حالا ما کە مرد نیستیم تو رومون خط بکش , پرچم و بگیر خودت بشو رئیس جنبش

می خواهم چند سطری را بر صفحە سفید بنگارم و بر همین مبنا فریادم را شروع می کنم، بنام زن، بنام جیلان، بنام زینب، بنام دنیا ، بنام ندا، بنام علیا ماجد، بنام همە زنان آفریقا و بە نام کوبانی کە تبدیل بە لیانگشانپوی جهان شدە است. ادامه‌ی خواندن

زنان کوبانی رمز اتحاد کوردها

زنان کوبانی رمز اتحاد کوردها

از حدود یک ماە و نیم  پیش حملە نیروهای افراط گرای اسلامی داعش بر شهر کوبانی شدت گرفتە است و تا بە امروز ادامە دارد. چندین نکتە و فاکت مهم در این نبردهای مردم کوبانی در افکار عمومی کردستانی ها شکل گرفتە است و مدام با آن دست و پنجە نرم می کنیم. ادامه‌ی خواندن

کوبانی سنگر آزادیخواهی و پایان ارتجاع مذهبی

دلایل ورود آمریکا بە منطقە:

در مدت زمانی کە شاهد ظهور  نیروهای اسلامی(( داعش))  در حیطە کشورهای اسلام زدە بودیم، دیدیم کە کاملا برنامە ریزی شدە همە مقاصد خود را مرحلە بە مرحلە  طی کردند و با استفادە از فشار و ارعاب و همچنین با پشتیبانی قدرتهای منطقە و علل الخصوص  ابرقدرت جهان یعنی آمریکای جنایتکار و متحدانش  توانستند جا پای برای خود باز کنند و پروسە اشغالگری و همچنین آشوب در منطقە و جهان را بە خوبی پیش ببرند. ادامه‌ی خواندن

تاریخ اسلامیون دوبارە تکرار شد

تاریخ اسلامیون دوبارە تکرار شد
سی وپنج سال پیش در چنین روزی بە فرمان پیر جماران حملە کشی بە سرزمین کوردها آغاز شد و بند پوتین ها را بستند و تا بە امروز پاهای گندیدەاشان همچنان در قالب همان پوتین ها ماندە و روز بە روز بند آنرا محکم تر و محکم تر می کنند کە نکند جنبندەای بر فراز آسمان بە تسخیر درآمدەاشان بە پرواز در آید. ادامه‌ی خواندن

استقلال کردستان بزرگترین رویداد قرن ٢١

تاریخچە کردها با ٢١ قرن سابقە تحت ستم بودن رکورد جهان را شکست ، شکستی کە جهانیان را بە وجە آورد، قانونمداری و سیستم های پیشرفتە جهان را بە زیر سۆال برد و تقسیمات ارضی واقع شدە بر این ملت داغ دیدە بە مثابە جنایتی هولناک در سطح کرە خاکی را بە نمایش گذاشت. ادامه‌ی خواندن

فرزاد کمانگر، ایستادگی را بە جهانیان آموخت

فرزاد کمانگر، ایستادگی را بە جهانیان آموخت
شب بود، ستارگان بهاری بر پهنای دنیای تاریک در حال نورافشانی بودند. صدا و زمزمە انسانها، کرە خاکی را بە کاستی رنگارنگ تبدیل کردە بود. یکی مینالید و دستهای پینە بستە و ترک خوردە خود را بر صورت بچەهای رنگ پریدە خویش می کشید و خراشها را بر پوست ظریف بچەهایش حکاکی میکرد و مدام زمزمە میکرد، لالی لایە فرزندان دلبدم ترک ها را جبر زمانە بر پیکرم نگاشتە و نالەهایم را گوش شنوایی خریدار نیست. ادامه‌ی خواندن

زبان مادریم را پاس بدار

زبان مادریم را پاس بدار
دیروز ٢١ فیبریواری بود، ساعت ٨ صبح کە از خواب بیدار شدم، انگار با آهنی فولادین بر سر و پیکرم کوبیدن بودند. فکر میکردم کە انگار از تمام زندگیم عقب ماندەام، با عجلە بە حمام رفتم و با یک دوش گرفتن کمی بە اوضاع پریشان خودم سر و سامان دادم. ادامه‌ی خواندن

دیو چو بیرون رود … بوزینە درآید

دیو چو بیرون رود ـــــــــــــ بوزینە درآید
دومین ماە زمستان بود، برف روی شاخەهای درختان در حال خودنمایی بود، بە هر سو کە می نگریستی سفیدی برف چشمان سیاە بختان را بە روشنایی می گشود. آنقدر برف بر زمین گستردە بود کە همانا آسمان نیز سفید بخت شدە بود. ادامه‌ی خواندن

آیا احزاب و مردم دو مقولە جدا از هم هستند؟

آیا احزاب و مردم دو مقولە جدا از هم هستند؟
از همین جا میخواهم شروع کنم و بدون حاشیە رفتن بە اصل موضوع بپردازم، کە تاریخ احزاب و سرنوشت آنها بە کجا ختم شدە است؟ ادامه‌ی خواندن

گلوهای فشردە و بغض های ترکیدە

بهار بود، فصل شکوفتن لالەهای نو رسیدە، فصل رویش جوانەها ، فصل جان گرفتن طبیعت در دامن چمنزارها بود، آری بهار بود کە چشم بە دنیا گشودم و سکوت نابهنجار سرزمینم را شکستم. ادامه‌ی خواندن