حاشیه‌ای بر کتاب «یادنوشته‌ها، تابوت زندگان»

مقدمه

زمانی که برای اولین بار کتاب «تابوت زندگان»، نوشته هما کلهری را در دست گرفتم و متن پشت جلد آنرا خواندم، احساسی گنگ توام با کنجکاوی به من دست داد. بعد از حدود ۳۵ سال بی‌خبری از هما، حالا کتاب یادنوشته‌هایش را در دست داشتم. حدس می‌زدم که بعد از این همه سال، قلم بدست گرفته تا مراحل بریدن، تواب و نگهبان شدنش را توضیح دهد‌ و شاید هم به افشای آنچه که در پشت سلولهای زندان، دور از چشم ما زندانیان رُخ داده بود، بپردازد. اما… زهی خیال باطل! ادامه‌ی خواندن