در سنگر هر رفرم برای انقلاب

در سنگر هر رفرم برای انقلاب

تاریخ و رویدادهای پُر فراز و فرود ایران از ناهنجاری های پیگیر خاندان های شاهی و امروز از استبداد ولایت های تمامیتگرا  چنین می گوید که میان هیچکدام از ضرورت رفرم ها و زیرورو کردن ساختارهای سیاسی اجتماعی حاکم و گذشته و البته بیرون از مرزهای ملی و اتنیکی این مقوله ها، تاکنون هیچ پیش فرض نظری پایداری که برای تشخیص و انتخاب رفرم و یا انقلاب که قابل تعیین و تعمیم باشد وجود ندارد. و تنها تاکتیک توامان رفرم و انقلاب که مکمل هم اند از دل شرایط بدست می آید. و تازه چنین الگوئی سمبولیک و مستقل در کشور رنگین فرهنگ ما با وجود این همه تبعیض ها و نابرابری ها جایز نیست. چراکه ریشه این رژیم و ساختارهای سیاسی مشابه با همه ی کانونی بودن اهداف مشترک شان، ( شاهی و شیخی) که حکومت فردی و فرقه ای ست اما، عموما رفتارشان متاثر از شرایط آرام و یا بحران زده ی سیاسی، اقتصادی و دیپلماتیک ناچار دچار جنگ درونی قدرت شده، به دگرگونیِ ریاکارانه فراروئیده و عمدتا متفاوت از پیش مجبور شده و عمل می کرده اند و طبعا گرایش ها و نشانه های ثابتی نداشته اند. ادامه‌ی خواندن

حقوق بشر و رسالتِ قضا و جزا

در ایران ما، نوع انسان یعنی همگان به شدت فریب خورده، تبعیض زده و یا به شکلی از اشکال در زیر اسارت استبداد فاسد مذهبی رنجور و بیمار شده اند. اغلب آنان و بیشتر بخش کارمزدان و تنگدستان و لایه های میانی نه تنها دچار سرسام کمرشکن در بن بست های نان و آزادی و بیکاری، نداشتن حداقل انتخاب سبک زندگی و یا امکان برآوردن اندکی از خواسته های فردی، خانوادگی، جمعی، ملی و فرهنگی مستقل خویش نیستند؛ بلکه اصولا دسترسی به اندکی از “حقوق بشر” با توجه به دعاوی نرمش ناپذیر نظام و رسالت به اصطلاح آسمانی قضا، قوانین هولناک جزای فقهی و احکام ازلی و ابدی الهی که حتی متناسب سازی آنها با زمانه، مطلقا بیرون از اراده ی آگاه آدمی ست و طبعا دگرگونی شان نیز نه حالا و نه در هیچگاه بقای حاکمیت ولائی متصور نمی باشد؛ پس هر حمایت بشردوستانه، هر تحقیق و دادرسی متمدنانه و هر محاکمه ی قانونمدارانه و بی طرف از هر مظلوم و متهمی در همه ی بی دادگاه های اسلامی، همیشه بسیار سخت و دور از دادخواهی مستقل قضائی بوده و هست و این ساختار واپسگرای حقوق مذهبی، کاملا با منشور جهانی حقوق بشر بیگانه مانده و می باشد. ادامه‌ی خواندن

گورگاه ها و شکنجه شادمانی

گورگاه ها و شکنجه شادمانی

پایه ها و گردانه های سرزنده هستی، تفکر جویا و اعمال پدیدآورنده تازگی در هر کشوری، لزوما بر وجود آزادی عقیده، وجدان دانا و با هوشیاری مستقل آدم ها می چرخد و بی گمان این جنبش آرام و کُند، پیگیر بسوی سکولاریسم (جدائی دین از دولت) گرایش تدریجی و چربش تاریخی دارد. اصالت وجودی “اگزیستانسیالیسم”و فرصتِ شناخت راهکار نادرست و اصلاح اشتباه فردی و جمعی و تغییر آنها در کنش های فراروینده اجتماعی با “پراگماتیسمِ” تجربی و هدفمند، مسلما اجزاء ذاتی و مکمل اصالت خردگرائی “راسیونالیسمِ”هموند و همراه بوده و بیرون از گرایش های فرامسلکی در نوع انسان با اندکی تفاوت و تاخیر زمانی تکامل می یابند. آزادی در انتخاب و یا رد آگاهانه ی انواع دیدها و جهان بینی ها در داشتن و نداشتن این و یا آن مذهب، دین، ایدئولوژی و دیگر نحله های نگرشی، همگی جزو حقوق ضروری و ابتدائی انسان امروزی و مستقل می باشد. ادامه‌ی خواندن

