کارگران جهان در اسارت سازمان یافته ی اتحادیه ای- حزبی

نمی توان در باره ی وضعیت کنونی طبقه ی کارگر سخن گفت اما چشمگیرترین مشخصه ی این وضعیت یعنی ضعف و ناتوانی و پراکندگی این طبقه در مقابل سرمایه را نادیده گرفت. هر گونه چاره جویی کارساز و تأثیرگذار برای  وضعیت کنونیِ کار و زندگی کارگران در گرو عزیمت از این واقعیت بی چون و چرا و انکارناپذیر است. بی تردید، بسته به میزان برخورداری کارگرانِ جاهای مختلف دنیا از دستاوردهای مبارزات تاریخی شان، درجه ی این ضعف و ناتوانی در کشورهای مختلف فرق می کند. اما، به رغم این تفاوت و با وجود افت و خیز در میزان رویاروییِ کارگرانِ مناطق مختلف با سرمایه، آنچه هر ناظر واقع بینی در نگاه نخست به چشم می بیند این است که طبقه ی کارگر، چه در سطح ملی و چه در مقیاس بین المللی، دهه هاست که دیگر نمی تواند در برابر یورش بی امان، همه جانبه و افسارگسیخته ی سرمایه به سطح معیشت اش حتا از خود دفاع کند، چه رسد به این که متقابلاً به سرمایه یورش برد و آن را به عقب براند. آنچه که مدتهاست در سطح جهانی یکریز و بی وقفه ادامه دارد از یک سو پیشروی مداوم طبقه ی سرمایه دار و دولت های گوناگون اش برای یورش هرچه بیرحمانه تر به سطح معیشت کارگران و، از سوی دیگر، عقب نشینی پیوسته ی طبقه ی کارگر و تسلیم سنگرهای فتح شده ی این طبقه یکی پس از دیگری است. ادامه‌ی خواندن

این امامزاده شفا نمی دهد!

این امامزاده شفا نمی دهد!

حکایت کسی که در این روزها از توافق دولت ایران با دولت های آمریکا و اروپا خوشحالی می کند – توافقی که به نظر می رسد کل حکومت جمهوری اسلامی در مجموع ناچار است پای اجرای آن برود – حکایت همان کسی است که به مرگ اش می گیرند تا به تب راضی شود. این شادی، شادی کسی است که، از یک سو، احتمال می داد گرفتار جنگی ناخواسته شود و حال فکر می کند نجات دهنده ای آمده و می خواهد او را از دست جنگ نجات دهد و، از سوی دیگر، می پندارد مشکلات اقتصادی اش ناشی از تحریم هاست و با لغو آنها زندگی اش بهتر می شود. ادامه‌ی خواندن

محکومیت «مهرنامه» نقض آشکارآزادی بیان است

بر اساس خبر منتشر شده در رسانه ها، دادگاه مطبوعات مدیر مسئول نشریه ی «مهرنامه» را مجرم شناخته است. علی اکبر کسائیان، دبیر هیئت منصفه ی این دادگاه (شعبه ی ۷۹ دادگاه کیفری استان تهران)، در گفت و گو با خبرگزاری فارس علت صدور این حکم را چنین بیان کرده است: «مدیر مسئول «مهرنامه» به اتهام نقل مطالب از گروه های منحرف و مخالف منتهی به تبلیغ آنها و عدم رعایت قانون مطبوعات مجرم شناخته شد و به اتفاق آرا مستحق تخفیف دانسته نشد.» ادامه‌ی خواندن

