تاریخ، تاریخ است

تا آن جایی که به خاطر دارم، این آخرین مطلب درج شده‌ام در روزنه بود.

بعد از آن، یک دوره هشت ساله خواب قطبی داشتم.

فقط یک نکته در رابطه با این نوشته: تاریخ، تاریخ است. سطح زمان، یک ماه و دو ماه و پنج سال نیست؛ حداقل معادل طول زندگی یکی دو نسل است. ادامه‌ی خواندن

نمی‌توانم بخوابم

نرگس محمدی مادر دوقلوها را دارند می کشند.

آزادش کنید. مادری است که می‌خواهد دوقلوهایش را در آغوش بگیرد و شب در وسط شان قصه برایشان بخواند تا آرام بخوابند و خود آرام نخوابد و با هر تکانشان بلرزد و آرام شان کند تا راحت بخوابند. ادامه‌ی خواندن

لنین و این منتقدین پر شورش

سعید صالحی نیا در یکی از ده‌ها( !) مطلب اخیرش در مورد آزادی بیان می‌نویسد : « من از آدمهائی هستم که معتقدند استالین و استالینیزم بدون لنین امکان پذیر نبود. ریشه شکست انقلاب اکتبر را در عدم درک مقوله آزادی می بینم. آزادی را هم “روبنا” نمی دانم. آزادی از دید من  امری زیر بنائی است و عمیق که بدون آن “زیر بناها” بی معنی می شوند و غیر قابل حصول. کمونیزم من، از آزادی شروع می شود، با آن مشروط می شود و به آن ختم می شود. » ادامه‌ی خواندن

که رمز ماست ایستاده مردن

این ترانه اخیر شاهین نجفی را اولین بار امروز صبح شنیدم و فکر می‌کنم صد باری آن را گوش کردم ! راستش آن آواز «نقی» را یکی دو بار بیشتر گوش نکردم و قبل از خود آن به عنوان موسیقی و شعر، به بازتاب‌های سیاسی ـ اجتماعی اش توجه داشتم. ادامه‌ی خواندن

شاهین نجفی و «التماس دعا»ی فیلسوف سروش برای مخالفین نظامش

شاهین نجفی، ترانه و فتوای قتلش تبدیل به واقعه‌ای مهم شدند. آخوندها و مقامات قضایی و  دولتی جمهوری اسلامی و گله ای از هیستریک های مزد بگیر آن ها، کف بر دهان آورده‌اند و شمشیر اسلام تیز می‌کنند تا نه حقش که سرش  را کف دستش بگذارند. اسلامیون در قدرت پا روی پوست موزی گذاشتند که دست حامیان برادر از درگاه و بارگاه رانده شده خود از قبیل گنجی و سروش و سایه‌های رنگ پریده آنان در طیف ملی ـ مذهبی‌ و توده ـ اکثریت را هم در حنا گذاشته است ادامه‌ی خواندن

آن‌ها هم مسلمان بودند

در مناطق شرکت نفت در جنوب ــ آبادان، بندر معشور که بعدها شد بندر ماهشهر ( الآن نمی‌دانم اسمش چیست )، مسجدسلیمان ( هنوز نمی‌دانم مسجدسلیمان است یا مسچدسلیمان )، آغاجاری و … ــ کارکنان شرکت نفت امتیازات ویژه ای داشتند. معمولآ سریعآ خانه‌ای مناسب به آن‌ها می دادند. «طبیعتآ» وضع کارمندان متوسط (که خانواده من هم از آن جمله بود) از کارگران بهتر بود؛ … و موقعیت و خانه های کارمندان رده بالا برای همه حسرت برانگیز. جنوب ایران در منطقه خوزستان در شکل و فیزیکش هم طبقاتی و حیرت آور بود… . هر چه بود، کار، کار انگلیسیها بود !! ادامه‌ی خواندن

شاهین نجفی و درس‌های «ارتداد شناسی» بک کارآموز متقلب دمکراسی

اکبر گنجی در نوشته‌ای به «ارتداد» نزد شیعیان و سنیون پرداخته و این که در جهان قدیم که اعتقادات مقدس زمینی و یا آسمانی سیمان زندگی مشترک جمعی بود، هر گونه توهین به باورها و شخصیت‌های سمبل این باورها منجر به حکم اعدام و قتل می شد. به زعم او در دنیای مدرن که انسان و فرد محور و مرکز  جهان شدند، «آدمی برتر از همه ی اندیشه ها نشست و گفته شد که او را نمی توان در پای اندیشه ها قربانی کرد.» ادامه‌ی خواندن

طبیعتآ دوستم شیرین هم که خانواده اش از ایران آمده‌اند …

در همین یکی دو ماه اخیر گونتر گراس هشتاد و چهار ساله دو غائله با اشعارش به پا کرده است. اولی داد اسرائیل را درآورد و گویا حتی مقامات دولتی اش هم او را ممنوع الورود به این کشور اعلام کردند، و در عین حال احتمالآ مقامات جمهوری اسلامی را به وجد آورد زیرا گراس اسرائیل را تهدیدی برای صلح جهان نشان داد. در دومی اروپا را سرزنش می کندکه چرا حقوق مردم یونان را لگدکوب و مردم آن را به فقر محکوم می کند. ادامه‌ی خواندن

کارگر، جنگ، هویت حزبی

حزب حکمتیست ـ کورش مدرسی بیانیه ای در رابطه با یک حمله نظامی احتمالی اسرائیل به ایران داده است و آذر مدرسی هم در این زمینه مطلبی نوشته است. به زعم این حزب جز آن‌ها بقیه نیروهای «اپوزیسیون راست و چپ بورژوایی»، به طور «علنی یا خجولانه»،  خواهان جنگ و دخالت نظامی  خارجی در ایران هستند. ادامه‌ی خواندن