«زنبقهای سرخ»
بایگانی دسته: علی رسولی
گلبرگهای خاکستری / على رسولى
«گلبرگهای خاکستری»
کودکان ما را دوست دارند / علی رسولی
«کودکان ما را دوست دارند»
تو را دوست دارم ادامهی خواندن
خندهی تو / علی رسولی
«خندهی تو»
باد چهرهی آب را میشکند ادامهی خواندن
در غیاب آزادی / شیرکو بیکس
«در غیاب آزادی»
هدف شعر / علی رسولی
میعاد
«میعاد»
من با تو چنانم
که شکوفهها به جرات
در توفانِ رود میریزند. ادامهی خواندن
آزادی / شیرکو بیکس
«آزادی»
آزادی!
کدامین آزادی؟
آزادی، اسبیست خسته و لنگان
که هر روز گلوله بارَش میشود. ادامهی خواندن
شناسنامه / علی رسولی
«شناسنامه»
سوار اتوبوس میشوم
راننده میپرسد:
اسمت چیست؟ ادامهی خواندن
همچون یک پرتقال / علی رسولی
«همچون یک پرتقال»
تو دوباره اینجایی محبوب من
گویی که پنجره
کتابها
گونهام،بازو و تک تکِ مهره هایم
عطر دستانت را گرفته است. ادامهی خواندن