ضرورت توجه به الزام­های مبارزه برای تشکل سراسری کارگری

۱) هسته­ی ثابت سیاست جمهوری اسلامی در تمامی دوره­ی پس از انقلاب ۵۷ در قبال سازمان­یابی جنبش کارگری سرکوب اراده­ی معطوف به سازمان­­یابی مستقل کارکران از طریق درهم شکستن هر شکل از اعتراض و مبارزه­ی مستقل کارگری، و شناسایی و دستگیری رهبران عملی و کارگران پیشرو بوده است. در همه­ی این سال­ها درون­مایه­ی اصلی این سیاست تداوم داشته است؛ ادامه‌ی خواندن

در دفاع از اتحادیه­ی جنبش اجتماعی

جنبش کارگری برای درهم شکستن ساختار سلطه­ی سرمایه­داری باید در سه عرصه­ی نظری، سیاسی و اقتصادی دست به مبارزه بزند. در حوزه­ی نظری باید یک گفتمان بدیل یا “خرده فرهنگ” را در برابر فرهنگ مسلط بنیان نهد. در قلم­روی سیاسی باید موانع مداخله و مشارکت فعال و موثرِ اکثریت استثمارشوندگان را در عرصه­ی قدرت دولتی درهم بشکند. و در حوزه­ی اقتصادی برای بهبود شرایط  کار و زندگی، و علیه بنیاد کارمزدی مبارزه کند. ادامه‌ی خواندن

ضرورت مبارزه با انحرافات در جنبش کارگری

حشمت محسنی : جنبش کارگری کشور ما در شرایطی قرار دارد که به یک معنا می توان آن را یک نقطه عطف تلقی کرد. نقطه عطف بدین معنا که جنبش کارگری دارد از یک تندپیچ دشوار گذر می کند. عبور از این معبر دشوار، نه خودبه خودی رخ میدهد و نه امر ساده ای است که با خواندن یک ورد بتوان به راحتی از آن گذشت.

ادامه‌ی خواندن

اتحادیه­های جنبشی اجتماعی پاسخی مناسب به سازمان­یابی کارگران

حشمت محسنى : جنبش کارگری کشور ما در یکی از دشوارترین شرایط تاریخ حیات خود به سر می­برد. این دشواری علاوه بر ناتوانی کارگران در برآوردن نیازهای ابتدایی زندگی در متن شرایط فلاکت­بار کنونى٬ مصاف با رژیمى استبدادی و سرکوب­گراست که نه تنها حق تشکل مستقل کارگران را  انکار می­کند بلکه با تمام قوا آن را درهم می­شکند.

ادامه‌ی خواندن