کدام راه، رها از فرقه ها و به سوی نان و آزادی ست؟

در پاسخ به این پرسش پیچیده بهتر است به چرائی پیدایش اوضاع وخیم زندگی سیاسی و اقتصادی اکثریت مردم منطقه خاورمیانه راه جست؛ پیوند آن با ادوار بلند و بلاخیز گذشته را یافت؛ و در پایان به علل ستیز پیگیر مذاهب اسلامی نگاهی تاریخی، تداعیگر و کوتاه داشت. تا مگر به یاری آن بشود به کانون گدازان دشمنی های کور، فراز و فرآیند مزمن فقرها، بازتاب گسترده خشونت های ملی قومی، ریشه عقب ماندگی ها، دامنه ناآگاهی های حقوق شهروندی، تقبیح آزادی وجدان، تحقیر آزادهای متنوع و نوع بشری، رواج نابرابری ها، اوج تبعیض ها، خودمحوری های مسلکی، چرائی تلفیق و تمرکز دین و دولت، عوامل تشدید خودکامگی رژیم ها، فرصت طلائی دخالت امپریالیست ها در تعیین و تغییر سرنوشت مردم منطقه نگاهی منطقی تر کرد. و آنگاه به مسبب رشد پایه های جبر و جاهلیت، زن ستیزی، جاهطلبی و برتری خواهی های فزاینده تاریخی ادیان رسید. و سرانجام به رونق دکان سودجوئی های مذاهب از بیعت مردم عامی و خسته از آنها بیشتر آشنا شد؛ و پاسخکی به آنها داد. و سرآخر به علل جهش دوباره رودرروئی های شنیع سنی و شیعه با هم پس ۱۴ قرن ادبار سیاه پی برد و شاید هم به یاری، همکار و همفکری جمعی روزی راه حلی متمدنانه، نوع بشری و کارگری به دور از اهداف فرقه های فاسد و جانی اسلام و تنها به خاطر رفاه و رضایت انسان گرسنه و زنجیری به سمت نان و آزادی همگانی و برابری دست برد و راه یافت. ادامه‌ی خواندن

داعش و جنگ نئولیبرالیستی آمریکا در منطقه

همه ما می دانیم که پس از آشکاری و گستردگی حاد بارها و دهه های بحران مالی جهانی قرن بیست و سپری شدن عمر کوتاه هر خوشبینی و امیدواری دگرباره به فردای رونق بازار آزاد، و سرآخر بروز سهمگین تر شکست سیستم وال استریت و یاران جهانی اش در ۲۰۰۸ و تلاش های چشمگیر امپریالیست ها در پوشیده نگاهداشتن آن از دید مردم و از همه مهمتر اعتراض و سرکوب همزمان میلیونی مردم در خود آمریکا و سپس فروریختن چهره سرگردگی غول شاخ بریده آمریکای دمکرات در ناتوانی سروری جهانی او، ما دیدم و می بینیم که نظام مالی و اقتصاد ورشکسته ی کشورهای صنعتی دیگر با شیوه گذشته پایداری خود را از دست داده و روزبروز در حال فروریزی و رودرروئی سستی و بی سرانجامی پیاپی می باشد؛ حتی اگر قلب بیمار این ساختار نامنظم با پمپاژ بی دریغ پول پس انداز شده ی مردم مزدبگیر در این کشور ها یاری شود که شد؛ بازسازی آن دیگر چندان ممکن و آسان نیست. ادامه‌ی خواندن

خلاء و ضرورت وجود جامعه سیاسی و چند قطبی

خلاء و ضرورت وجود جامعه سیاسی و چند قطبی

آیا، برای اکثریت مردم تنگدست ما، نیروهای ویران شده کار، لایه های سرخورده میانی، مترقی و نوعدوست ایران، (منهای اقلیت مرفه و آن انگشت شماران بهره کش که زیر بار اراده و اداره مردمی نمی روند) در بین باقی توده ها با وجود تنوع های گسترده ملی، فرهنگی، زبانی و عقیدتی امکان ایجاد جامعه ی سیاسی چند قطبی، برابر، مقتدر، مستقل، طبقاتی و از همه مهمتر یکپارچه و متحد بر خلاف سنت های تکرو و تمرکزگرای تاکنونی شاهی و شیخی قابل تصور و حصول است؟ به گمان من آری و این تنها راه و چاره مفید و مطمئن همه ماست. ولی طرح و برنامه کلان تمرکززدائی، ایجاد اهرم چند قطبی شدن سیاسی، تهیه ظروف مرتبط ملیت ها با هم و با جمع، خواستن و یافتن نگاه نرمش پذیر متقابل، پاسخگوئی به چگونگی گذر از بیداد مذهبی، پذیرش وجود تبعیض ها، حق آزادی وجدان، تبلیغ فرهنگی، زبانی، مذهبی، و مهمتر از همه انتخاب آگاهانه و اراده مستقل ملیت ها در تعین سرنوشت خویش و در راستای همبستگی خود با دیگر ملیت های ایران، الزاما شروط پایه و همه شمول آن چنان هدف شایسته و ضروری است که باید به بررسی همگانی و فراگروهی کشیده شود. ادامه‌ی خواندن

کارگرِ گرسنه و دکانِ خدا پناه

در خبرها خواندیم* که ۷۳ میلیون ایرانی کارگر، مزدبگیر، کم درآمد و فرودست به دلیل فقر مفرط و یا نیازمندی جدی، محتاج دریافت یارانه اند! بنابرین در ایران حاکمیت اسلامی، در مجموع ” دو میلیون و چهارصد هزار” نفر از دریافت یارانه صرف نظر کرده اند و این بدین معنی ست که فقط این تعداد دستشان به دهان شان می رسد؛ و بقیه ی شهروندان قادر به چشم پوشی از همین یارانه ی ناچیز نیستند و عملا نیز چنین برداشت می شود که هستی مالی، عمومی و دارائی کل کشور تنها و تنها در دست تعداد اندکی مافیای سپاهی، بازاری و باندهای رنگین ولائی ست. ادامه‌ی خواندن