تشکیل مجامع عمومی راه مقابله با توطئه جمهوری اسلامی  در شرکت واحد

عروج و گسترش جنبش کارگری رژیم اسلامی را در بد مخمصه ای گرفتار کرده است. اعتراضات و اعتصابات کارگری کل جامعه را در بر گرفته است. سرکوب اعتراضات کارگری، دستگیری فعالین و رهبران کارگری نتوانسته مبارزات کارگری را عقب بنشاند. طبقه کارگر متشکل یک هراس پایه ای و بزرگ رژیم اسلامی است. این حکومت خفقان ضد کارگری از همان ابتدای قدرتگیری به سرکوب جنبش کارگری دست زد. سرکوب و متلاشی کردن شوراهای کارگری، ایجاد شوراهای اسلامی بجای شوراهای مستقل کارگری، انجمن های اسلامی و خانه کارگر بخش مهمی از سیاست سرکوب طبقه کارگر توسط جمهوری اسلامی بوده است. باین ترتیب بود که رژیم اسلامی موفق شد شرایط برده وار و استثمار خشن را بر کل طبقه کارگر و بدین ترتیب بر کل جامعه حاکم کند. فقر و فلاکت گسترده، معیشت چند برابر زیر خط فقر، دزدی های کلان تنها با تلاشی تشکلات کارگری امکانپذیر شده است. ادامه‌ی خواندن

نخبگان ضد انقلاب در تدارک “گذار” از جمهوری اسلامی

هفته پیش کنفرانسی تحت عنوان “مدیریت گذار از جمهوری اسلامی” توسط “اتحاد برای دموکراسی در ایران” در لندن برگزار شد. در این کنفرانس تعدادی از چهره های شناخته شدۀ ضد انقلاب و ارتجاع سخنران بودند. دربارۀ “چشم انداز فروپاشی” جمهوری اسلامی و چگونگی مدیریت آن برای جلوگیری از شکل گیری یک انقلاب در ایران بحث و تبادل نظر کردند. اتحاد برای دموکراسی تشکلی است که حدود شش سال پیش در متن خیزش های توده ای در خاورمیانه توسط مشاورین حقوق بگیر دولت آمریکا برای جلوگیری از شکل گیری یک جنبش انقلابی در ایران تاسیس شد. در آن مقطع این تشکل “چَلبی ایستی” سه کنفرانس در استکهلم، بروکسل و پراگ سازمان داد و سپس به محاق رفت. محسن سازگارا، از مهره های شناخته شده رژیم اسلامی که سال ۱۳۵۷ از آمریکا به خمینی ملحق شد و بنیانگذار سازمان سپاه پاسداران است و شهریار آهی که از پیش از انقلاب ۵۷ در پست مشاور دولت آمریکا با شاه سرنگون شده و سپس رضا پهلوی فعالیت می کرده است، از روسای این تشکل و پای ثابت کنفرانس های آنند. ادامه‌ی خواندن

ناسیونالیسم یک ویروس خطرناک است! تاکیدی مجدد

در قرن بیست، بویژه پس از جنگ جهانی دوم مبارزات ضد استعماری اوج گرفت، این جنبش های ناسیونالیستی- ضد استعماری را اصطلاحاٌ “جنبش های آزادیبخش” می خواندند. در دورۀ جنگ سرد این جنبش ها عمدتاٌ  به شوروی و کمونیسم بورژوایی روسی نزدیک بودند. کمونیست های جهان با شور و هیجان و رومانتیسیسم این جنبش ها را دنبال و از آنها دفاع می کردند. برخی بشکل علنی تری خود را کمونیست یا سوسیالیست می خواندند، ویتنام، موزامیبیک و آنگولا؛ برخی خود را پیرو “سوسیالیسم” های ناسیونالیستیِ بومی می نامیدند، جنبش بعث، بویژه ناصر در مصر. این جنبش ها تا مغز و استخوان ناسیونالیستی بودند. برای دولت مستقل از قدرت استعماری می جنگیدند؛ فرهنگ و مذهب “خودی”- بومی را تقدیس می کردند. ضد غرب و ضد غربی بودند. این خصلت ها را شاید بتوان میان عامۀ مردم، بعنوان احساسات خودبخودی در مقابل سرکوب خونین و تحقیر نژاد پرستانۀ وقیح قدرتهای استعماری و بویژه پدیدۀ برده داری درک کرد؛ اما دفاع از آنرا از جانب کمونیست ها و جنبش کمونیستی بهیچ عنوان نمی توان جایز، مشروع یا موجه جلوه داد. اما مساله اینجاست که در آن مقطع کمونیسم بورژوایی روسی در جهان دست بالا را داشت و سپس مائوئیسم نیز به میدان آمد. ادامه‌ی خواندن

