انتخابات و جنگ – بخش چهارم
جنگ یا انقلاب؟
“اگر دروغ بزرگی را بارها تکرار کنید، سرانجام باور خواهند کرد.” (جوزف گوبِلز، وزیر تبلیغات هیتلر)
مقدمه ادامهی خواندن
برخیز! که شیخ و شاه و جمع نوکران چون نیک بنگری، همه تزویر می کنند ادامهی خواندن
حریم عشق را دَرگه بسی بالاتر از عرش است
کسی آن آستان کوبد که جان در آستین دارد
(حافظ) ادامهی خواندن
نظام طبقات حاکم در ایران همواره به عنوان شکل مطلق و نهایی نظام اجتماعی مطرح شده است و نه مرحله ای از تکامل تاریخ که گذراست. ادامهی خواندن
مقدمه
مدتی است که ایران وارد دوران تعیین تکلیف شده است. از یک طرف، مردم دیگر نمی خواهند به شیوه کنونی زندگی کنند و از طرف دیگر حکومت جمهوری اسلامی دیگر نمی تواند به شیوه سابق (با تکیه بر دو جناح تمامیت خواه و اصلاح طلب) حکومت کند. جنبش مردم در سال ۱۳۸۸ با وجود تداوم ۸ ماهه سرانجام توسط حملات وحشیانه نیروهای نظامی- امنیتی رژیم و ترمزهای عامدانه اصلاح طلبان حکومتی به رهبری موسوی خامنه شکست سختی خورد. اما بسیاری از جوانان آموختند که حکومت جمهوری اسلامی اصلاح پذیر نیست و با شیوه مسالمت آمیز نمی توان این هیولای آدمخوار و مانع اصلی رسیدن به خواسته ها و آزادی مردم را از بین برد. ادامهی خواندن
اگر غم لشگر انگیزد که خون عاشقان ریزد
من و ساقی به او تازیم و بنیادش براندازیم! (حافظ) ادامهی خواندن
با نگاهی به مقاله ” روشنفکر: مرغ عروسی و عزا!”
(نوشته مسعود نقره کار) ادامهی خواندن
با نگاهی به مقاله ” روشنفکر: مرغ عروسی و عزا!”
(نوشته مسعود نقره کار) ادامهی خواندن
مقدمه
ایران در یکی از فشرده ترین گرهگاه های تاریخ خود قرار گرفته است. سیاستهای حکومت جمهوری اسلامی وضعیت کشور را به استیصال کشانده و اکثریت مردم را به فلاکت انداخته است. نظام جهانی سرمایه داری انحصاری در عمیقترین بحران تاریخ خود دست و پا می زند و وابستگی اقتصاد کشور به این نظام، تاثیرات مُخرّب این بحران را به ایران نیز منتقل کرده است. ادامهی خواندن