مروری گذرا بر خیزش سراسری دی ماه ١٣٩۶

مروری گذرا بر خیزش سراسری دی ماه ١٣٩۶

در گوشه و کنار شهرستان‌ها و برخی محله‌ها در شهرهای بزرگ، هنوز تجمع‌های اعتراضی ادامه دارد و حتا فراخوانی برای برگزاری تظاهرات سراسری در ساعت ۵ عصر روز چهارشنبه ۲۷ دی ماه اعلام شده است، اما چند روزی است که در کف خیابان‌ها اعتراض‌ها کاسته شده است. باید گفت، وقتی نقش‌آفرینان یک خیزش‌ اجتماعی، جویندگان نان و گرسنگان باشند، آن خیزش، درهم‌بافتگی‌های‌ ویژ‌ه‌ای می‌یابد که حضور نیافتن معترضان در کف خیابان، دلیل بر فروکش کردن آن خیزش نیست. ادامه‌ی خواندن

رنجی دیگر و یکی دیگر از آسیب های اجتماعی!

رنجی دیگر و یکی دیگر از آسیب های اجتماعی!

خبر:
“زباله گردی در سطح تهران و شهرهای بزرگ ایران، افزایش یافته است و زنان و مردان در شب‌ها با چادر و نقاب در پی مواد غذایی هستند تا شناخته نشوند! افزون بر این، پیرو خبرگزاری‌های داخل کشور، بیش از صدوبیست هزار کودک در ایران به زباله‌گردی مشغولند و بیشتر این کودکان برای مراکز بازیافت زباله که پیمانکاران شهرداری هستند، با حقوق بسیار ناچیز کار می کنند!”

فرازی بر زباله گردی در دل شب‌ها!
اگر زیر پوست شهرها و روستاهای ایران را با نگرشی مشارکتی و دخالت‌گرانه، به عنوان یک عنصر اجتماعی پویا که حق شهروندی هر انسانی است جستجو کنیم، بی‌شک عفونت‌های بسیاری را خواهیم دید!
فقر، فلاکت، بیکاری، اعتیاد، تن فروشی، کودکان کار، کودکان خیابانی، کارتن خوابی، گورخوابی، گرانی ‌افسارگسیخته، پایین آمدن کیفیت زندگی، زن‌ستیزی، نبود امنیت شغلی، کودک آزاری، مشکل آب، از بین رفتن تدریجی محیط زیست و اینک زباله گردی و صدها مشکل ریز و درشت اجتماعی که عمیق‌تر شدن شکاف طبقاتی را به طور شفاف بیان می‌کند. همه‌ی اینها فقط سیاست‌های نادرست این دولت و آن دولت نیست که منجر به تلخی‌های دهشتناک و ناهمسازی‌های جامعه شده است، بلکه سیستم و نظام و ساختار اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی است که پس از تسخیر قدرت سیاسی توسط نمایندگان جدید سرمایه در جغرافیای ایران، نقش خود را به خوبی ایفا کردند و آنجا که نیاز بود به سرکوب جوانان و معترضان پرداختند و آنجا که نیاز نبود در سکوت و سکونی خشمگین، با پنبه سر بریدند و آگاهانه و هدفمند، جامعه را به رفتارهای عادت‌گونه سوق دادند تا منافع خویش و منافع نظام‌های جهانی را تامین کنند!
با توجه به ساختار فرهنگی و خودکامگی این نظام حکومتی، از همان نخست، این روزها قابل پیش‌بینی بود، اما معترضان جوان و ناپخته‌ی این نظام، دسته دسته شکنجه و اعدام شدند! جامعه نیز به دو علت جنگ و وجود سرکوب عریان از یک سو و نبود تشکلی اجتماعی از سوی دیگر، به عقب‌نشینی وادار شد و نظام‌های سرمایه، در قالب دولت‌های جهان، به خاطر تامین منافع خویش، پشتیبان صددرصد جمهوری اسلامی ایران و سردمداران آن شدند.
روابط اجتماعی موجود، در جای جای کشور ایران، به اندازه‌ای تلخ شده است که چندی پیش، یکی از اقتصاددان‌های حکومتی به نام حسین راغفر، به سیاست‌گذاران اقتصادی و سیاسی کشور هشدار داد و در رسانه‌های داخلی اعلام کرد:
“سیاست‌های اقتصادی نادرست، کشور را به فقر و فلاکت کشانده است و به زودی، کلان‌شهرهای ایران، چون سائوپولو خواهد شد و اگر این روند ادامه یابد، سائوپولیزه شدن تهران، حتمی است!”
لازم به یادآوری است که به خاطر شکاف عمیقی که در شهر سائوپولو ایجاد شده است، مسئولان و سردمداران حکومت برزیل، تصمیم گرفتند که دیواری در شهر سائوپولو بکشند و منطقه‌ی فقیرنشین را با بقیه‌ی مردم جدا کنند و این جدایی، یک روابط ناهنجار و زشتی را به نمایش گذاشته است که مدتی است واژه‌ی “سائوپولیزه شدن”، وارد ادبیات سیاسی جهان شده است!
گفتنی است که روابط ناهمگون امروز در جامعه، به طور ناگهانی ایجاد نشده است و در این سی و هشت سال گذشته، به طور تدریجی، آرام آرام بر جامعه تزریق شده است و به گفته‌ی داستایفسکی که گویا حال و روزگار امروز ما را بیان می کند: “من تصور می کنم بهترین تعریفی که می توان از انسان کرد این است، انسان موجودی است که به همه چیز، عادت می کند!”
آری اگر اینگونه ادامه یابد، سطل آشغال‌ها در شب‌ها تنها نخواهند ماند و سرهای گرسنه تا سینه و با نقاب، سیری خویش را درون زباله‌ها خواهند جست! همانگونه که برای کار کودکان، در روزهای نخست، اشک ریختیم و دیدن و شنیدن آنها پس از مدتی عادت شد! کارتن خوابی و پایین آمدن متوسط سن فحشا نیز ما را به آهی دردآلود کشاند و مدتی بعد، عادت شد! فاجعه‌بارترین آنها بیکاری مزمنی بود که آرام آرام در جامعه گسترش پیدا کرد و از کسی دم برنیامد! بیکاری نیز به عنوان ریشه‌ای‌ترین مشکل یک جامعه حتا عادت شد! بقیه‌ی موارد نیز ایچنین عادت شد!
بیاییم برگردیم به مفهوم نخستین فراز این یادداشت که دردنامه‌‌ی همه‌ی انسان‌هاست، اگر پویایی خویش را نسبت به مشارکت و دخالت بر مناسبات ناهمگون این جامعه از دست بدهیم، به یقین عفونت واگیردار این نظام، در همه‌ی عرصه‌های جامعه سرایت خواهد کرد و تک تک انسان‌ها آسیب خواهند دید، اما اگر ناپختگی نسل ما در نوع اعتراض، منجر به شکست شد، اما تجربه‌هایی را بر جای گذاشت؛ به نظر می‌رسد که انسان پویا متکی به فهم امروز خویش، خواهد توانست راه اعتراضگری را بیابد و با خیزش خویش، این ناهمگونی‌های جامعه را درهم بشکند! وگرنه، روز به روز اخبارهایی رنجبارتر از پیش خواهیم شنید که توان دیدن آنها را در واقعیت نخواهیم داشت و نسل دیگری، قربانی منافع کوتاه مدت سردمداران حکومتی، به ویژه قربانی منافع دراز مدت دیگر حکومت‌ها خواهد شد!

ساسان دانش
۱۰ اوت ۲۰۱۷
برابر با ۱۹ مرداد ۱۳۹۶