راه چپ، در گردنه های تند کمر شکن

خیلی پیشتر از فروریختن بلوک آنچنانی سوسیالیستی در هم، که هیچگاه نیز توان هجوم سیاسی و اقتصادی علیه راست هار را نیافت، دیری بسی بلندتر از آن بود که چپ جهانی، عمدتا به سرکردگی شوروی در حال دفاع و موضع مقاومت برای حفظ حداقل دست آوردهای شگرف انقلاب اکتبر قرار داشت و پیوسته در میان معضلات پیچیده، عمیق و گسترده تبعیض ها و نابرابری ها می کوشید و می خواست نان، آزادی، آموزش، پرورش و مشکلات چگونگی کسب آنها را برای همه مردمان جهان و به شکل سوسیالیستی آن روزگار تعمیم دهد و به دنبال راهی ممکن و موثر و فراملی بود که دیدیم عملا میسر نشد و خود آن ساختار الیته گرای مستبد حزبی نیز بیش از پیش سر در گم صِرف اقتصاد و حزب مطلق دولتی گشت و خصوصا در برابر غول درنده سرمایه داری جهانی، مجبور بود هم برای اتحادِ جماهیر شوروی نوپا و هم برای دعاوی، همبستگی و پشتیبانی جهانی خود پیگیر به مبارزه ی چندجانبه رو کند و برای ماندگاری و گسترش نظام جوان خود در آن نبرد نابرابر مدام دست و پا بزند و مسلما تا دم آخر نیز به شهادت تاریخ متعهدانه می زده است. ادامه‌ی خواندن

روحانیت، امپریالیسم و سرقتِ نان ما

شیوه های سوءاستفاده و مسخ مذهبی، شگرد های گمراهی اجتماعی طبقاتی و راهکارهای متنوع چپاول و سودبری از محصول کار کارگران، معطوف به انباشت سرمایه در مجموعه رژیم ولائی بسیار زیاد و بی رحمانه است؛ در مقابل آن، همچنین شتاب روندهای ژرف و برجسته ی روابط سیستماتیک بهره کشانه، غارتگرانه و خانه خراب سازانه ی توده های کارمزدِ طبقات پائینی و میانی از آن ضوابط ظالمانه نیز خیلی گسترده و عمیق و فاجعه بار می باشد. به نحوی که در این مناسبات گردش پول و اقتصاد بازاری و سیاستِ مذهبی سرمایه سالاری، سرمایه، نه همچون نیروی کار که تنها در پی کسب نان و امرار معاش باشد، بلکه سرمایه خود را مالک اراده ی نیروی کار و مدیریت اجتماعی سیاسی فرهنگی هم دانسته، و می خواهد به تثبیت و تحکم دستگاه سرکردگی و دیکتاتوری خود به قدرت بی منازع ادامه دهد؛ و عرصه ی کار و سهم زندگی کارگران را به هر قیمت مطیع مطلق منافع و آمال نظام ولائی وابسته به خود سازد و ساخته است. محصول مشترک ۳۶ ساله حکومت بورژوائی اسلامی، وجود فقر و فاقه ی ۸۰%نیروهای کار و فرودستان بیانگر این فاجعه در سطح کشور است. ادامه‌ی خواندن

انسان، اسلام و آثارِ دروغ

من لازم می دانم که پیشاپیش با فروتنی تمام خصوصا به باورمندانِ “نوع دوست اسلام و مذاهب آن” و یا وابستگان هر دین و عقیده دیگری صراحتا اعلام کنم که هدف این مقاله به هیچوجه ترویج سرزنش و یا توهین به هیچیک از تعلقِ های آرمانی و چگونگی سمت و سوی گزینش هر وجدانِ انسانِ مختار و معتقد نیست؛ ادامه‌ی خواندن

رژیم تبیعض، ریحانه را کشت و چرا؟

این اغراق آمیز نیست اگر گفته شود: همه و یا بسیاری از قوانین قضائی و حقوق بشری در حکومت های کوچک و بزرگ سرمایه داری جهانی، با هر نامی که بر پیشانی خود داشته باشند، برای شهروندانِ متنوع و نابرابر خود در مقابل قانون، اصولا اصولی متناسب برای ویژگی های هر یک از طبقات و علل بازتاب های روانکاوانه ی آنها موجود نیست و انگیزه ی بروز ناسازگاری های ذاتی و ضروری در هرکدام شان، با نفسِ قانون سرمایه سالار تدوین نشده و شناخت درستی هم از جایگاه انسان نداشته و هرگز توجهی جامعه شناسانه به انسان های محروم و در مقابل انسان متمول ندارند؛ و البته قوانین بازار آزاد سرمایه نیز، طبعا متعهد به حل آنها و یا پاسخگوئی ریشه ای در حل و برطرف سازی این نقصان ها نبوده و نیست وهمواره این نابرابری های واقعی، فقدان تربیتی و کمبود شخصیتی موجود در میان انسان ها را بیخردانه و یکسویه یکسان می بیند. و وجود تناقض ها و تضادهای آنها را دینامیسم حرکت سرمایه، ضرورت سود و پویائی انباشت ثروت خود می بیند. و برایش تنها انگیزه های تحول اقتصادی اهمیت دارد و نه قضائی و حقوقی؛ قوانینی که تنها در ظاهر امر و به شکل بورکراتیک برابری حقوقی را اصل می داند. اما پرسش! آیا خلافکاری، اعمال نادرست و جنایت آمیز انسان فقیر و بیکار را می شود با جنایت و اعمال نادرست انسان دارا و صاحب امکان در یک ظرف حقوقی و قضائی یکی انگاشت و قضاوت عادلانه کرد. ادامه‌ی خواندن

