لغو مجازات اعدام: مانیفست سیاسی یا مانیفست انسانی؟ (با نگاهی رفتارشناسانه)

مقدمه:

هدف از نگارش این مقاله ، نگاهی اجمالی است به رفتار اجتماعی شهروندان ایرانی به یکی از پدیده های مورد بحث جامعه ایران : اعدام. این مقاله در نظردارد با نگاهی رفتارشناسانه ، برخوردهای تفکری گروه های مختلف فعالین و شهروندان دیگر جامعه، در جایی که انعکاس رفتاری آن بصورت اعتراضات برعلیه لغو مجازات اعدام صورت می گیرد را مورد بررسی قرار دهد و نشان دهد که آنچه ما شاهد آن هستیم نه لغو این مجازات برای کلیه “مجرمین” که صرفا فعالین سیاسی است و آنجایی نیز که “جرائم” دیگر با مجازات اعدام، مورد توجه قرار می گیرند صرفا دست مایه ای است برای افشای حکومت که این نگاه، ریشه در نوع تفکر فرهنگی دارد و اعتقادی به برابری انسانها و عدم حق یازیدن به تعیین ادامه زندگی و یا اتمام آن ندارد. از اینرو لغو مجازات اعدام ، یک مانیفست سیاسی است و نه آنگونه که می باید مورد توجه قرار گیرد، یعنی مانیفست انسانی! ادامه‌ی خواندن

نظرخواهی گزارشگران از علی فرمانده درباره اوضاع کنونی

اعتراضات خیابانی که از نزدیک به یک سال پیش شروع شد امروزه بطور محسوسی فروکش کرده است و یا به تعبیری شکل عوض کرده است و در مناسبتهای مختلف انجام میپذیرد. بطور کلی و درحال حاضر وضعیت این جنبش عمومی را چگونه ارزیابی میکنید؟ ادامه‌ی خواندن

بخش پنجم از سلسله مقالات ساختارشناسی اجتماعی: پیامدهای ساختاری عدم وجود جنبش های اجتماعی در ایران

پیشینه بر سلسله مقالات :

در طی دو سال گذشته ،به همراه تعدادی از دوستان و هم نظران ، بحث های متعددی را در زمینه های مختلف اجتماعی و سیاسی به پیش برده ایم. در عین حال ،صحبت از جمع بندی این بحث ها و به نگارش درآوردن آن همیشه مد نظر ما نیز بوده است. بحث اساسی ما در مورد نگارش، بر این پایه استوار بوده است ، که مبنای نگارشی همیشه می باید ابعادی را مورد توجه قرار دهد که بدان کمتر پرداخت شده و نه اینکه تکرار گفتمان دیگران، زیرا ما بعنوان چپ، نمی باید برای نشان دادن به هم پیوستگی یمان تکرارکننده بیان هم باشیم، که برعکس بیان های ما می باید مکمل یکدیگر باشند!  در عین حال می باید زمانی بحث ها را بصورت نوشتاری بیرون دهیم، که شرایط ارائه سلسله وار آن نیز میسر باشد. دلیل این مسئله نیز بسیار روشن است، اول آنکه برای علاقه مندان، قطع ویا فاصله بسیار طولانی بین مقاله ها ، به هم پیوستگی آنان را تضمین نمی کند. دوم آنکه ، بحث ها می باید به اندازه کافی کوتاه و منسجم باشد، که ارائه خود آن، به بحث ها و پلمیک های دیگری دامن زند. از اینرو کلیه مباحث و نظراتی که در این سلسله مقاله ها درج می گردد، نمی تواند یک بحث کامل پنداشته شود. علاقه ما بر این است که بتوان ، با به کارگیری و در کنش و واکنش با نظرات مختلف، هر یک از این مباحث شکافته شوند و به یک جمع بندی مشترک برسند. از اینرو کلیه این مقالات ، آغاز کارند و نه پایان آن. ادامه‌ی خواندن

بخش چهارم از سلسله مقالات ساختارشناسی اجتماعی: جنبش اجتماعی و اجتماع در جنبش

پیشینه بر سلسله مقالات :

