پیوند اسلام با اعدام

پیوند اسلام با اعدام
بخش پایانی: حالا برگردیم بدلایل اعدام ها از دیدگاه حقوق کیفری اسلام! جزای مرگ “اعدام” به سه گونه قابل دسته بندی و بررسی است: اعدام قصاص، اعدام حد و اعدام تعزیر ادامه‌ی خواندن

پگاه دادخواست از جنایتکاران

پگاه دادخواست از جنایتکاران

در ایران بلازده آخوندی و تبهکاران ساختار ولائی دیگر کارد به استخوان مردم رسیده، و امکان بردباری این زندگی ناگوار و ناآرام را از میلیون ها قربانی تنگدست و زمینگیرشدگان کارمزد گرفته است. توده های بجان آمده می بینند که هرروز سرکردگان رژیم برای بقای بیشتر خود پیگیر چه در داخل و یا خارج دسیسه های مرگزا ساخته و فتنه های بحرانی بازتولید می کنند. و تنها بخاطر تلنبار ثروت و برتریجوئی قدرت بیش از پیش بجان بود و نبود مردم، کشور ویران و اقتصاد درب و داغان افتاده اند. همینک دیپلماسی فرقه ای و آشوبجوی رژیم، در کمین ائتلاف امپریالیسم آمریکا، صهیونیسم راسیست و مرتجعان منطقه به سرکردگی سعودی ها افتاده، و این همکاری و طرح های هولناک آنها می تواند در غیاب حضور اجتماعی ـ طبقاتی و افشاگری های ما و نوعدوستان، نچندان دور همین اندک فضای جان بدربردن از فقدان ها، مشقت ها و مصیبت های کمرشکن تنگدستان را بمراتب سهمگین تر و مرگبارترکند. ادامه‌ی خواندن

سیاست با و بی ولایت

سیاست با و بی ولایت
من بی آنکه خشک و قالبی بسان مذهبی ها، ساختار و سیاست آخوندی با و بی عمامه جماعت را بررسی کرده باشم، نتایج کار خود آنها”گردانندگان نظام”دیریست سرراست و با آفتابه، آب پاکی بر روی تمامیت ریز تا درشت دعاوی زمینی و آسمانی خود ریخته اند. نقش ما چپ ها در این ۳۸ سال تنها گزارشدهی تصویری و نموداری از کارکرد عینی آنها بوده که آورده ایم. همزمان این را نیز بخوبی ما و سران رژیم می دانیم که نگرش ها و برداشت ها از هویت ولی فقیه، آنهم “مطلق”اش از همان اوان و آغاز دروغگوئی های خمینی بسیار منفی بود و سپس پرخاشگویانه شد که بمرور حادترگشت و اینک علیه خامنه ای فورانی می باشد و فردای نچندان دور بیش از اینها آشکار خواهدشد. در این روند بلند و در همه حال نوک تیز نقدها و مخالفت ها علیه خلافت و حاکمیت دینی، حکایت از آن داشته و دارد که عصر زمامداری مذهبی و بدتر از آن اصل امامت با زمانه ی ما سازگاری ندارد و ستیزهای کهنه و تازه نیز عموما در رد این جایگاه فردی، فرقه ای و بارگاه حکومت فوق بشری آن است. و مبارزه علیه تداوم آن و فروریزی کلیت رژیم نیز، بیش از هر زمانی سازش ناپذیرتر مانده و حالا رشد انفجاری یافته است. بدانسانکه دامگه تنگ راه مذهبی به خشونت سرخ انتقادی و انتقامی امروزه انجامیده، و نمایانگر یافتن گذرگاهی از پایان دادن به دیدگاه های ولایت مداری و اصولا دینسالاری ست که خامنه ای آنرا با شکنندگی تمام نمایندگی می کند. دیریست تلاش او برای حفظ خیمه اش، بیش از همیشه تراژدیک تر و تحقیربرانگیزتر شده است. زیرا خامنه ای آسمانی بدون هیچگونه توانائی علمی و امروزی، درهرحال خاستگاه زمینی ندارد، و شگفت انگیزتر اینکه او “فصل الخطاب”می باشد. ادامه‌ی خواندن

برزخ جدائی دین از دولت

برزخ جدائی دین از دولت
دیپلماسی فرقه ای و دشمنی افکن، شرایط بحران اقتصاد رانتی و سیاست سرشکسته ی ایران آخوندی عملا به نقطه نهائی رسیده که دیگر بازگشت پذیر بسود و سوی کلیت نظام فرتوت نیست. زیرا، پس از ۳۸ سال کلاهبرداری ملائی و ریاکاری مذهبی، اینک لایه های گسترده ی جوامع متعصب بیدار شده، آگاهی از منافع اجتماعی و ستیز مستقل طبقاتی آنان شفاف تر گشته و جنگ بی پایان قدرت و ثروت جناح های درونی و بیرونی حاکمیت تمامیتگرا پیوسته به آن دامن زده، و بسهم خود در این روند بلند کاملا، پلورالیزه شده و نفس اراده ی مستقل دولت، پس از دهه ها جنگ دولت و رهبر، امروز آشکارا بدنبال استقلال سیاسی از دین می باشد. حالا کلیت نظام دینی میان دوانتخاب بقای گذشته، و فراروئی بسوی آینده گیرکرده، و به تبع آن سرکردگان حناح ها در حال آردکردن سنگ های زمخت عقیدتی همدیگرند. از آن مهم تر اینکه: منافع حیاتی سران جناح های حکومت از یکسو، و ناآرامی و آشوب کارگران و شهروندان و جوانان تنگدست، بیکار و بجان آمده در برابر آنها از دیگرسو، بیش از هرزمانی قطب بندی شده و صف های متشکل و همه سویه آنها اگرچه خام، ولی تکوین ایجابی یافته، و پاسخ عاجل خامنه ای ـ روحانی را می خواهد که به روشن ترین اشکال ممکن خود، بارها برابر کنش و واکنش لازم و تاریخی هرکدام ایستاده و در این مقطع موضع روشن، نو، سازش ناپذیر و درخورِ زمانه ی حال را می جوید. این مسیر تنگ دو راهی و تصمیم گیری برای سپری شدن و گذر از “دولت دینی” یا بقای آن، گره کور ما و کل رژیم است که عمری بدرازای حکومت دارد. ادامه‌ی خواندن

