مارکس و دیکتاتورى انقلابى پرولتاریا

ریشه هاى معاصر بحث

در دهه ۱۹۷۰، برخى از احزاب کمونیست اروپایى وابسته به شوروى – بویژه آن هایى که مثل حزب کمونیست ایتالیا و فرانسه از نفوذ انتخاباتى بالنسبه قابل ملاحظه اى برخوردار بودند٬ فراشد دورى گرفتن از مسکو و نزدیکى به بورژوازى کشورهاى خودى را آغاز کردند. دلیل عمده این چرخش تلاش این احزاب براى شرکت در حکومت هاى ائتلافى بود. این موضوع بویژه در ایتالیا چندین بار در دهه ۱۹۷۰ به مثابه یک احتمال واقعى مطرح شده بود. آرا انتخاباتى حزب کمونیست ایتالیا از تک تک احزاب بورژوایى آن دوران بیشتر بود. اما هر بار که مساله امکان شرکت آن در کابینه مطرح مى شد سران ناتو (یعنى امپریالیزم آمریکا)  آشکارا مخالفت شدید خود (یعنى حق وتوى امپریالیزم حاکم) را با هر گونه حکومت ائتلافى با احزاب کمونیست اعلام مى کردند. بدین ترتیب٬ استالینیزم اروپایى وارد دورانى از بحث هاى درونى شد که تحت لواى “انطباق برنامه حزب با شرایط جدید اروپاى غربى” و یا “تدوین راه دموکراتیک به سوسیالیزم” بتواند برنامه حزبى را ترمیم کند و مشروعیت خود را به عنوان احزابى که بورژوازى مى تواند حتى در کابینه هاى ائتلافى شرکت دهد٬ اثبات کند. فراشدى که مى توان دوران سوسیال دموکراتیزه شدن استالینیزم نامید. در ادبیات سیاسى آن زمان این پدیده تحت نام “کمونیزم اروپایى”  معروف شد. ادامه‌ی خواندن

تشدید حمله به گرایش چپ درون مجاهدین: چرا؟

توجه، باز شدن در یک پنجره جدید. http://peykar.org/articles/901-mojahedin.html

(اشاره‌ای به شماره‌های اخیر مهرنامه و چشم انداز ایران، چاپ تهران)

“دفاع می‌کنم از اندیشه‌ای که آن را سستی جانبدارانش در هم شکسته است.”(۱) ادامه‌ی خواندن

آن گم شده ای که این همه بحث برانگیخته است

وقتی آرش* از من خواست که «احساسات و عواطف» خود را نسبت به این نوارهای تاریخی بنویسم، به نظرم رسید که سطح کار را پایین گرفته و این یک خواست بسیار ساده و حد اقل است، زیرا می توان دربارهء موضوعات مورد گفتگو و جایگاه تاریخی آن تصورات و تفکرات و اقدامات، و نیز دربارهء بررسی انتقادی آنها پرسید و از کسانی اظهار نظر خواست. اما بعد متوجه شدم که تا همین احساس و عاطفه که آرش پیش کشیده وجود نداشته باشد، مصداق آن مثلی می شود که می گوید «بی مایه فطیر است». ادامه‌ی خواندن

٢٠٠٩ سالی ممتاز بود

کارت تبریک سال نو

ــ سال مارکس.
صبح دیروز، نخستین روز سال جدید، گزارش مطبوعاتی تلویزیون از سال ۲۰۰۹ (همراه با تصویر مجلات و روزنامه های معروف جهان که در روزهای بحران مالی و اقتصادی عالمگیر، همه از مارکس نوشته بودند) خبر می داد که سال گذشته را سال مارکس لقب داده اند.

ادامه‌ی خواندن

جایگاه اسلام در رژیم جمهوری اسلامی

از زمان روی کار آمدن جمهوری اسلامی و فجایعی که به بار آورده، بسیاری را رسم بر این است که علت مشکل را صرفاً در «اسلامی بودنِ» رژیم بجویند و همصدا با برخی محافل مطبوعاتی و سیاسی غربی (که موضع گیریشان نسبت به برآمد جنبش های اسلامی، و کلاً دنیای اسلام، یادآور تعصب کور صلیبیان است) می کوشند منشأ بدبختی های مردم ایران و کلاً مسلمانان را نه در انواع ستمدیدگی ها و تحمل فشارها از یک طرف و قلدرمنشی و یکه تازی صاحبان سرمایه و قدرت از طرف دیگر، بلکه در اسلام جستجو کنند و استبداد و ظلم و فقر مادی و فرهنگی و تحقیر و فساد و بی عدالتی ناشی از مناسبات استثمارگرانه داخلی و خارجی را نادیده بگیرند.

ادامه‌ی خواندن