اول.نیما ابراهیم زاده(کودکان مقدم اند)!
جایی که هیاهوی شهر و آلوده گی سرب و تیره گی آسفالت تمام می شود…جایی که کوه و دامنه و دماوندِ سربلند با نخستین سنگ ها آغاز می شود … در پایانِ جاده ی سردی که درختان دارآبادِ سبز با خانه های اشرافی قطع می شود … جایی که نه انتهای جهان، که با ابتدای درد سرطانِ کودکان بسته می شود… بله همان جا ، بیمارستان محک تهران خیمه زده است! ستون این خیمه ، نه با کومک دولت “مهرپرور” و بخش خصوصی سودگستر؛ بل که به یاری خیریه ی انسان های بی نام و نشان شکل گرفته است …انسان هایی که بی گمان از جنس نهاوندیانِ اتاق بازرگانی و عسگراولادیِ بازار نیستند … انسان هایی که نه طبیب هستند و نه از رگه ی طبیبیان”اقتصاددان” اما برای دانش طب راهی گشوده اند… ادامهی خواندن