خرم آباد، و حق پایکوبی

چقدر برای امام جمعه خرم آباد، نماینده ی شهر و رهبرشان* حقارت برانگیز و برای مردم این شهر و سازمانگران آن رقص ها مسرت بخش است که یک جشن ساده، توام با پایکوبی و شادمانی سنتی به یکباره توانسته است پایه های فرهنگ شیون و زاری بنیادگرایان را در هم ریخته و رژیم ماتم را به لرز مرگ بیندازد. این پایکوبی و جشن سالانه‌ ی گُلوَنی، عصر روز شنبه (۲۶  اردیبهشت‌ ـ۱۶  می‌) در باغ تاریخی “گلستان” واقع در” قلعه فلک‌الافلاک” برگزار شد. به دنبال آن، شماری از رسانه‌ها و پشتیبانان “حکومتِ گریه” درپی انتشار تصاویری سانسورشده از این جشن تاریخی که با فرهنگ دیرینه و چند هزاره ی فلکلوریک مردم لُر و کرد آمیخته است؛ آنها نوشتند که در جریان برگزاری “رقص های مختلط زن و مرد” (ترویج بی‌حیائی) روی داده و ” اقدامات خلاف عرف جامعه” مشاهده شده است. آیا شادابی و پایکوبی حق هر انسان آزاد نیست؟ آنهم برای مردمی که هرروزه در میادین بزرگ شهرها، عادت کرده اند که به تماشای رقص مرگ قربانیان رژیم بروند! ادامه‌ی خواندن

فریاد نسرین ها و نرگس ها باشیم

در طی تاریخ سیاه و خونبار گیتی از هم گسیخته ی ما دیکتاتوری ها کم نبوده اند، و قرن ها پیوسته حاکمیت های تکقطبی، ناسیونالیست، فاشیست، شونیست، راسیست، ایدئولوژیک و بدتر از همه استبدادهای فرقه ای ـ مذهبی به نام رهبر و یا خدا تا توانسته اند یکدست و بی باک سرکشی جابرانه کرده و برحسب ذات اراده گرائی، دعاوی فوق بشری و تمامیتخواهی های شرورشان، اکثرا فاجعه بار بوده اند و اغلب مصیبت های سنگین و جبران ناپذیری را در طول بقای حیات خود، برتن تکیده ی زحمتکشان، شهروندان رنگین دین و فرهنگ و عمدتا مردمان مسکین و ناتوان این کشورها و همچنین بر پیکره زخمی در گستره ی جهان بارها ضایعه های فراوان جنگ برتری خواهی های ملی و تاوان های تلخ جنون عقیدتی به بارآورده اند؛ همچنانکه نظام خودسر شیعی از آغاز تاکنون بدین سان بوده و هنوز بی محابا می باشد. در حالیکه اینگونه مضحکه مذهبی به نام ولایت در غیابت در کمتر کشوری از کشورهای جهان امروزی بردباری می شود و این یکه تازی فردی و گروهی و مذهبی با وجود تنوع ادیان و عقاید و باورهای مادی متفاوت و متضاد در درون یک کشور، چنین خودکامگی و تا این حد تندروی فرقه ای و شرمناک ممکن نمی باشد. ادامه‌ی خواندن

دیروز ریحانه امروز فریناز

تناقض، تضاد و ستیز آشکار رژیم ۳۶ ولائی با حق ابتدائی زندگی مسالمت جوی مردم از همان فردای شکسته شدن انقلاب مان آغازید و تا هم اکنون بی وقفه و شرورانه ادامه دارد. در این سال های ستمگری، رنج هولناک و سراسر خونین همیشه فضای ترس و رُعب و دلهره بر گوشه تا گوشه ی کشور بلازده ی ما حاکم بوده و هیچگاه در این برهه های فرومایگی و رذالت فردی و فرقه ای و “به اصطلاح حاکمیت الهی” آب خوش از گلوی اکثریت مردمان لهیده و زجرداده شده مان نگذشته است. ادامه‌ی خواندن

سیاستِ مذهب، محفل و مسلک

رشد ابزارهای آگاهی رسانی به همه ی ما امکان شناخت درست داد که بهتر از گذشته ها منابع فساد ها و منشا فاسدها را ببینیم و بیشتر بدانیم که چگونه اکثر حکومت های مستبد خاورمیانه به همت اهرم سرکوب، تحمیق و در پیوند با جاهطلبی سران و رهبران مذهبی در کشورهای اسلامی، آنها با هم توانستند بر واماندگی دانش عمومی و آسیب پذیری مردمان خوشبین این نواحی به سادگی سوار شوند و شدند. ادامه‌ی خواندن

خدا کارگر نبود / بهنام چنگائی

برای گرامیداشت روز همیشه زنده ی کارگران، این سازندگان راستین هستی
خدا کارگر نبود

در معرکه گاه تصاحب تخت آسمانی
بازی فرشته و شیطان بود
که در پشتِ نمایش آن
چشمِ دلِ ما گرم خواب شد
و سر بر آبی آسمانِ پاکِ سادگی برد. ادامه‌ی خواندن