علی سالم (از روزنامه شرق): از زمان پیدایش «طبقه کارگر»، وضعیت کارگران در یکی از بدترین دوران تاریخی خود به سر می برد. در یکی دو دهه اخیر و به خصوص بعد از بحران اقتصادی سال ۲۰۰۸ ، حتی در اروپا زادگاه جنبش کارگری، امتیازاتی که کارگران در مبارزات قرون نوزدهم و بیستم و در قالب دولت رفاه به دست آورده بودند، یکی پس از دیگری از آنها پس گرفته شد. سرمایه بیش از همیشه جهانی و متحد شده و مبارزات کارگران بیش از همیشه محلی و بومی. آیا می توان در این شرایط به تشکلی فراسوی سرمایه همچون انترناسیونال اول که توانست برای اولین بار مبارزات طبقه کارگر جهانی را در سطح بین المللی متحد کند، فکر کرد؟ تشکل جایگزین آن در شرایط تاریخی امروز چیست؟ محسن حکیمی با بازخوانی تجارب مربوط به انترناسیونال و نقد تاریخی اتحادیه گرایی و سندیکا، تشکل مناسب کارگران را در شرایط امروز شورا می داند و قبل از همه، جا افتادن گفتمان شورایی را وظیفه فعالان کارگری می داند. کارگر کسی است که فروشنده نیروی کار است و مزد می گیرد، چه در بخش تولید باشد و کارگر ایران خودرو و چه در بخش خدمات باشد و معلم، مترجم یا کارمند. این بخش از جامعه و پتانسیل عظیم آنها، موتور محرک اعتراضات همگانی چند سال اخیر در اروپا و آمریکا و خاورمیانه همچون جنبش تسخیر وال استریت و بهار عربی بودند. او در شرایط سیاست زدوده کنونی، فرارفتن از ساحت اقتصاد و ورود به عرصه سیاست را مهم ترین وظیفه می داند. ادامهی خواندن
بایگانی دسته: محسن حکیمی
گفت و گوی مهرنامه با محسن حکیمی درباره «سازمان پیکار در راه آزادی طبقه کارگر»
مهسا علی بیگی ( از نشریه مهرنامه): «سازمان پیکار در راه آزادی طبقه کارگر» از دل یکی از دو گروه چریکی پیش از انقلاب بیرون آمد. اما آنچه باعث تشکیل پیکار شد نفی همان مشی مسلحانه سلف خود یعنی سازمان مجاهدین خلق بود. سازمان مجاهدین خلق البته طعم نفی را پیش تر در جریان تغییر ایدئولوژیک در سال ۱۳۵۴ چشیده بود و رهبرانش هیچ وقت فکر نمی کردند تشکیلات آهنین شان دوباره دچار تجدید نظر و انشعاب شود. درباره دلایل این انشعاب و سرنوشت آن با «محسن حکیمی» به گفت و گو نشسته ایم. حکیمی معتقد است مشی سازمان مجاهدین خلق از همان ابتدای تشکیل، نطفه انشعاب های بعدی را در خود داشت. ادامهی خواندن
گفت و گوی هفته نامه «صدا» با محسن حکیمی درباره مائو و مائوئیسم در ایران
گفت و گوی هفته نامه «صدا» با محسن حکیمی درباره مائو و مائوئیسم در ایران
– در اواسط دهه چهل اندیشههای مائوئیستی در ایران رواج پیدا کرد و تحت تاثیر این پدیده حزب توده دچار انشعاب شد که طرفدار مائوتسه دون بودند. چرا در آن زمان گرایش به اندیشههای مائو در ایران رواج پیدا کرد؟ ادامهی خواندن
آقای زرافشان! فعلاً این را داشته باش تا بعد!