شعارهای کارگری و پوپولیسم

طی دو ماه اخیر اعتراضات و اعتصابات کارگری کل جامعه را فرا گرفته است. این اعتراضات از دو ماه پیش آغاز نشده است؛ بلکه خود یک فاکتور مهم و تعیین کننده در شکل گیری خیزش توده ای اخیر بوده است. ادامه‌ی خواندن

در مورد شعار “مرگ بر کارگر”

روز ۱۶ بهمن کارگران هپکو برای دریافت حقوق معوقه در اراک راهپیمایی کردند.رر طبقۀ کارگر ماهها است که برای دریافت حقوق معوقۀ خود اعتراض و اعتصاب می کند. کارگران، معلمین، بهیاران و پرستاران در بخش های مختلف از سه ماه تا ده ماه حقوق نگرفته اند؛ بعضا بخشی از کارگران قسمتی از حقوق سالهای پیش خود را هنوز دریافت نکرده اند. بویژه، در دو سه سال اخیر ما شاهد اعتراضات و اعتصابات گستردۀ کارگری برای دریافت حقوق معوقه، علیه فقر، ناامنی، بیحقوقی و شرایط بسیار طاقت فرسای کار بوده ایم. اعتراضات کارگری، معلمان، پرستاران و بهیاران و بازنشستگان زمینۀ اصلی خیزش توده ای ماه اخیر بوده است. ادامه‌ی خواندن

کمونیسم سیاسی یا بورژوایی؟ پراتیک یا پراگماتیست؟ یک طرح بحث

رفیق حمید تقوایی در سمیناری تحت عنوان “حزب و انقلاب و تامین رهبری کمونیستی…” مواضع خویش را در قبال آنچه او “انقلاب جاری” می نامد طرح کرده است و حزبش را به اتخاذ سیاستهای مطروحه برای اعمال رهبری بر “انقلاب” و تامین هژمونی تئوریک در میان چپ فرا خوانده است. این نوشته طرح بحثی است در نقد این مباحث. ادامه‌ی خواندن

خیزش مردم برای سرنگونی! چرا رسانه ها به مردم دروغ می گویند؟

بار دیگر ایران در راس اخبار بین المللی قرار گرفته است. اما این بار بعلتی کاملا متفاوت! “جنبش توده ای مردم برای سرنگونی” با نام و نشان و کاملا معرفه بمیدان آمده است. “اصلاح طلب، اصولگرا، دیگر تمامه ماجرا!”، “جمهوری اسلامی نمیخوایم، نمیخوایم!”، “جمهوری اسلامی مرگت فرا رسیده!”، “سید علی ببخشید، دیگه باید بلند شی!”، “مرگ بر خامنه ای!”، “مرگ بر روحانی!”، “مرگ بر دیکتاتور!”، “ملت گدایی می کنه، آقا خدایی می کنه!، “جونمون به لب رسیده، وقت آزادی رسیده!”، “آخوند سرمایه دار پول منو پس بیار!”، اینها برخی از شعارهای خلاقی است که آرزوی دیرینه مردم بجان آمده را بیان می کند. از این روشنتر نمی توان خواست سرنگونی را بیان کرد؛ از این صریحتر نمی توان نفرت و بیرازی خویش را از رژیمی که نزدیک به ۴٠ سال است با جنایت و سرکوب زندگی میلیون ها انسان را به ویرانی کشیده، ابراز کرد. اگر پیش از این اعتراضات توده ای را می شد، آگاهانه یا غافلانه بشکلی دیگر تعبیر و تحلیل کرد؛ این بار مردم جای هیچ شک و تردیدی باقی نگذاشته اند. پس چرا رسانه های بین المللی در ارائه یک تحلیل و روایت روشن بخود می پیچند، داستان سر می دهند، مانور می دهند و خیزش انقلابی مردم را تحریف می کنند؟ ادامه‌ی خواندن