در گستره تاریخی ؛ طبقات حاکم اقتصادی و نهاد روحانیت یک کالبد در دو بدن بوده و نهاد روحانیت بعنوان یک قشر اجتماعی ریشه تاریخی در هزارها ؛ متحد طبقه حاکم از نظام برده داری ؛ تا دوره کنونی و نظام سرمایه داری بوده و در سرکوب طبقات تحت ستم در جایگاه سلطه فرهنگی – ایدئولوژیک این نظام ها نقش ایفا کرده است. این قشر از نظر اقتصادی همواره یک قشر غیر مولد و انگل را تشکیل داده و روابط حقوقی و فرهنگی ستم را توجیه و آنرا ازلی و ابدی جلوه داده است . در واقع با توجیه روابط مالکیت ؛ زیر ساخت های فکری استثمار طبقاتی در میان توده های تحت ستم را تأمین کرده است . ادامهی خواندن