آتش

تو را در آتش شناختم
تو را از آتش گرفتم
وقتی که ناقوس های شکسته به خاک افتادند
و نام سرزمین نامفهوم فرو ریخت
پروانه در دست هایت سوخته بود
و هیچ پرنده ای دیگر به آشیانه اعتماد نمی کرد
هرچه می رفتیم
روزبلند تر می شد
و آسمان در زبانه های سرکش می گریست ادامه‌ی خواندن

کالبد شکافی « سبز » (٢) … چگونه « سبز » می خواهد خمینی را « تطهیر» کند؟

برای آن که جنبش مردم علیه حاکمیت اسلامی رنگ سبز بخورد و بار دیگر مثل بهمن ماه ۱۳۵۷ به نفع « آرمان های امام » مصادره شود ، رهبران « سبز » باید موقعیت کاریسماتیک خمینی را بازسازی کنند .
« رنگ کردن » جنبش مردم ، مثل رنگ کردن مردم در سال ۵۷ ، برای ایجاد همین رابطه صورت پذیرفته است . به همین دلیل بود که بخصوص « سبز » های خارج کشوری در شعارهای یک سال گذشته فقط خامنه ای و احمدی نژاد را به عنوان دو تن از عناصر حاکمیت اسلامی هدف می گرفتند ، نه « جمهوری اسلامی را » . شدت این گرایش به حدی بود که اگر کسی یا گروهی در تظاهرات «سبز» به جای « مرگ بر دیکتاتور » می گفت « مرگ بر جمهوری اسلامی » ، عملا و به روش های گوناگونی که شامل هو کردن و اهانت مستقیم و برخوردهای فیزیکی هم می شد ، مورد تعرض شدید قرار می گرفت . ادامه‌ی خواندن

کالبد شکافی « سبز » (۱) چرا « جنبش مردم » را « سبز » کرده اند ؟

مقدمه
هر دو طرف قضیه ؛ باند سبز میرحسین موسوی و باند سیاه حاکم ، پشت سر خمینی سنگر گرفته اند . هر دو خود را پیروان خمینی می دانند و از او چهره ای مقدس ساخته اند که « انقلاب » و دوره زنده بودن او « نورانی » ، « طلائی » و « مظهر » ، «عدالت » و « رافت » بود . هر دو فکر می کنند که به همین دلیل موظف به حفظ « نظام اسلامی » ، یا همان « نور » و « سلوک » خمینی اند که در کتاب « ولایت فقیه / حکومت اسلامی » او به وضوح توضیح داده شده و او خود بند بند آن را در زنده بودنش به اجرا در آورده است ، منتها در تاکتیک و روش اعمال حاکمیت اسلامی بر مردم ایران ، اختلاف نظرهائی با هم دارند . یعنی دچارعواقب تضاد دیالکتیکی ی ناشی از زوال پدیده شده اند و تصور می کنند که حاکمیت سیاسی هر یک از آنان ، می تواند مانع مرگ ناشی از فساد طبیعی پدیده شود . ادامه‌ی خواندن