در طی دو سال گذشته ،به همراه تعدادی از دوستان و هم نظران ، بحث های متعددی را در زمینه های مختلف اجتماعی و سیاسی به پیش برده ایم. در عین حال ،صحبت از جمع بندی این بحث ها و به نگارش درآوردن آن همیشه مد نظر ما نیز بوده است. بحث اساسی ما در مورد نگارش، بر این پایه استوار بوده است ، که مبنای نگارشی همیشه می باید ابعادی را مورد توجه قرار دهد که بدان کمتر پرداخت شده و نه اینکه تکرار گفتمان دیگران، زیرا ما بعنوان چپ، نمی باید برای نشان دادن به هم پیوستگی یمان تکرارکننده بیان هم باشیم، که برعکس بیان های ما می باید مکمل یکدیگر باشند!  در عین حال می باید زمانی بحث ها را بصورت نوشتاری بیرون دهیم، که شرایط ارائه سلسله وار آن نیز میسر باشد. دلیل این مسئله نیز بسیار روشن است، اول آنکه برای علاقه مندان، قطع ویا فاصله بسیار طولانی بین مقاله ها ، به هم پیوستگی آنان را تضمین نمی کند. دوم آنکه ، بحث ها می باید به اندازه کافی کوتاه و منسجم باشد، که ارائه خود آن، به بحث ها و پلمیک های دیگری دامن زند. از اینرو کلیه مباحث و نظراتی که در این سلسله مقاله ها درج می گردد، نمی تواند یک بحث کامل پنداشته شود. علاقه ما بر این است که بتوان ، با به کارگیری و در کنش و واکنش با نظرات مختلف، هر یک از این مباحث شکافته شوند و به یک جمع بندی مشترک برسند. از اینرو کلیه این مقالات ، آغاز کارند و نه پایان آن.

ادامه‌ی خواندن

بخش سوم از سلسله مقالات ساختارشناسی اجتماعی: رهبر و رهبریت

پیشینه بر سلسله مقالات :

در طی دو سال گذشته ،به همراه تعدادی از دوستان و هم نظران ، بحث های متعددی را در زمینه های مختلف اجتماعی و سیاسی به پیش برده ایم. در عین حال ،صحبت از جمع بندی این بحث ها و به نگارش درآوردن آن همیشه مد نظر ما نیز بوده است. بحث اساسی ما در مورد نگارش، بر این پایه استوار بوده است ، که مبنای نگارشی همیشه می باید ابعادی را مورد توجه قرار دهد که بدان کمتر پرداخت شده و نه اینکه تکرار گفتمان دیگران، زیرا ما بعنوان چپ، نمی باید برای نشان دادن به هم پیوستگی یمان تکرارکننده بیان هم باشیم، که برعکس بیان های ما می باید مکمل یکدیگر باشند!  

ادامه‌ی خواندن

بخش دوم از سلسله مقالات ساختارشناسی اجتماعی: ساختار سیاسی و توهم

پیشینه بر سلسله مقالات :

در طی دو سال گذشته ،به همراه تعدادی از دوستان و هم نظران ، بحث های متعددی را در زمینه های مختلف اجتماعی و سیاسی به پیش برده ایم. در عین حال ،صحبت از جمع بندی این بحث ها و به نگارش درآوردن آن همیشه مد نظر ما نیز بوده است. بحث اساسی ما در مورد نگارش، بر این پایه استوار بوده است ، که مبنای نگارشی همیشه می باید ابعادی را مورد توجه قرار دهد که بدان کمتر پرداخت شده و نه اینکه تکرار گفتمان دیگران، زیرا ما بعنوان چپ، نمی باید برای نشان دادن به هم پیوستگی یمان تکرارکننده بیان هم باشیم، که برعکس بیان های ما می باید مکمل یکدیگر باشند!

ادامه‌ی خواندن

بخش اول از سلسله مقالات ساختارشناسی اجتماعی: روانشناسی خیزش ها و خیزشهای روانی

پیشینه بر سلسله مقالات :

در طی دو سال گذشته ،به همراه تعدادی از دوستان و هم نظران ، بحث های متعددی را در زمینه های مختلف اجتماعی و سیاسی به پیش برده ایم. در عین حال ،صحبت از جمع بندی این بحث ها و به نگارش درآوردن آن همیشه مد نظر ما نیز بوده است. بحث اساسی ما در مورد نگارش، بر این پایه استوار بوده است ، که مبنای نگارشی همیشه می باید ابعادی را مورد توجه قرار دهد که بدان کمتر پرداخت شده و نه اینکه تکرار گفتمان دیگران، زیرا ما بعنوان چپ، نمی باید برای نشان دادن به هم پیوستگی یمان تکرارکننده بیان هم باشیم، که برعکس بیان های ما می باید مکمل یکدیگر باشند!

ادامه‌ی خواندن

نامه‌ی سرگشاده ٬ در رابطه با بیانیه‌ی " شورای هماهنگی کانون زندانیان سیاسی ایران (درتبعید)…

على فرمانده
نامه‌ی سرگشاده  
در رابطه با بیانیه‌ی " شورای هماهنگی کانون زندانیان سیاسی ایران (درتبعید) " و مواضع "کانون زندانیان سیاسی ایران (درتبعید) – هلند" و روش‌های جنجالی، نازل و غیر شرافتمندانه‌ی سازمان فدائیان "اقلیت" برای فرار از حقیقت.

