سالی که گذشت پیوستار سالی که می‌آید اگر…

سالی که گذشت پیوستار سالی که می‌آید اگر…

سال۹۵ گذشت. ۹۵ با همه‌ی آنچه بر بستر خود داشت، به گذشته پیوست، اما گذشته‌ای که به امروز و فردا پیوست می‌یابد و بر فرایند آنچه رخدادهای اجتماعی و طبقاتی نامیده‌ می‌شود، تاثیر ‌می‌گذارد؛ زیرا که تاریخ چیزی جز مبارزه طبقاتی نیست. آنچه در ایران و جهان درسال ۹۵ خورشیدی گذشت در پیوند با جامعه و حتا زیست و بوم،‌ از منظر ماتریالیسم دیالکتیک، چیزی جز مبارزه طبقاتی نبوده و نخواهد بود. ادامه‌ی خواندن

پرونده قتل‌های سیاسی- زنجیره‌ای،‌‌ پرونده‌‌ای عمومی، جنایت علیه بشریت

پرونده قتل‌های سیاسی- زنجیره‌ای،‌‌ پرونده‌‌ای عمومی، جنایت علیه بشریت

 

آذر ماه،‌ ماه رخدادهای تاریخی بسیاری است که همگی شایستگی یادآوری و بازنگری‌اند. سرکوب جنبش خلق در آذربایجان وکردستان، ماه برپایی خودمختاری‌ها در آذربایجان و کردستان و ماه کشتار، ماه کشتار دانشجویان آزاده در ۱۶ آذر ۱۳۳۲، ماه زاد روز فردریک انگلس و بسیاری دیگر از رویدادهای مهم. در اینجا، در آذر ماه،‌ قتل‌های سیاسی زنجیره‌ای را که پیوستار کشتارهای حکومت اسلامی از آغاز پیدایش است را مرور می‌کنیم.  ادامه‌ی خواندن

پدیده بیکاری و ضرورت مبارزه طبقاتی و سراسری کارگران

بیکاری، بسانِ دهها ناهنجاری دیگرِ مناسبات سرمایه‌داری، همزاد ضروری و جدایی ناپذیر این مناسبات است. بیکاری، با سرمایه داری پدیدار شد، با آن به لشکری عظیم تبدیل گردید و با پایان یابی این مناسبات نیز پایان می یابد. ماتریالیسم تاریخی، دیالکتیک چنین فراشدی است. ادامه‌ی خواندن

باز خوانی مانیفست سازمانیابی سوسیالیستی پرولتاریا

برای باز فهم مانیفست حزب کمونیست طبقه کارگر، باید چرایی ضرورت پیدایش این اثر را دریافت و برای دریافت این ضرورت،‌ باید پرسش ‌واره‌‌‌هایی (پروبلماتیک) که مارکس وانگلس فیلسوفان و نیز چالشگران جنبش سوسیالیستی با آن روبرو بودند را باز شناخت. آنان با شناخت ماتریالیسم تاریخی و با در دست داشتن روش ‌شناسی ماتریالیسم دیالکتیک، پرسش تاریخی ضرورت مند دوران خویش را دریافته بودند. رفقای پیشاهنگ ما، مارکس و انگلس دریافتند که وظیفه‌ی فلسفه اینک در این تاریخ، نه تنها توضیح و تفسیر، بلکه دگرگون سازی جهان است. فلسفه‌ای که توان مندِ چنین دگرگونی ست، فلسفه رهایی پرولتاریا و به زبان دیگر فلسفه رهایی انسان‌ گرفتار و بیگانه از خویش است- فلسفه‌ای که در آن، پرولتاریا نیروی اندیشگی یا دانش مبارزه و رهایی طبقاتی خود را  بازمی‌یابد. این دانش، آن فلسفه‌ای ست که در پرولتاریا نیروی مادی خویش را  پیدا می کند. این یک کشف بزرگ تاریخی بود که سوخت وساز طبیعت و مناسبات اجتماعی در روی زمین در پیشاروی انسان قرار داده بود. ادامه‌ی خواندن

