تپش شعور یا احساس؟

تپش شعور یا احساس؟

رهائی از استبدادها و پیدائی دمکراسی مردمی، جز با همبستگی همدردان و اندیشه ورزی نوع انسان بدست نمی آید و بود و نبود آن کاملا وابسته به چگونگی قطب بندی این هموندی های اجتماعی ـ طبقاتی ست. ادامه‌ی خواندن

انسان، محرم و ریاورزان

انسان، محرم و ریاورزان
فضای جویش درهر مذهب و مکتبی مسدود، ملات ساختمانش محدود و دایره اختیار وابستگانش کوچک است. اگرچه الوهیت ادیان ابراهیمی بسیار فراخ نگاشته شده است، اما اصول و فروع آنها با همه نارسائی هایش بیرون از اراده دگرگونساز انسانی ست و برابر شعور پویا ایستاده است. منشأ تئوری پردازِ دینی و مذهبی با هر نام و دلایل متنوعی که برخود و حقانیتش آویزان کرده باشد هیچگاه نمی تواند بیش از ناچیز فرقه باشد. زیرا پیوسته حکم می دهد، احکامش را ازلی و ابدی می داند، و تبعیت بی چون و چرای مطلق الزامیست؛ و ترک مذهب کفر و جزایش نیز مرگ است. چراکه ذات و چالش برتریجوئی دین و مذهب جز بر توهم فراانسانی و ناگزیر حقانیتِ سکتاریستی نمی تواند استوارماند و تداوم حیات بیابد. اما در برابر فرقه شیعی، صدها دیدگاه و جهان بینی ایده آلیستی و ماتریالیستی وجوددارد که آنها بیرون از تحکم مذهبِ دولتی، دارای جهان ذهنی و عینی خویشند و هستی خود را متفاوت ترسیم و شعور تاریخی انسانمدارانه را برپایه دریافت خاص خود تعریف می کنند. باورها، وابستگی ها و بازتاب های اخلاقی ـ آرمانی ایکه قائم به ذات نظری خودند، وجوددارند و ما ناگزیریم نگرش ها و برداشت های بینش رنگین عقیده ورزی را که این و یا آنگونه تکوین یافته اند بپذیریم. ادامه‌ی خواندن

عدل علی و چپاول های ولی؟

عدل علی و چپاول های ولی؟

بتازگی شماری از نمایندگان کنگره آمریکا با تنطیم*ـ طرحی خواستار افشا و شفاف سازی دارائی‌های خامنه‌ای، حسن روحانی، بسیاری از سران کشوری و لشگری سپاه پاسداران و کاسه لیسانی بسان شعبان با و بی مخ های بسیج، و البته نه کل غافله رفسنجانی ها، لاریجانی ها، باند احمدی نژادها، این “جادوگران ناپدیدشدن ۷۰۰ میلیارد دلارو… شده‌ بودند، که با مخالفت کاخ سفید روبروشد. من هیر و ویر از خود پرسیدم! ۳۷ سال غارت، و چرائی اینکِ شفاف سازی، پس از برجام؟! بویژه توسط پلیدترین و غارتگرترین ساختار خونخوارِ جهان امپریالیسم آمریکا! دستگاهی که بارها از رهبران بی آبروی رژیم شیعی رسوای نداران جهان می باشد. زیرا، در هردوسوی این ساختارهای بهم پیوسته، و بشکل یکسان انسان کارمزد، یکجا به نام خدا و یا دمکراسی لیبرالی، مورد بهره کشی عریان و بی رحمانه قرارمی گیرد، و هردو ساختار با همه تفاوت هاشان، ضدبشری می باشند. یکی طناب دار را بنام شریعت بر گردن مخالفان آگاه، قربانیان گرسنه و گمراهان بیدادرس خود می اندازد؛ و دیگری با تلبغ ِرقابت جهان آزاد ستم، نابرابری و جنگ های ملی مذهبی را تشویق و در ساختار نئولیبرالیستی قانومند کرده و بهره کشی را پرچم ارجمند می سازد. ادامه‌ی خواندن

زن ستیزیِ رژیمِ اعدام

زن ستیزیِ رژیمِ اعدام

همه می دانیم که تاکنون، ثبات وجودِ بی وجود و رسوای کاست ولائی علیه مخالفان گسترده اش، تنها بر اهرم خفقان، خردشوری، زور، سرکوب، زندان و اعدام های هولناک میدانی و پنهانی استوار گشته و کلیت لرزان اش، دیریست بر روی نیزه تیز نشسته، و لرزان از دردِ مرگ، آگاه به ناتوانی تحمل خود بر روی نیزه شده، و ناچار ترس از هرگونه عقب نشینی حتی مصلحتی دارد. ناگزیر، برای حفظ سروری، غارتگری و صیانت خودکامگی اش، از یکطرف با زورمداران ضدبشری برای جلب حمایت شان دار و ندار مردم بیکار و گرسنه را بیش از گذشته با لجاجت کورکورانه طاق میلیتاریستی می زند؛ و همزمان در داخل برای پیشگیری از درهم فروریزی ناگهان بساط ستمگریِ فاسداش، مجبور بوده و هست هر حرکت ناسازگار با مرثیه های خلافت جهانی خامنه ای را بارها، درجا، درهم بکوبد، کوبیده و هرروز هم می کوبد. به همین خاطر، بیش از همه یاور او همین ایجاد ترس و بهترینش، همین کشیدن تیغ قضای ناعادلانه به اصطلاح اسلامی اش هست که همه جا زبان دادخواهی ها را توسط جنایتکارانی بسان صلواتی هایِ مترسک و بی رحم، ازبیخ بریده و می برد؛ و اگر کافی نبود، که بارهای بار برایش نبوده است، پس آنگاه هر مخالفی را آشکار و پنهان زهرخور می کند، و یا به دار قلدری دستگاه “قضای خامنه ای “می کشد و کل حاکمیت، بخیال پوچ خود تدوام جور و چپاول باندها و مافیاهای ولایت فقیه مطلق را می تواند همچنان و همواره میسرکند. اما تاکی؟ ادامه‌ی خواندن