خوانندگان گرامی آنچه در زیر می‌خوانید، " بخش اساسی‌ و تکمیل شده‌ی پاسخ به نامه‌ی رفیقی است که از طرف: " شورای هماهنگی کانون زندانیان سیاسی ایران (درتبعید) " خطاب به "کانون زندانیان سیاسی ایران (در تبعید) – هلند" نوشته شده و برای آن رفیق ارسال شده است. از آن جا که در نامه‌ی دریافتی عنوان " درونی" آمده است از ضمیمه‌ی آن معذوریم و هم چنین ‌اسامی نیز حذف شده‌اند. نا گفته نماند که یکی دو نامه‌ی دیگر بین ما رد و بدل شده است، که مضمون و محتوای آن‌ها چیزی بیش‌تر از آنچه طرح شده است نیست.

ادامه‌ی خواندن

از جنبش فدایی تا تشکیلاتهای فدایی

علی فرمانده
alifarmandeh@yahoo.com

در عرض ده سال گذشته، یکی از مشغولیتهای فکری من، پرداختن به مسائل جنبش فدایی و تشکیلاتهای فدایی بوده است. این مشغولیت توسط مراجعه به تجربیات خودم و دیگران،اسناد و مقاله های متعدد داخلی و یا منتشر شده رسمی، بحثهای شفاهی درونی و بیرونی تشکیلاتی و بالاخره مصوبات و تصمیم های رسمی تشکیلاتهای فدایی بوده است. در طول این سالها خود من سعی کرده ام که از طریق سخنرانی، مصاحبه های رادیویی، نوشتن مقالات بیرونی و درونی و شرکت فعال در بحث های درونی و بیرونی، بخش های مختلف نظرات و تحلیل خود در این مورد را ارائه دهم. در  مقطع فعلی پس از خروجم از تشکیلات سازمان فداییان اقلیت، تعدادی از رفقا، پس از سخنرانی اینجانب  در مورد جنبش فدایی و  با توجه به تماسهای  نسل جدید مبارزین ، بخصوص در ایران و در میان دانشجویان ، از من خواستند که به برخی از نکات آنها جواب دهم . به جای این جوابگویی، برآن شدم که این مجموعه چندین ساله را جوهر نوشته  این مقاله کنم و  گامی بردارم در جهت مستند سازی تجربیات مبارزاتی و تشکیلاتی  چندین نسل از مبارزان. لازم به توضیح است که تکمیل کننده این مقاله ، مقاله های مختلف من در مورد مسائل تشکیلاتی است که در هرکدام بخش هایی از نظراتم را ارائه داده ام. نکته دیگر اینکه ، به دلیل وسعت تاریخی و فعالیتی سازمان چریکهای فدایی خلق ایران و از آنجاییکه که من  و یا رفقای دیگر نمیتوانستند که در همه جا حضور و یا اطلاع داشته باشند و از آنجاییکه بخش زیادی از اطلاعات به صورت شفاهی و نه کتبی در اختیار افراد مختلف است و طیف وسیعی حتا فرصت انتقال تجربیات خود به دیگران را به دلیل اعدام از دست داده اند، مقالات دیگری که در این زمینه چاپ شده است را مکمل این مقاله میدانم. در عین حال از تمامی خوانندگان در خواست دارم که با نقد و برخورد فعال و یا درج نظرات و تجربیات خود ، سعی کنیم که همگی در مستند سازی این دوره تاریخی و مهم فعالیت بخش وسیعی از جنبش کمونیستی ایران ، گامی را در جهت آشنایی نسل جدید فعالین کمونیست با تجربیات جنبش کمونیستی ایران برداریم. نکته آخر اینکه من متاسفانه به دلیل عدم فعالیت مستقیم تشکیلاتی با دیگر سازمانهای جنبش کمونیستی ایران در دوره های مختلف، نمیتوانم تجربیات و یا تحلیل مستندی در این زمینه داشته باشم ، بهمین دلیل، عدم پرداختن به آن تشکیلات ها به دلیل بی اعتنایی به این تجربیات نیست بلکه صرفا پرداختن به بخشی است که خود در آن سهیم بوده ام و بخش بسیار طولانی از حیات سیاسی من با آن در هم  تنیده بوده است، اگرچه معتقدم که بسیاری از رفقای فعال در تشکیلاتهای دیگر و در مقاطع تاریخی مشابه، نکات مشترکی را در این مقاله خواهند دید. در پایان ، من این مقاله را به نسل جدید فعالین کمونیست وچپ در ایران  تقدیم میکنم.

ادامه‌ی خواندن