کشتار ۶۷ و یک سند شنیداری

 تابستان ۱۳۶۷، بیست و هشت سال پیش بود، در زندان های ایران، جنایتی هولناک صفحه تاریخ جهان را خونین کرد. هنوز نه از شمار قربانیان آن جنایت و نه از همه ی دست اندرکاران آن و نه از گورها و نه از نامهای آنان که به دار افراشته شدند، نشان دقیقی در دست است. فرمان کشتار از سوی سفاکی که برای جان جهان، نیشی زهرآگین داشت از کهفِ کفتاران صادر شد. روح الله، شبحی در جسم هیولایی که حتا نگاهش، اخم مرگ بود و چُنِدش و سائقه ی مرگ  تا بند استخوان هایش ریشه دوانیده بود، تنوره کشید و زوزه سرداد. شعله ی مرگ، از حلقوم جنایتمرامی که نه روح داشت و نه حرمت انسان را می شناخت و نه رسوبی از خوی آدمی در کنج دیدگاهش داشت، که مرگ سیاه، مذهب و آیین اش بود، و قتلو وِردِ زبان افعی نشان اش، زبانه کشید. این کشتار نه یک شبه برمغز او و حکومتگران نشسته بود، نه به سبب پایان یابی جنگ ضد مردمی ۸ ساله در دستورشان آمده بود و نه حمله ی مجاهدین خلق ازعراق که می خواستند «ماه تابانی را به تهران برسانند» تا به همان مناسبات و قدرت  رقبای خویش حاکم باشند. این یک تشخیص طبقاتی به قدرت اقتصادی و سیاسی نشسته گان بود که البته ایدئولوژی مقدسی که به پشتوانه داشتند، مشروعیت بخش هر جنایت اشان کارکرد داشت. ادامه‌ی خواندن

کارگران و سوسیال رفرمیسم

کارگران و سوسیال رفرمیسم

سوسیال رفرمیسم خانه کرده  در طبقه و جنبش کارگری از همان آغاز تا کنون مزمن تر و آسیب آورتر از همیشه و با سماجت تمام، گریبان  طبقه کارگر و سوسیالسم و جنبش کارگری را رها نمی کند. پس مبارزه ما در این عرصه به این راه یافته گان مُخِل، نیز همیشگی و ضروری است. نباید از خطر و گزند این بینش ضدکارگری غافل بود، زیرا که مبارزه طبقاتی، تنها مبارزه تئوریک، سیاسی و نظامی نیست، بلکه، ایدئولوژیک نیز می باشد. آنان در برابر فلسفه رهایی بخش کمونیسم، ایدئولوژی خویش را  تبلیغ و ترویج می کنند. بنابراین، ردیابی این دیدگاه، نقد و  شناساندن  چهره ها و جلوه های این بینش، بیش از پیش به یک ضرورت تبدیل شده است. جلوه یابی سرسخت سوسیال رفرمیسم و چنگ اندازی های آن در تمامی عرصه های مبارزه طبقاتی، به ویژه در آنجا که به نام راه و نام طبقه کارگر وارد ماجرا می شوند، گویای یک بحران نیز هست- بحران در جنبش کارگری- بحران هژمونی آگاهی و سازمانیابی پرولتاریا. ادامه‌ی خواندن

فروغ فرازها، مروری بر فرازهایی از زندگی اختر کمانگر

فروغ فرازها، مروری بر فرازهایی از زندگی اختر کمانگر

فرازهایی از زندگی اختر کمانگر، گوشه ای از تاریخچه پرفراز و نشیبی است از زندگی در مبارزه و مبارزه برای زندگی. او از سال ۱۳۵۸ به کومه له می پیوندد و سپس حزب کمونیست ایران را همراه می شود و هرآنجا که بتواند و یا لازم است باشد، در شهر و روستا و کوه و  تشکیلات مخفی در سنندج و … به وظیفه انقلابی می پردازد. در فرایند مبارزه افزون بر سه دهه و نیم، دهها تن از عزیزان خویشاوند خویش را در رهبری رزم پیشمرگه ها، تا تشکیلات و نهادهای سازمانی و حزبی کومه له و حزب کمونیست ایران به همراه دارد، عزیزان بسیارش، صدها رفیق و همراه اش در راه سوسیالیسم جان می بازند. و او دوشادوش کمونیست انقلابی، صدیق کمانگر از رهبران و بنیانگزاران کومه له و حزب کمونیست ایران، همسر و همرزم اش می ماند و وفادار و استوار و هنوز هم. ادامه‌ی خواندن