماعی و در راه کدام هدف؟ ادامه‌ی خواندن

زنده باد انتفاضه کارگری در ایران!معدنچیان آزادشهر راه را نشان میدهند

زنده باد انتفاضه کارگری در ایران!معدنچیان آزادشهر راه را نشان میدهند.
با وعده های رئیس جمهور سقف انتظارات کارگران در ایران به پس گرفتن لایحه اصلاحیه قانون کار رقم خورده است. خرده فرمایشات این مردک میبایست با هجوم توده ای به کاخ رئیس جمهوری پاسخ بگیرد. اگر از دیوانگانی که همینرا نشانه پیشرفت اعتراض کارگری میدانند بگذریم، سوال اینستکه چند سال دیگر کارگر به امید اجرای قانون کار اصلاح نشده بنشیند؟ مگر این قانون چه آش دهن سوزی است؟ چند وزیر کار دیگر در هنگام آروق زدن پس از عصرانه با همپالکی های مجلس با “پس فرستادم” تفرج خاطر داشته باشند که بلاخره در طویله قانون در مملکت بتوان حق را از ناحق تشخیص داد؟ بلاخره رئیس جمهور سواد دارند یا نه؟ روزنامه میخوانند یا نه؟ ادامه‌ی خواندن

“واقعیت های” جامعه کردستان قبل و بعد از همکاری کومله با خبات

“واقعیت های” جامعه کردستان قبل و بعد از همکاری کومله با خبات

در دفاع ای سیاست همکاری کومله با خبات گفته میشود که خبات پانزده سال است سازمان مذهبی نمانده است، درست است که خبات ارتجاعی است اما مگر همه احزاب بورژوایی همگی ارتجاعی نیستند؟ گفته میشود کومله در این انتخاب از واقعیت های کردستان حرکت کرده است. ادامه‌ی خواندن

خبات – گیت کومله!

خبات – گیت کومله!
همکاری انتخاباتی کومله تا سازمان خبات یک رسوایی سیاسی بود. این قرارداد جز برای کسانی که به ناسیونالیسم خود آشکارا مباهات میورزند، مطلقا هیچ چیز بجز شرمندگی بجا نمیگذاشت. ادامه‌ی خواندن

بازگشت شیخ عزالدین حسینی!

بازگشت شیخ عزالدین حسینی!

“مردم کردستان فراموش نخواهند کرد که همین حزب دمکرات با چه شور و  ولعی آمادگی خود را برای همدستی با جمهوری اسلامی در همان سال ۵۸ نشان داد و بعد مایوسانه گفت: چه عاملی از همکاری حزب دمکرات بعنوان یک نیروی مسئول سیاسی میتواند با همکاری مقامات دولت نقش اساسی در حفظ امنیت منطقه داشته باشد. و نیز فراموش نخواهند کرد که حزب دمکرات چگونه در برابر شورای مقاومت تمکین نمود و به امضای طرحی پرداخت که جز شکست کردستان، اختناق و سرکوب و حفظ نظم برده وار موجود، چیز دیگری عاید مردم کردستان نخواهد کرد. اوضاع کنونی هم به صراحت نشان میدهد که چگونه برای تسهیل و مساعد کردن زمینه های همدستی با جمهوری  اسلامی، به جنگ علیه زخمتکشان کردستان پرداخته است. روی آوری آشکار و صریح حزب دمکرات به زورگویی، ارعاب و دیکتاتوری عریان در رویدادهای جاری و حتی اشاعه آگاهانه این خودسری ها و ارعابها و زورگویی ها در انظار جامعه برای به منقاد کشیدن مردم، خود بخود، مجموعه سیاستهای ضد زحمتکشی، ضد دمکراتیک و ضد مردمی این حزب را طی سالهای گذشته همچون یک سیستم مجسم میکند. بطوریکه وجوه مختلف حیات و فعل و انفعالات سیاسی حزب دمکرات برای هر زحمتکش آگاه و فکوری در کردستان اینقدر ماده خام تهیه کرده است که بتواند از “پیروزی” جنبش به روایت حزب دمکرات، از ایده آل حزب دمکرات در این جنبش تصویر تمام عیاری کسب کند و درک کند که حزب دمکرات خواهان چگونه کردستانی است.” (جعفر شفیعی، کارگران کردستان: آموزش طبقاتی در متن تحولات سیاسی، نشریه پیشرو شماره هشتم، دوره دوم خرداد ۶۴، تاکیدها از اصل مطلب است) ادامه‌ی خواندن

