تراژدی کارگر و ملایِ سرمایه!

کارگران و آن روزها که:
آن روزها که خیلی احساس اطمینان و آرامش بخدایِ روحانیت و خدایانِ سرمایه وجود پدران و مدعیان ساده لوح ما را راضی و ضرورت ِحضور ملایان، مکاران و چپاولگرانِ فاسد امروزین را در رأس این « زندگی اسلامی » که ما همینک داریم، برای آنان تعریف زیبا کرده بود؛ آن روزگارِ تیره، بدخیم و زشت بود که خمینی را بالا برد و در ماه نشاند. ادامه‌ی خواندن

با هم به پیشواز یکم ماهِ مه روز کارگران برویم

انتخاباتِ دزدان!
انتخابات اسلامی رژیم با هر شکل، وعده و القابی که داده باشد، هیچگاه و هرگز بسود نیروی کار، و اصولا مزدبگیران و طبقه فرودستانِ خانه خراب نیست؛ همانگونه که تاکنون نبوده است. با این حال دوباره تنور جنگ صوری انتخابات برای سرکردگی بر ثروت و قدرت کشور، و سرانجام سرنوشت این دور مبارزات، بین دو قطب اصلی مدعی و سازش ناپذیر دزدان آغاز شده است. ادامه‌ی خواندن

میلتاریسم غرب، دیکتاتورها و حقوق ملت ها(بخش ۳)

” دخالت بشر دوستانه و یا سروری بر جهان”

بگواه تاریخ، در دهه ها و یا بهتر است بگوئیم: بیش از قرنی ست که آمریکا بتنهائی و در راس سرکردگان چپاولگر جهان، با تبلیغ وعده ی تو خالی ایده ی(زندگی بهتر) بر قله سیاستِ زورمداری، فریبکاری های ضد بشری، فرهنگ رسوای دست نشاندگی و مادر و منشأ دیکتاتور پروری بلا منازع، در عین ژاندارمی جهانی، ادعای دمکراسی کرده و در نتیجه بر ساده لوحی ملت های در بند خود، مرتجعان دست پرورده و مستبدان گوش بفرمانش، با دسیسه های ضد و نقیضِ صدور دمکراسی و حمایت(بشر دوستانه) تا همینک بر تارک بشر محروم و مظلوم جا خوش کرده و لمیده است و البته با وجود این همه بیداری و مبارزات ضد استعماری، توانسته و هنوز می تواند توسط عُمال سرمایه و یا وابستگان بخود بر بخش بزرگی از جهان پرآشوب از بنیادگرائی، بیدادگری و فقرزدگی مفرط که ناشی از ساختار سرمایه داری جهانی ست، کج دار و نریز هنوز حکومت کند. ساختاری که: دیریست سراپا در هم شکسته و زندگی را بکام میلیاردها انسان فرودست و بسود اندکی جاهطلبانِ انگل تلخ و غیرقابل تحمل تر از همیشه ساخته و با وجود این همه نارسائی ها و چالش های بی پاسخ و بحران های کار و معاش و آرامش، مذبوحانه و با اِهن و تُلپ مشغول انتقال بیماری درمان ناپذیرش به آینده است. ادامه‌ی خواندن

میلتاریسم غرب، دیکتاتورها و حقوق ملت ها (بخش ۲)

“جهانخواران و سیاست گریزی”

تاریخ دردبار ملت ها و چنگ و دندانِ تیز و خونین امپریالیست ها و دیکتاتورهای دست نشانده ی آنان بر جان و مال کارگران و مزدبگیران در عرصه خونین گیتی و ایران، بوضوح نشان داده و هنوز می دهد که آنها هرگز تعهدی به دمکراسی مدعی خود نداشته و در تنگناهای سقوطِ سرکردگی خود، همیشه سیاست گریز بوده و هستند و دسایس و مطامع خود را پیگیر جز از ُطرق زور به قیمت خون، خانه خرابی و چپاولگری هستی زحمت کشان و تنگدستان ملت های فقیر ما و جهان بدست نیاورده اند. گردنکشان داخلی و جهانی سرمایه و سرمایه ی آزاد هیچکدام شان به هیچ اصولیت اخلاقی، انسانی، مصوبات جهانی و حقوق جامعه بشری در هیچیک از اعصار گذشته تا بحال پایبند نبوده، نیستند و نخواهند بود. ادامه‌ی خواندن

مجالِ”سیزده بدر”

