چپ خلقی، سکتاریسم و گم کردن سوراخ دعا!

شایعاتی در فضا می چرخد. دنیای سیاست بعضا که دنیای عجیبی است! جریان چپ خلقی و در میان آنها عده ای که اصل و نسب شان به توده ای ها و اکثریتی ها می رسد فضا را آلوده می کنند. فضا را برای فعالیت فعالین کارگری، رادیکال و آزادیخواه سخت و مشکل می سازند. این جریانات طی بهانه یا توجیه مخالفت با مقوله  شورا به طرفداران شورا و جنبش شورایی که پس از سرکوب دهه شصت، از سال پیش مجددا در جنبش کارگری بجلوی صحنه آمده است، حمله می کنند. تحت بهانه دفاع از سندیکا فضا را بشدت برای فعالین جنبش شورایی سخت و حتی “امنیتی” کرده اند. بدرست شورا را با جنبش خود بیگانه می دانند. بنابراین به جنگ علیه جنبشی که برای ایجاد شورا بپا خاسته و تلاش می کند، بلند شده اند. شمشیر از رو بسته اند. قادر نیستند شورا را در عرصه تئوریک، سیاسی و تحلیلی رد کنند و کارگران را قانع کنند که “شورا انحرافی است و سندیکا بهترین و مناسب ترین تشکل برای جنبش کارگری است؛” لذا به شنیع ترین شیوه ها روی آور می شوند؛ فضا را برای فعالین جنبش شورایی “امنیتی” می کنند. از یک سو سرکوب کارگران و فعالین رادیکال را بپای فعالین این جنبش می نویسند و از سوی دیگر با “حکمتی” خواندن این جریان آنها را به طعمه سرکوب جمهوری اسلامی بدل می کنند. ادامه‌ی خواندن

آغاز پردۀ آخر!

نظام های استبدادی برای بقای خویش پیش و بیش از هر چیز بر قدرت سرکوب متکی هستند. اما این قدرت سرکوب نه لایزال و نه دائمی است. سرکوب بخشی از جامعه که به اعتراض بلند می شود همواره امکانپذیر است؛ لیکن زمانیکه کل جامعه به پا می خیزد؛ در شرایطی که جنبش سرنگونی طلبانه با تمام قوا پا به میدان می گذارد قدرت سرکوب نمی تواند بمدت طولانی تداوم یابد. حکومت قادر نیست که کل جامعه را برای مدتی طولانی سرکوب و متلاشی کند. این منطق بی چون و چرای مبارزۀ سیاسی و طبقاتی است. لذا دیر یا زود ریزش نیروهای سرکوب آغاز می گردد. و این پردۀ آخر کلیه حکومت های استبدادی است. ادامه‌ی خواندن

رئیس دانا تحت فشار کمونیسم منصور حکمت

مقاله زیر چند سال پیش نگاشته شده است. هر زمان که جامعه به تحرک می افتد و مبارزات سیاسی علیه نظام حاکم شدت می گیرد، زمانیکه جامعه قطبی و رادیکالیزه می شود، نیروهای مرکز و چپ های حاشیه ای خصومت خویش علیه جنبش رادیکال کمونیستی و منصور حکمت را علنا به نمایش می گذارند. جریانات توده ایستی – اکثریتی به تکاپو می افتند و می کوشند که در مقابل رشد رادیکالیسم سد بسازند. در جامعه ایران این خصومت به روشنی علیه منصور حکمت، این رهبر مارکسیست و کمونیست انقلابی و جنبش کمونیسم کارگری جهت می گیرد. اکنون نیز که جامعه در یک تلاطم انقلابی قرار دارد و عروج جنبش کارگری جامعه را شدیدا قطبی کرده است، رجزخوانی های جماعت از نسب توده ای و اکثریت شدت یافته است. این رجز خوانی ها نه از قدرت که از ضعف و هراس است. طنز تلخ این فضا اینست که این جماعت خواسته یا ناخواسته در کنار وزارت اطلاعات قرار می گیرند. در شرایطی که کمونیست های انقلابی و حکمتیست ها با زندان و شکنجه و ترور روبرویند، اینها به اصل خود، یعنی همکاری در سرکوب انقلابیون، رجعت می کنند. رجز خوانی علیه حکمت برای آنها امکان فعالیت را آسانتر و برای کمونیست های کارگری انقلابی و حکمتیست ها بسیار پرخطر و هزینه مند می سازد. باید قاطعانه در مقابل این رفتارهایی که بعضا از سکتاریسم ناشی می شود، ایستاد. بحث و پلمیک سیاسی در شرایط برابر سیاسی کاملا مجاز است؛ اما در شرایط سرکوب و اختناق بویژه به این شکل شنیع بهیچوجه نباید تحمل شود! ادامه‌ی خواندن