درآمد
به اعتبار “اسناد تاریخی جنبش کارگری، سوسیال دموکراسی و کمونیستی ایران” – به ویژه جلد چهارم: آثار سطانزاده، بیتا، تهران: انتشارات علم – جنبش کارگری ایران پر پیشینهتر از آن است که مرعوب تحلیلسازیهای متوهمانه ی لیبرال دموکراسی وطنی شود. پشتوانهی درخشان جنبش کارگری ایران آن قدر از ستیهندهگی اجتماعی ضد سرمایهداری و مبارزهی طبقاتی غنی هست که چپ بریده و شرمسار از گذشته – و حالا جمهوریخواه و سوسیال دموکرات شده – نتواند موجودیت و حافظهی تاریخی آن را در پیشگاه انواع نطع گاه معابد مقدس خرده بورژوازی ذبح کند. کسانی که از پایان دوران امپریالیسم، “مسالمت جویی امپراطوری سرمایهداریِ جهانی شده”؛” آوانگاردیسم طبقهی متوسط دموکراسیخواه” و “انبوه خلق” قصیدهی نفس گیر غوکان را تکرار میکنند و تئوری بافیهای نامربوط امثال نگری ـ هارت را در تلفیق با نئولیبرالیسم اصلاحطلبان در قالب جنبش سبز جا میدهند تا به انکار نقش و رسالت تاریخی آخرین طبقهی انقلابی تاریخ برسند، در واقع و خواهناخواه همان مواضع پوچ و تاریخ منقضی فوکویاما را باز تولید میکنند. با این تقاوت که مواد اولیهی چنین بازیافتی همان زبالههایی است که کامیونهای رفتگر شهرداری با زحمت فراوان از سطل کنارآسانسور آکادمیها جمع کردهاند. ادامهی خواندن