در سنگر هر رفرم برای انقلاب
تاریخ و رویدادهای پُر فراز و فرود ایران از ناهنجاری های پیگیر خاندان های شاهی و امروز از استبداد ولایت های تمامیتگرا چنین می گوید که میان هیچکدام از ضرورت رفرم ها و زیرورو کردن ساختارهای سیاسی اجتماعی حاکم و گذشته و البته بیرون از مرزهای ملی و اتنیکی این مقوله ها، تاکنون هیچ پیش فرض نظری پایداری که برای تشخیص و انتخاب رفرم و یا انقلاب که قابل تعیین و تعمیم باشد وجود ندارد. و تنها تاکتیک توامان رفرم و انقلاب که مکمل هم اند از دل شرایط بدست می آید. و تازه چنین الگوئی سمبولیک و مستقل در کشور رنگین فرهنگ ما با وجود این همه تبعیض ها و نابرابری ها جایز نیست. چراکه ریشه این رژیم و ساختارهای سیاسی مشابه با همه ی کانونی بودن اهداف مشترک شان، ( شاهی و شیخی) که حکومت فردی و فرقه ای ست اما، عموما رفتارشان متاثر از شرایط آرام و یا بحران زده ی سیاسی، اقتصادی و دیپلماتیک ناچار دچار جنگ درونی قدرت شده، به دگرگونیِ ریاکارانه فراروئیده و عمدتا متفاوت از پیش مجبور شده و عمل می کرده اند و طبعا گرایش ها و نشانه های ثابتی نداشته اند. ادامهی خواندن