تجزیه یا کشف راه و ظرف همبستگی؟

آنچه بر هستی ما، اقتصاد کشور و پویائی مان زیر سلطه ی مطلق ولایات نقدناپذیر، خودرأی و فاسد رفته است، ترمیم فجایع و نیز جبران مافات این خودسران کاری ست کارستان و همچنین امیدواری به آینده ای دیگر و بهتر توسط بنیان دغل این حکومت منجمد و دشمنی افکن تنها می تواند یک ساده لوحی فریبکارانه باشد؛ ادامه‌ی خواندن

انسان و باور او

انسان در هر کجای جهان که باشد، او حق مسلم برگزیدن عقیده و آزادی مطلق وجدان اش را دارد؛ و یقینا جای هیچ گمان و زمینه هیچ تردیدی در گستره جامعه ی بشری بر علیه آن انتخاب آزاد هیچگاه مجاز نیست و نباید هم باشد. همچنین هیچ کس نیز در هیچ شرایطی و در هر جایگاهِ حقیقی و حقوقی که داشته باشد، هرگز حق ندارد انسانی را به خاطر داشتن ایدئولوژی، مرام و یا عقاید خاص اش(هر چه می خواهد باشد) مورد حتی کوچکترین تحقیر، توهین و ملامت قراردهد و البته قوانین اساسی، حقوقی و قضائی کشورها مستقیما مسئول پیشبرد چنین اهداف والائی، طبق منشورجامعه جهانی حقوق بشر بوده و می باشند. این اصل، پایه لازم حق زندگی مستقل فرد و داشتن آرمان آزاد همگانی ست و همزمان، شرط اساسی همزیستی مسالمت آمیز میان همه ملت ها، انسان های رنگین فرهنگ و متفاوت باور در سراسر گیتی بوده و پیوسته در هر شرایطی، نقض آن قانونا اجتناب ناپذیر می باشد؛ دریغ و شگفتا که هنوز در میان اغلب کشورهای مسلمان این حق ابتدائی و ضروری باور آزاد و تبلیغ عقاید اقلیت ها آزادانه و برابر و بدون تبعیض همچنان پذیرفته نشده است. ادامه‌ی خواندن

بحران و خواری شیعه در جنگِ آرمانی

با نگاهی کوتاه به چرائی جنگ های ایدئولوژیک، مذهبی و سیاسی جهان و ایران، نسبتا روشن و قانومند درمی یابیم که هدف همه ی پیکارها چه مذهبی چه نظامی و چه سیاسی تنها و پیشتر از همه برای کسب هر چه بیشتر قدرت، ثروت و سروری سران در داخل کشورهاست که عموما منظورِ عمل همه آزمندی ها و نزاع های تاریخی و قهرآلود آنان بوده است. همآهنگ و توام با آن پیوسته مدعیان رنگین سرکردگی در هر دوران، صراحتا همچنین تمایلِ بدست گرفتن اراده آرمانی، اداره سیاسی ـ اقتصادی و رهبری فکری فرهنگی دیگر ملت های مستقل را هم آشکارا و بی کم و کاست در برنامه خود داشته و دارند و یا پس از مرحله تحکیم صدارت خویش طرح و دسیسه ی آن را در مخیله ی جهانگشائی های جاه طلبانه و فرقه ای خود در سر پرورانده اند و می پرورانند. هیتلر، خمینی، بن لادن و البغدادی نمونه های بارز چنین نگرش و عملکردهای فاشیستی، سکتاریستی و راسیستی می باشند که در ذات مبانی آرمانی و ایدئولوژیک نظری آنها عملا بخش بزرگی از جامعه ی بشری، تنها به خاطر ادیان و عقاید متفاوت، دشمن فطری این گروه های بنیادگرا و ضدبشری بوده و می باشند. در صورتیکه هر جنگ ایدئولوژیک، آرمانی و سیاسی در اساس منشأئی اقتصادی دارد. ادامه‌ی خواندن