«شهری برای ساختن»
بر فراز بنایی بزرگ
دیر هنگامِ شب
با کار تمام نشده ام
به شهر می نگرم. ادامهی خواندن
«شهری برای ساختن»
بر فراز بنایی بزرگ
دیر هنگامِ شب
با کار تمام نشده ام
به شهر می نگرم. ادامهی خواندن
«بهاری برای ندیدن»
« سرود ملی را نمی خوانم »
امروز روز جمهوری است
و پرچم های استقلال همه جا پیداست
رئیس جمهور خوشبخت است
در نگاهش تمام سربازهای دنیا رژه می روند ادامهی خواندن
«شورشی در قرنطینه»
(تقدیم به شاهرخ زمانی ها)
آینه بود شکست
یا واقعیت دروغ می گفت.
چشم های تو بود که دیگر ننگریست ادامهی خواندن
«تا همیشگی»
« سولماز »
سولماز
قرار بود شعری شوم برای تو
اما خدا لهجه ها را ممنوع کرد
و من میان کلمات زخمی شدم.
لبهایت اعدامیِ کدام جمعه است
با کدام لهجه گریه کنیم. ادامهی خواندن