به رفیق هنرمندم یوگو پیمان ادامهی خواندن
بایگانی دسته: فريدون گيلانى
آتش
تو را در آتش شناختم
تو را از آتش گرفتم
وقتی که ناقوس های شکسته به خاک افتادند
و نام سرزمین نامفهوم فرو ریخت
پروانه در دست هایت سوخته بود
و هیچ پرنده ای دیگر به آشیانه اعتماد نمی کرد
هرچه می رفتیم
روزبلند تر می شد
و آسمان در زبانه های سرکش می گریست ادامهی خواندن
احضار
دوباره احضارم کردند
بلافاصله از شنیدن تنفس باران محروم شدم
خنده هایم را نباید معنی می کردم
به زمزمه ها نباید گوش می دادم
اجازه نداشتم سرم را برای خانه تکان بدهم ادامهی خواندن
تابلو
چمدانم خالی بود
فکرم به مقصد نمی رسید
به دور دست اشاره می کردم
کسی دست هایم را نمی دید ادامهی خواندن
میله ها
پشت این میله بودم
پشت آن میله بودم
شهر میله بود
کشور میله بود
دنیای گمشده ام مزاحمت میله بود ادامهی خواندن
چند شعر
سه شعر
چشمه
به جاده می پیچم
از برکه می گذرم
در خود می وزم
آن گونه که عشق در مشایعتی ناخواسته
و آفتاب در غروبی سنگین ادامهی خواندن
کالبد شکافی « سبز » (٢) … چگونه « سبز » می خواهد خمینی را « تطهیر» کند؟
برای آن که جنبش مردم علیه حاکمیت اسلامی رنگ سبز بخورد و بار دیگر مثل بهمن ماه ۱۳۵۷ به نفع « آرمان های امام » مصادره شود ، رهبران « سبز » باید موقعیت کاریسماتیک خمینی را بازسازی کنند .
« رنگ کردن » جنبش مردم ، مثل رنگ کردن مردم در سال ۵۷ ، برای ایجاد همین رابطه صورت پذیرفته است . به همین دلیل بود که بخصوص « سبز » های خارج کشوری در شعارهای یک سال گذشته فقط خامنه ای و احمدی نژاد را به عنوان دو تن از عناصر حاکمیت اسلامی هدف می گرفتند ، نه « جمهوری اسلامی را » . شدت این گرایش به حدی بود که اگر کسی یا گروهی در تظاهرات «سبز» به جای « مرگ بر دیکتاتور » می گفت « مرگ بر جمهوری اسلامی » ، عملا و به روش های گوناگونی که شامل هو کردن و اهانت مستقیم و برخوردهای فیزیکی هم می شد ، مورد تعرض شدید قرار می گرفت . ادامهی خواندن
کالبد شکافی « سبز » (۱) چرا « جنبش مردم » را « سبز » کرده اند ؟
مقدمه
هر دو طرف قضیه ؛ باند سبز میرحسین موسوی و باند سیاه حاکم ، پشت سر خمینی سنگر گرفته اند . هر دو خود را پیروان خمینی می دانند و از او چهره ای مقدس ساخته اند که « انقلاب » و دوره زنده بودن او « نورانی » ، « طلائی » و « مظهر » ، «عدالت » و « رافت » بود . هر دو فکر می کنند که به همین دلیل موظف به حفظ « نظام اسلامی » ، یا همان « نور » و « سلوک » خمینی اند که در کتاب « ولایت فقیه / حکومت اسلامی » او به وضوح توضیح داده شده و او خود بند بند آن را در زنده بودنش به اجرا در آورده است ، منتها در تاکتیک و روش اعمال حاکمیت اسلامی بر مردم ایران ، اختلاف نظرهائی با هم دارند . یعنی دچارعواقب تضاد دیالکتیکی ی ناشی از زوال پدیده شده اند و تصور می کنند که حاکمیت سیاسی هر یک از آنان ، می تواند مانع مرگ ناشی از فساد طبیعی پدیده شود . ادامهی خواندن