مقدمه:
در چهار مقاله اخیر، (۱) که پایه آغاز سری مناظره ها در مورد همگرائی گردید (۲) کوشش من این بود که نظریه مشخص مسعود اسماعیل لو را بنام “همگرائی پایدار ایرانیان” نقد و بررسی کنم. نتیجه گیری من این بود که همگرائی مثل سایر مقولات اجتماعی –سیاسی ، یک نظریه نمی تواند باشد و مثل همه نظریات اجتماعی ، رنگ جنبشها و تضادهای طبقاتی را بخود می گیرد و لذا بجای یک روایت از همگرائی ، عملا روایتهای همگرائی خواهیم داشت. نتیجه مقالات اخیر من و مناظره های انجام شده حول آن، از دید من این بود که روایت چپ و راست در همگرائی کاملا متضاد هستند.پروژه “همگرائی پایدار ایرانیان” از خواستگاه هویت ایرانی و سکوت در مقابل نظام سرمایه داری به همگرائی وارد می شود و الترناتیو چپ ، طبعا از موضع انسان محوری و نفی مناسبات سرمایه و گرایش چپ در مدرنیته. ادامهی خواندن