رودرروئی ملیِ ملیت ها

رودرروئی ملیِ ملیت ها
هریک از ما ناخواسته و اتفاقی تبار تاریخی بیگانه و شناسه فردی ـ اجتماعی ـ جغرافیائی یگانه ای دارد؛ و بیرون از وزن، شکل و گسترهِ کمی و کیفی آن، اصولا حتی اگر قائم به ذات هم نباشد باز به دوری از دیگران متمایل بوده و هست، ادامه‌ی خواندن

 صیغه، تف سربالا

آیا سنجش شعور بر کفه نادانی سنگینی نیافته است؟ اگر گول بنیادگرائی هولناک داعش ها را نخوریم به باورمن آری! البته به جز چند مقاومت ناچیز از سنت های دگم عقیدتی ـ ایدئولوژیک، و بویژه سماجت ریاکاران”بنیادگرائی اسلامی و ولایتمداری شیعی” که عملا پس از ۱۴۰۰ سال هنوز قابلیت انطباق با زمانه و توانائی گذر از دگم ها و نگرش های فرسوده خود را ندارند، و شگفتا می توانند مریدانشان را بی گدار همچون “وادی سپر” با وعده های قهقرائی ـ ذهنی مشغول کرده و در چاه های ویل تشنه و گرسنه بچرخانند. در سوی دیگر جامعه بشری متمدن و سکولار با جهان بینی های رنگین اما، با همه اوج و فرودهای ویرانگر ساختارهای برتریجو و میلتاریست و سرمایه سالار، فناتیسم هرگز نتوانسته در قوانین آنها رسوخ کرده و مانع فراروئی های شعورِ تجربی شود. چراکه اکثریت قریب به اتفاق فرهنگ ها و انسان ها با تنوع دیدگاه ها، تضادها، تناقض ها و تعارض های بیشمار و تاریخی شان می بینیم که آنها در یک روند کُند، ولی جاری و رو به پیش قراردارند، و هستی پویا و جستجوگر در میان شان کم و بیش در حال حرکت بسوی ساختارهای مدرن اجتماعی و انسانمدار می باشد. ادامه‌ی خواندن

کمُدی نوژه در ساختارِ خودسر

در کشور ما جز دو تجربه سیاستگذاری فردی، با بازتاب های فاجعه بار تاریخی، ناسازگاری ها با اراده مستقل و مشترک منافع مردم و ملت ها تاکنون، شکل دیگری برای هدایت خواسته های رنگین اجتماعی اقتصادی فرهنگی وجود نداشته است. ساختارهائی که برای بقای نظام خویش دست بر هر جنایت و خیانتی زده اند. حکومت هائی که شالوده مدیریتی آنها بیش از همه سرورپرستی ست، و بر پایه حفظ اراده یک کاست مذهبی و یا مطامع خودسرانه یک فرد و مافیای او استوار بوده است. ادامه‌ی خواندن

فقرها و پوپولیسم شیخ و شاه

فقرها و پوپولیسم شیخ و شاه

پرسش! آیا تنگدستی و گرسنگی و واماندگی،* نداشتن دانش تاریخی و نبود بینش حقوق شهروندی اجتماعی با پوپولیسم ریشه دار و کهنه ی شاه و شیخ رابطه ای متقابل نداشته و ندارند؟ آیا چاره ای برای فقر، و راهبردی برای زدودن دامنه آسیب پذیری توده های فقیر و سرخورده، و متوقف کردن تأثیرگزاری عوام فریبانه و عوام گرایانه ی شاه و شیخ می شناسیم! و چاره ای برایشان داریم و راهکارمان چیست؟ آیا در خلاء دخالت آگاه سیاسی و بی واسطه اجتماعی! چنین نبوده و نیست که دایره واپسگرائی ها تکرار و چنبر شاه و شیخ بر گردن بینوایان آویزان شده است؟ آیا راه هم گرائی ها در قطب بندی طبقاتی، و به تبع آن تأمین و تحکیم منافع طبقات، ثبات سیاسی ایجاد نمی کند، و بهتر از همه ایجاد صف بندی مستقل کارگران و زحمتکشان، در چنین ساختارهای خودمحور، آسیب پذیر مردمان ناآگاه را کاهش نمی دهد؟ ادامه‌ی خواندن