ریشه هاى معاصر بحث
در دهه ۱۹۷۰، برخى از احزاب کمونیست اروپایى وابسته به شوروى – بویژه آن هایى که مثل حزب کمونیست ایتالیا و فرانسه از نفوذ انتخاباتى بالنسبه قابل ملاحظه اى برخوردار بودند٬ فراشد دورى گرفتن از مسکو و نزدیکى به بورژوازى کشورهاى خودى را آغاز کردند. دلیل عمده این چرخش تلاش این احزاب براى شرکت در حکومت هاى ائتلافى بود. این موضوع بویژه در ایتالیا چندین بار در دهه ۱۹۷۰ به مثابه یک احتمال واقعى مطرح شده بود. آرا انتخاباتى حزب کمونیست ایتالیا از تک تک احزاب بورژوایى آن دوران بیشتر بود. اما هر بار که مساله امکان شرکت آن در کابینه مطرح مى شد سران ناتو (یعنى امپریالیزم آمریکا) آشکارا مخالفت شدید خود (یعنى حق وتوى امپریالیزم حاکم) را با هر گونه حکومت ائتلافى با احزاب کمونیست اعلام مى کردند. بدین ترتیب٬ استالینیزم اروپایى وارد دورانى از بحث هاى درونى شد که تحت لواى “انطباق برنامه حزب با شرایط جدید اروپاى غربى” و یا “تدوین راه دموکراتیک به سوسیالیزم” بتواند برنامه حزبى را ترمیم کند و مشروعیت خود را به عنوان احزابى که بورژوازى مى تواند حتى در کابینه هاى ائتلافى شرکت دهد٬ اثبات کند. فراشدى که مى توان دوران سوسیال دموکراتیزه شدن استالینیزم نامید. در ادبیات سیاسى آن زمان این پدیده تحت نام “کمونیزم اروپایى” معروف شد. ادامهی خواندن