حقِ آتشِ با و بی اختیاران

حقِ آتشِ با و بی اختیاران
بوی گند کل بساط فرقه ای و کثافتکاری کل موافقان و مخالفان درون و بیرون خیمهِ امامت خامنه ای درآمده است. فرهنگ خودمحور رهبر، بسان خمینی که می گفت: اگر همه بگویند نه، من می گویم آری! ایشان نیز با پس شدن هوای سیاست های ماجراجویانه داخلی، منطقه ای و جهانی خویش، اینک از ترس و ناگزیری صیانت نفس، یکباره فرمان آتش به اختیار به سرسپرددگانش می دهد؛ و دست به ترفند مخاطره آمیز تازه ای برده تامگر همچون همیشه، حق چندشناک خداگونگی اختیارات بی پایانش را در تفویض به مافیای نظامی خویش محفوظ بدارد و “آتش به اختیاران” را در بزنگاهِ خطر بود و نبود گشتن منبر ولایت، بتواند درندگانش را چنان “دست باز” بگذارد که بیاری سرعت عمل در قتلعام مخالفان، شاید مصون بماند و آتش بجان خلافت اش نیافتد. و همزمان با این حکم خودکامانه حق آتش مسلم دفاعی را از بی اختیاران زنجیری اش سلب کند. ادامه‌ی خواندن

ستیزِ کور برای برابری

این چشم بندی نیست، واقعی ست اگر سرراست بگوئیم: بیشترین زمینه و انگیزه پیدایش ستیزهای کور مذهبی و جنگ های کودن ناسیونالیستی در “جهان سرمایه سالاری” مستقیما به ریشه ی تبعیض ها و نابرابری های فراوان “سرمایه علیه کار” برمی گردد. و آن نیز بیش از همه بخاطر خاستگاه برتری خواهی و بهره جوئی های فرهنگ تاریخی و تاکنونی مسلط برهستی و “شعور انسان” می باشد. نگرش طمعکار و کاربرد جاهطلبانه ایکه بسود و سروری الیت سرمایه دار است و به کار کارگر نان بخور و نمیر می دهد؛ و با تکیه بر ابزار تولید و خدمات، اصل گردش سرمایه، کارمزدی، سرقت ارزش افزوده و استثمار پیگیر استوارمانده، ادیان را بخدمت و کاسه لیسی خویش درآورده، و اینک دارائی اش به بالاترین سقف انباشت سرمایه مالی جهانی رسیده، و بربریت ۱%ها بر انسانیت ۹۹%ها می چربد و بی رحمانه زورش بر مهر، اندیشه و همبستگی مسالمت آمیز”نوع انسان” ستم ناروا می راند. ادامه‌ی خواندن

راهکار ما، و فرجام رژیم

راهکار ما، و فرجام رژیم

من بارها بروشنی نوشته ام که مصلحت حاکمیت شیعی پایه همگانی بین سرکردگان رژیم دارد. و بیرون از جنگ جناح های ایدئولوژیک، و بری از تحکم مافیاهای مالی سپاهی ـ بسیجی می باشد. البته میان آنها جنگ و ستیز واقعی ست، و برای تصرف بیشتر ثروت و قدرت ادامه دارد و خواهدداشت. دلیل نزاع های شان نیز” روز مبادائی “می باشد؛ تا با مواضع و مرزهای دروغینِ مخالفت خوانی ِامروز که در تاریخ خواهند ماند، برای جان بدربردن از انتقام قربانیان و دادرسی ها بدردشان بخورد. این رسم میان این گرگان، جز تابع قانون صیانت نفس نیست. همچنانکه بقای رژیم، تابع حفظ کانون اصول دینی ازلی و ابدی ست که آن، بیرون از دخالت تأثیرگذار “انسان” می باشد. و تا روز ماندن آن، احکامش توسط “هیچکسی” تخطی و یا بمیل موجود زمینی تحول پذیر نخواهدشد. به تبع آن، این دستگاه جدا از مردم و به اصظلاح ” الهی” محل تجمع مشترک گردانندگان کوچک و بزرگ ملاها و موکلاهاست که جز این تیره ی مفتخوران کلاش را در درون خود جای نداده، و مجموعه ی آن نیز، تنها یک کاست و باند بی هویت طبقاتی ست که تاکنون توانسته با اراده ی “مطلق سیاسی، اقتصادی و فرهنگی” بر مردمان رنگین فرهنگ و مذهب کشورمان خودکامگی کند. بنا بر این چالش قدرت سیاسی پیگیر آنها خصوصا در”انتخابات” بیش از همه متوجه ثبات و مشروعیت بخشیدن به این بساط فرقه ای ست؛ و مهمتر از آن حفظ چنبره ی تاکنونی بر چاه های نفت، فروش آن و غارت سود نجومی از این دکان آسمانی می باشد. ادامه‌ی خواندن