نگاهی نزدیکتر به سیاستهای برخورد به مسئله اعتیاد در پرتغال

مقدمه:

در دو مقاله قبلی(۱و۲) بخشی از دیدگاههای موجود در غرب را در موضوع مسئله اعتیاد بررسی کردم. توضیح دادم که حل مسئله اعتیاد را باید در کانتکس چند بعدی سیاسی و فرهنگی و اقتصادی و بهداشتی (فردی و اجتماعی) دید.نمی شود یکسویه با وضع یک قانون انتظار داشت که ماجرا حل است. چه آزاد بکنیم و چه بگیریم و ببندیم، مسئله اعتیاد ممکنست به رشدش ادامه دهد اگر همه جانبه بهش برخورد نشود. ادامه‌ی خواندن

استراژیهای آزاد سازی مواد مخدر در اروپا , تجاربی قابل بررسی در جهت حل مسئله اعتیاد

مقدمه:

در مقاله قبلی(۱)تاکیید من به نقد یک متد شناخته شده “درمان” از دیدگاه راست بود که در امریکا ، تحت عنوان پر طمطراق حل مسئله ماریجوانا ارائه شده.آنجا توضیح دادم که سیاستهای ارائه شده برای حل مواد مخدر را نمی شود جدا از کانتکس عمومی نظام سیاسی و اقتصادی حاکم بررسی نمود. سیاست “قانونی کردن” ماریجوانا در دو ایالت امریکا را بخشی دانستم از سیاستهای راستی که در اشکال دیگرش مثلا شکستن اتحادیه هاست در امریکا و قانونی که مثلا در ویسکانسین بنام “خق انتخاب کارگران” بر علیه اتحادیه ها تصویب شده است. ادامه‌ی خواندن

“قانونی کردن” ماریجوانا به نفع کیست؟در حاشیه “آزاد کردن ماریجوانا در ایالات کلورادو و واشنگتن امریکا

مقدمه:

ماریجوانا یک ماده مخدر است که از برگ و گل گیاه شاهدانه بدست می آید. حشیش عبارتست از صمغ همین گیاه شاهدانه. در کشورهای خاورمیانه ، حشیش بیشتر شناخته شده اما در عرب چندین دهه است که برگ و گل این گیاه شاهدانه از ابزارهای نابود کردن زندگی جوانهاست. ادامه‌ی خواندن

آبهائی که دلیل ندارد به یک جوب بروند! در حاشیه تحلیل یدی کریمی از مقوله اتحاد کمونیستهای کارگری

مقدمه:

تا همینجا مشخص شد که دوستان مبارزان کمونیست ، مثل رفیق مجید حسینی نظرشان اینست که برای اتحاد بین کمونیستهای کارگری ، باید همه اعضا و فعالین و کادرهای احزاب موجود کنار در کنگره ای جمع شوند و نه تنها احزاب خودشانرا بگذارند کنار بلکه سیاستهاشانرا هم مثل لباس های زمستانی بیرون آورده و تحویل دهند و بعدش بروند “داخل” تا از انطرف سالن یک حزب بزرگ تشکیل شود. این طرح را من در مقاله قبلیم مقداری رویش بحث کردم(۱) و سوال مرکزی من این بود که رفیق مجید حسینی با چه استدلالی از ما در حزب کمونیست کارگری می خواهد “سیاستهامانرا کنار بگذاریم”؟ خوب پاسخ سوال منرا رفیق دیگر ایشان یعنی یدی کریمی در مقاله مبسوطی داده اند (۲) که هدف این مقاله من پاسخگوئی به بحثهای ایشان و مقداری شفاف سازی است تا بازهم خوانندگان بتوانند بیشتر وارد ماجرا بشوند. ادامه‌ی خواندن

چه نوع اتحادی در چپ ، واقعی و عملی است؟در حاشیه بحثهای رفقا مجید حسینی و بابک یزدی در حمایت از “تشکیل حزب بزرگ”

مقدمه:

مدتی است بحث تشگیل “حزب بزرگ سیاسی” بر اساس فرض درستی که نیاز تقویت چپ جامعه ایران است، بخشی از فعالین کمونیزم کارگری را درون و حاشیه حزب کمونیست کارگری ایران به خود مشغول کرده. من این درک نیاز برای متحد کردن چپ جامعه را بسیار مهم و از روی مسئولیت می دانم. اینکه نبرد سرنوشت سازی رو به عوج است بین راست جامعه که توسط حکومتهای غرب دارند به صف می شوند و چپ جامعه در جریانست و عوج هم خواهد گرفت. اینکه برای متحد کردن جبهه چپ باید بیشتر کار کرد و آنرا امری لازم برای پیروزی انقلاب ایران دانست. و اینکه شاید ما بسیار دیر هم کرده ایم را من فرض می دانم. ادامه‌ی خواندن

تا کی قرار است کودکان قربانی دنیای سرمایه باشند؟نگذاریم عادتمان شود! از پیرانشهر ایران تا نیوتاون امریکا

مقدمه:

زندگی کردن در دنیای کنونی واقعا گاهی نفس را از آدم می گیرد و امید را در قلبها می خشکاند. هر قدر دلت سخت باشد یا با سیلی صورتت را سرخ نگه داری . هر قدر با خودت امید روزهای بهتر را مثل وردی بخوانی تا مثل اون داستان اودیسه، زوزه های نا امیدی از پشت سر یا جلوی چشمت، سنگت نکند، باز هم زورت نمی رسد و زانوهایت خشک می شود، مثل برگهای پائیزی می خواهی بریزی روی زمین، پخش شوی، شکسته شوی بروی توی زمین تا مگر در بهاری دیگر ، دور از سرمای این یاس ها در جای دیگر امکان روئیدنی بیابی. ادامه‌ی خواندن

نمونه ای دیگر از استیصال لنینیستها در مناظره فکری , در حاشیه “نقد” دیر رس علیرضا بیانی

مقدمه:

فکر می کنم که نزدیک به دو سالی باشد که نقدهای من به لنینیزم منتشر شده(۱). این بحثها ناتمام است اما چهارچوب اصلی آنها قکر می کنم خوب شناخته شده باشد.بسیاری از دوستان و مخالفین کمونیزم کارگری در طی این دوره به پاسخگوئی در مقابل بحثهای من پرداختند و بخش مهمی از همین پاسخها ، خودش پایه گشترش بحثهای بعدی من گردید. ادامه‌ی خواندن

منطق سیاسی” کمونیست منفرد ماندن!”در حاشیه استدلالات رفیق بهرام رحمانی برای دوری از تحزب کمونیستی

مقدمه:

مدتهاست موضوع “کمونیست منفرد ماندن” و توجیهاتی که فعالین کمونیست و چپ برای خود و دیگران می آورند موضوع بعضی مقالات من بوده است(۱). دورانی بود که “کمونیزم ایران” با توده ای و فدائی تداعی می شد. تا اینکه کمونیزم کارگری و تحزبش متعاقب سرکوب انقلاب ۵۷ بر بستر نیاز مبارزه طبقاتی عروج کرد . کمونیزمی که بر خلاف سنت کمونیستی موجود در ایران، ناسیونالیزم و درک مذهبی شیعی را با “مارکسیزم – لنینیزم” در هم نمی کرد و رو به مدرنیته و کمونیزم مارکسی، دغدغه تغییر مضمونی جامعه ، آزادیخواهی و برابری طلبی را با جوهره انسانگرائی عمیق و جهانی شده ارائه داد. ادامه‌ی خواندن

سکولاریزم و آزادی بیان و حوزه های شمول آن , در حاشیه نظرات رفیق نوید محمدی

مقدمه:

متعاقب شروع بحث من در نقد رفیق شاه محمدی که هواداری کرده بود از ممنوعیت اذان در سوئد و توضیح داده بود که اذان همه جای دنیا باید برچیده شود، افرادی مثل حبیب بکتاش و نادر بکتاش مقالاتی نوشتند که بیشتر رتوریکهای جلوی دانشگاه تهران در روزهای انقلاب را بیاد می آورد تا “پاسخ”. آسمان را به زمین بافته بودند و شانتاژهای معمول یعنی “هواداری از اسلام” یا “فیل هوا کردن” طبعا پاسخی منطقی در مقابل نقد من نبود و زیاد انرژی لازم نداشت که واقعا به اینها پاسخی بدهم! خود “پاسخهای” اینها بهترین دفاعیه بود برای من! ادامه‌ی خواندن