«کمونیسم لغو کار مزدی» در اسارت ایدئولوژی مارکسیسم

آقای ناصر پایدار در کتاب اخیرش به نام «از خلق گرایی میلیتانت دینی تا کمونیسم خلقی میلیتانت» سیر فعالیت سیاسی خود و در نهایت دست یابی به چیزی که او آن را «کمونیسم لغو کار مزدی» می نامد، شرح داده است. تا آنجا که به پیشروی او به سوی ستیز با سرمایه داری بر بستری صرفاً اقتصادی مربوط می شود، «کمونیسم لغو کار مزدیِ» پایدار بدون شک با مراحل پیشین فعالیت ایشان متفاوت است و بیانگر گسست اوست، نخست از «خلق گرایی میلیتانت دینی» و سپس از «کمونیسم خلقی میلیتانت». اما تمام مسئله در همین «بستر صرفاً اقتصادی» یعنی عدم تسری این پیشروی ضدسرمایه داری به بسترهای سیاسی و به ویژه  ایدئولوژیک نهفته است. مسئله این است که «کمونیسم لغو کار مزدی» پایدار، به رغم فاصله گیری با دیدگاه های سرمایه دارانه ی پیشین ایشان، و با وجود هر نیت خیری که او ممکن است داشته باشد،  طوق یک اسارت ایدئولوژیکِ تمام عیار را بر گردن دارد و، تا آنجا که چنین است، زمینه ی نظریِ ایجاد یک ابزار ایدئولوژیک جدید برای سرکوب مخالفان سیاسی و عقیدتی را می سازد. نوشته ی حاضر به قصد نشان دادن این نکته به رشته ی تحریر درآمده است. ادامه‌ی خواندن

کشتن مخالفان سیاسی و عقیدتی چیزی بیش از «اشتباه» است، آقای حق شناس!

آقای تراب حق شناس در نوشته ای با عنوان «تشدید حمله به گرایش چپ درون مجاهدین: چرا؟» ضمن دفاع از این گرایش علت حمله به آن را احساس خطر نیروهای ارتجاعی دانسته و نوشته است: «همین که نیروهای ارتجاعی غالب و مغلوب این طور وحشیانه به تحریف تاریخ و لجن مال کردن گرایش ترقی خواهانه مجاهدین در هر سه مرحله (قبل از تغییر ایدئولوژی، پس از آن و سپس سازمان پیکار) می پردازند دلیلی کافی برای خطری است که آنها از ناحیه این گرایش درون مجاهدین احساس می کنند.» ایشان در جای دیگری از این نوشته علت «خصومت افسارگسیخته» با گرایش چپ درون مجاهدین را «فقط یک چیز» دانسته که به نظر او «دفاع از ماهیت طبقاتی و ایدئولوژیک جمهوری اسلامی» است. ادامه‌ی خواندن

سخنرانی محسن حکیمی در مراسم شانزدهمین سالگرد قتل محمد مختاری و جعفر پوینده

با درود به شما و سپاس از کانون نویسندگان ایران برای برگزاری این مراسم و با یاد عزیز محمد مختاری، جعفر پوینده و دیگر جان باختگان راه آزادی. ادامه‌ی خواندن

محض اطلاع یک چپ دایناسوریست

پیش بینی می شد که مصاحبه روزنامه شرق با من به مناسبت انتشار کتاب «اتحادیه های کارگری» و طرح مباحث مندرج در پی گفتار این کتاب، همچون گذشته مخالفت چپ ایدئولوژیک و فرقه ای را برانگیزد. اما راستش من یکی پیش بینی نمی کردم که با مخالفتی یکسره هیستریک و آکنده از فحش و ناسزا و توهین و هتاکی و اتهام های به کلی ناروا و بی اساس رو به رو شوم، امری که خود نشان می دهد این چپ تا آنجا سقوط کرده و در منجلاب استیصال فرورفته است که هیچ ابایی از زیر پا گذاشتن ابتدایی ترین معیارهای نقد نظری ندارد و به هر خس و خاشاک و رطب و یابسی چنگ می زند تا مانع غرق شدن کامل خود در این منجلاب شود. آقای شاهرخ زمانی در نوشته اش در چند سایت اینترنتی تحت عنوان «حکیمی خدمت گذار سرمایه داری را خوب بشناسیم» ظاهراً قاطعیت کارگری در مبارزه نظری را با بددهنی، فحاشی، هتاکی، لمپنیسم، و انتساب بی پروا و لجام گسیخته اتهام های ناروا و بی اساس اشتباه گرفته است. گویا، به نظر ایشان، برخورد نظری با مخالفان هرچه هتاکانه تر، هرچه توهین آمیزتر و هرچه لمپنی تر باشد، کارگری تر است. به این عبارت ها و جمله ها، به عنوان نمونه، دقت کنید تا صحت ادعای من به شما ثابت شود: ادامه‌ی خواندن