آقای ناصر زرافشان در پاسخ به نوشته ی من با عنوان «همسویی با ارتجاع مذهبی در پوشش دفاع از مقاومت مردم فلسطین» متنی را تحت عنوان «همسویی با مواضع امپریالیستی – صهیونیستی در توجیه تجاوز اسرائیل با پوشش شعارهای رادیکال» به تاریخ ۱۷ مرداد ۱۳۹۳ در فضای مجازی (از جمله سایت «اخبار روز») منتشر کرده است. پاسخ به جنبه های نظریِ نوشته و در واقع پرخاش های ایدئولوژیک ایشان را به بعد موکول می کنم و در اینجا فقط به حاشیه ی این متن و آنچه در جریان امضای بیانیه ی «به کشتار مردم فلسطین بی درنگ پایان دهید!» توسط ایشان روی داد، می پردازم. ادامهی خواندن
همسویی با ارتجاع مذهبی در پوشش حمایت از مقاومت مردم فلسطین
اکنون که گرد و خاک ها در مورد بیانیهی «به کشتار مردم فلسطین بیدرنگ پایان دهید!» تا حدودی فرونشسته است راحت تر می توان در باره ی این بیانیه سخن گفت. پیش نویس این بیانیه را من نوشتم و پس از ارسال به دوستانی (که خود اگر لازم بدانند اعلام خواهند کرد) و ملحوظ داشتن نظرات آنان، برای امضا به نشانی دوستانی دیگر فرستاده شد. به این معنا، تهیه ی این بیانیه حاصل یک شور و مشورت جمعی بود. با این همه، من به تنهایی مسئولیت تمام نکات مندرج در آن را بر عهده میگیرم و به طور کامل از آن دفاع میکنم. اما پیش از این دفاع، لازم است به دو مورد از حواشی این متن اشاره کنم. ادامهی خواندن
توجیه سانسور در پوشش دفاع از فرهنگ رایج در جامعه
انترناسیونال اول و اتحادیههای کارگری
انترناسیونال اول و اتحادیههای کارگری ادامهی خواندن
مبارزهی تدافعی طبقهی کارگر , شرایط تبدیل آن به تهاجم و وظایف پیشروان کارگری / مصاحبه نشریه آرش با محسن حکیمى
مبارزهی تدافعی طبقهی کارگر
شرایط تبدیل آن به تهاجم و وظایف پیشروان کارگری
پاسخ محسن حکیمی به پرسشهای نشریهی آرش ادامهی خواندن
محاکمه به اتهام قتل سیاسی-عقیدتی
سلب حق زندگی از انسان، به هر دلیل، چنان شنیع و نفرتانگیز است که وقتی کسی به قتل میرسد نخستین چیزی که به ذهن انسانهای دیگر خطور میکند پیداکردن قاتل است تا سپس عدالت در موردش اجرا شود. این البته گواهی است بر اهمیت حیات انسان، و بیتردید حق مسلم بازماندگان مقتول و به طور کلی جامعهی انسانی است که خواهان احقاق حق و رسیدگی به حق حیات پایمال شدهی مقتول و بدینسان محاکمه و مجازات قاتل یا قاتلان باشند. اما اگر بپذیریم که هدف از این مجازات نه تنبیه صرف قاتل بلکه، مهمتر از آن، جلوگیری از تکرار عمل ضدانسانی قتل است، آنگاه این امر که قاتل یا قاتلان به چه جرمی مجازات میشوند، اهمیت پیدا میکند. اهمیت این نکته در مورد پدیدهی موسوم به «قتلهای زنجیرهای» دو چندان میشود. ادامهی خواندن
جریان سرمایه در تن و خون یک کارگر سندیکالیست
آقای مازیار گیلانینژاد نمونهی خوبی است برای نشان دادن تأثیر ویرانگر جریان سیاسی«چپ»ی که، در پوشش دفاع از منافع کارگران و به عنوان «حزب طراز نوین طبقهی کارگر»، در طول سالیان دراز در مغز کارگران وابسته به خود فروکرده است که به دنیا از منظر منافع سرمایه بنگرند. تأکید بر اثرات ویرانگر این نوع چپ بر کارگران به معنی تبرئهی انواع دیگرِ چپ نیست. به طور کلی، کل چپ در ایران در کشاندن فعالان کارگری به مسیر سرمایهداری و به طور اخص سرمایهداری دولتی و تبدیل آنها به مبلغان این یا آن فرقهی چپ ایدئولوژیک نقش مهمی است. اما تأثیر ویرانگر و دیرپای چپ روسی بر کارگران ایران حدیث دیگری است که از هر زبان شنیده شود نامکرر است. ادامهی خواندن