در سرزمین بلازده ای که رسالتِ مکتبِ گریه، با عزای قوانین اش، سرزندگی انسان را با مرثیه و ندبه و نوحه مکافات می دهد و با طبیعتِ شورانگیز، جنگ خرافه پرستی راه می اندازد و نشاط و خرّمی را بنام کفر به بندِ ماتم می کشد! در یک چنین دراندشت خناق زده و سوگوار، باید بی درنگ بداد مظلومیتِ شادی و شیرینی زندگی شتافت. ادامه‌ی خواندن

میلیتاریسم غرب، دیکتاتورها و حقوق ملت ها (بخش یک)

“در کجاست حق زندگی؟”

از ترس انفجار توده ای هر روز فضای میلیتاریستی در مناطق حساس جهان گسترده تر می شود. همزمان، نابسامانیِ تاکنونی و حاکم بر سرنوشت انسان در مناطق عمدتا نفت خیز و ثروت برانگیز نیز بیشتر می شود، در چنین گدازه ای یاس، نفرت و خشمِ عمیق توده ای، تکاپو و سرخوردگی های روزافزونِ زندگی را بشکل موازی در میان آنان هر چه بیشتر انباشته کرده و بغلیان می کشاند. از برافروختگی عام کارگران، بیکاران، تنگدستان و شعله های شورش و ستیز گسترده برای کسبِ حداقل نان و آزادی بگیرید تا عدم ثبات رو به رشد و آشفتگی های اوضاعِ نظام های مستبد، جنایتکار، جهانخوار و درهم شکسته سیاسی ـ اقتصادی منطقه، شرایط عمومی هم اکنون بسیار تق و لق می باشد. حالا، چه در درون رژیم حاکم بر ایران باشد، و چه بخش بزرگی از آسیا، آسیای مرکزی و مناطق ارتجاع زده ی بنیادگرائی در خاورمیانه تا اعماق آفریقای گرسنه، بخش بزرگی از اروپای شرق و غرب، مردم همگی این مناطق، پیوسته در تنور سیاست تمامیتگرایانه، مداخله گرانه، جنگ طلبانه، غارتگرانه و مرتجعانه می سوزند.

“راه و بی راهه”

 شیرازه تاکنونی تمام این کشورها و مناطق در هم ریخته است. در کنار آن نوعی بیداری و بیزاری آگاه و عمومی تکوین یافته و همگی بدنبال فرصت راه رهائی، استقلال، آزادی و نان نداشته خود می باشند. اثرات از هم پاچیدگی و دامنه رشد پیگیر اعتراضات، آشوب ها و آتش بحران ها، به دامن دول استعمارگران رسیده است. همینک در رأس و قلب خود جهانِ سرکش و غارتگر سرمایه داری آمریکا و اروپا و دیگر وابستگان شان، بی ثباتی مالی و بحران اقتصاد بانکی، نشان از شکست ساختاری می دهند که زندگی برای همگان را بسی سخت تر و آینده را بمراتب نگران کننده تر از پیش ساخته اند! و چرا؟ چاره ی باز یافت حقوق بشر مردمان و ملت های اسیر و زمینگیر شده امروز، بین کلان سرمایه دارها، کارتل های نفتی، میلتاریست های قدرتمند و دیکتاتورهای خونخوار آنها  که مولد این همه فجایع، جنانات و محرومیت های حیاتی اند چیست؟ کدام راه  و روش به بی راهه ها و سرکوب تاکنونی و دوباره آن نخواهد انجامد؟ ادامه‌ی خواندن

زیر پوست زیبای نوروز

دو روز دیگر عید نوروز، جشنِ جشن های فرهنگ ایرانی ست؛ جشنی که پیوسته با امید بتازگی، دگرگون سازی و با آرزوی رشد حال و هوای هستی خانواده های ایرانی پیوند خورده و همراه بوده است. جشنی که بویژه برای بچه ها مسرت بخش مانده و دارای یک مفهوم دلنشین، رویاانگیز و شادی بخش می باشد. مخصوصا بچه ها می دانند: نوروز که بیاید، حتما عید است و عیدی، لباس تازه، شیرینی، آجیل، میوه، جشن، شادی، غذا های لذیذ و مهمانی رفتن و آمدن هم باو می آید. سال نو که بیاید، آنگاه: قطعا بهار و گل هم می آید و به زندگی یخ بسته و سرد و سخت، دوباره طراوت و خرمی و شادابی و سرزندگی می بخشد. ادامه‌ی خواندن