ننگ و نفرین!

این روزها هر جا میرویم به دوست و آشنایی میرسیم، قبل از احوالپرسی میگویند ننگ و نفرین بر این نظام. میگویند مگر این دو برادر چکار  کرده بودند که به طناب اعدام سپرده شدند. میگویند تا کی باید از اینها قبول کنیم. میگویند نمیدانیم درد ما چیست که نمیتوانیم اینها را مثل بن علی و حسنی مبارک بدرک بفرستیم. کجای کار ما لنگ است!   روز سه شنبه ٢٧ اردیبهشت دو برادر جوان محمد و عبدالله فتحی را در بیدادگاه های رژیم حلق آویز کردند. مردم شهر ما و کسانیکه من آنها را می شناسم حسابی از دست وضعیت کنونی و اعدامهای زنجیره ای کلافه شده اند. بطور متوسط هر روز یکی تا دو نفر از مردم ما را میبرند و حلق آویز میکنند. سنت و گفتنی های رایج این است که سالهاست تکرار میشود؛ “مردم را میخواهند به خانه هایشان بفرستند”، “فضای ترس ایجاد میکنند”، “سرکوب میکنند تا عمر ننگین و ضد انسانی شان را نگه دارند”، میگویند حاکمان و دیکتاتورها صد دسته و هزار فرقه شده اند، هر روز ریزش میکنند و همدیگررا گاز میگیرند، “رهبر” هم که به دولت و رئیس جمهور بند کرده، بد جوری  بجان هم افتاده اند.  ادامه‌ی خواندن