اول مه و لالایی قطعنامه ها

اول مه و لالایی قطعنامه ها
بزرگترین خدمت به اول مه بر گشت به عقب و بررسی آن است. به کجا میرویم و چگونه؟ اول مه جشن است، شادی است، اول مه روز رژه است و روز پس زدن دست قلدری حکومت است. اول مه را هزار گونه میتوان جشن گرفت، به هزار گونه میتوان اجتماع کرد ولی همزمان اول مه میتواند با سر پل استوار با واقعیتهای دشوار زندگی و برای ایجاد تغییر در موقعیت اقتصادی و اجتماعی کارگران مورد توجه قرار بگیرد. اول مه امسال نیز با تمرکز بر قطعنامه ها فرصت مهم دیگری را از دست داد. ادامه‌ی خواندن

معمای ممنوعه شهر سنندج

معمای ممنوعه شهر سنندج
روز دوازده اردیبهشت ماه، روز پس از اول مه با بازدید انتخاباتی خود از شهر سنندج، رئیسی تاکتیک شجاعانه ای را در دستور کار قرار داد. رئیسی در سنندج سنگ باران نشد. رئیسی با پس لرزه های اول مه با تعرض مردم جان به لب رسیده از بیکاری و محرومیت روبرو نشد. کسی بازخواست اعدام برادران ناهید و مصطفی سلطانی در حاشیه فرودگاه را در مقابل او قرار نداد. او مطابق برنامه انتخاباتی مورد استقبال قرار گرفت. رئیسی با این بازدید روحانی را در قلب محبوبیت خود به هماورد میطلبید. رئیسی مردم شهر سنندج را در مقابل دو راهی قرار میداد. ادامه‌ی خواندن

فردا!

برای همگی ما کلمه “فردا” حاوی یک بار مثبت، حامل رنگی از امید، راهی به سوی خوشبینی و گشایش است؛ دلخوشی را تقویت میکند و دست و دلها را قوت میبخشد. سال اندر سال عمر صد بار هم سر به سنگ خورده باشد “فردا” یک ورد سحر آمیز است که به خون انسانها جریان تازه ای میبخشد. ادامه‌ی خواندن

هفته کارگر، عزای ملی، چزاندن کارگر و شهیدی به اسم “ایران”!

هفته کارگر، عزای ملی، چزاندن کارگر و شهیدی به اسم “ایران”!
بلاخره و بدنبال تدارک چند ماهه و مثل همیشه تنها دو روز قبل از آغاز برنامه های هفته کارگر جمهوری اسلامی اعلام شد. مطابق برنامه اعلام شده در فاصله پنجم تا یازدهم ادیبهشت ماه تحت نام هفته مراسم هایی تدارک دیده شده است که سه شنبه با تجدید میثاق با آرمانهای خمینی آغاز و با مراسم سخنرانی روحانی در روز کارگر به پایان میرسد. صد البته شرکت در یک دوجین نماز جمعه، تجدید میثاق با آیات عظام در قم و تجدید بیعت با تولید و سازندگی مفاد این هفته را تشکیل میدهد. ادامه‌ی خواندن

باز هم در مورد هپکو , در پاسخ به ناصر اصغری

باز هم در مورد هپکو
– در پاسخ به ناصر اصغری
آقای ناصر اصغری در نوشته خود – روشنفکران شکم سیر “مخالف سر سخت” اعتراض کارگری – نقطه نظرات من در مورد اعتراضات اسفند ماه کارگران کارخانه هپکو را مورد نقد یا حمله قرار داده اند. مستقل از القاب رنگ و رو باخته، من نمیتوانم خوشنودی خودم را از نوشته ایشان پنهان کنم. ناصر اصغری بطور شمرده رئوس اختلافات را بر شمارده و پاسخ خود را در مورد مسایل اساسی موضوع مورد بحث ارائه داده است. ادامه‌ی خواندن