مهناز قزلو (رها)
برای نجات یک لبخند
برای نجات یک نگاه
برای نجات یک قلب
من این ملک پر از اندوه و حرمان را ، نمیخواهم
من این جمعیت زار و پریشان را، نمیخواهم
من این بند اسارت را که دین، بر پای زن بسته است
شعر اول
می تابد اما تابان نیست
از معنی آفتاب هنوز درجانم
ستاره ای دارم
می وزد اما بی چشم براه
به یاد رفیق پیکارگر اسما عیل حسنوند که در تیر ماه سال ۱۳۶۰ به دست جلادان رژیم سرمایه (جمهو ری ا سلامی در بهار زندگی
خویش به خون نشست
مینا اسدی
اینک ماییم
اینک ماییم
نه اهل تماشاییم
نه طالب حاشاییم
اینجاییم و پابرجاییم.
ای کبکهای سردر برف
نوری بر چشمان نا باورتان خواهد تابید
نوری بر دلهایتان که نابیناست.