سقف فسادها، کف ولایت آقا

سقف فسادها، کف ولایت آقا
وضع فراگیر ایران چندش انگیز و نگران کننده، و روز و روزگار بیشتر مردمانش سخت و سیاه هست. ترسیمی کلی و واقعی آنهم نه بدلیل خردورزی که جایش اینجا نیست، بل تنها می توان بیاری چشمگردانی ساده سقف فسادهای حکومت و حکومتی را دید، ادامه‌ی خواندن

نجوائی با محمود صالحی

نجوائی با محمود صالحی
+
جانِ شیفه، محمود جان!
ای همتِ راه های کمرشکن فردا
ای مصممِ گرفتار در اعماق دردها
ای اسیر در سرزمین خداوارانِ بی وجدان
و ای به زنجیز کشیده شده، در آیه های ریاکاران
شرم بر ستم، شرار بر بی پناهی هایت و شرمساری نصیب دشمنان باد، ادامه‌ی خواندن

درخواست پشتیبانی از یک کارگر

درخواست پشتیبانی از یک کارگر
این یک حادثه ی ساده نیست که رژیم فاسد ولائی یک کارگر پیشرو” محمود صالحی بیمار” را چنین گانگستری ربوده، و بی رحمانه به بند می کشد. بنابرین، من باور راسخ دارم که هیچ بزرگداشتی نمی توانست چنین برجسته جایگاه این انسان پاکباخته را اینگونه برجسته سازد که ساخته است، و همزمان آبروی نداشته ی نظام ولائی را بی ارزش تر از همیشه بسازد که ساخته است. زیرا این استبداد پلید مذهبی بارهای بار نشان داده و هنوز می دهد که از ” محمودها و رضاها و…” بشدت می ترسد و آماده است، تن به اینگونه تبهکاری های حقارت منشانه در ربودن افراد پیشرو کارگری بخود بدهد و این بار نیز بی شرمانه داده است. (( آری آری، این رژیم ضدکارگری را باید اینگونه دید و شناخت که هست و بوده است!)) و کارگران و مردم بجان آمده می بینند، که این ” نظام الهی ” با این عمل جابرانه اش چقدر رسواتر و بی هویت تر از تاریخ ننگین پیدایش اش شده است. چراکه: این بساط ضدبشری حتی از یک بیمار دیالیزی نیازمند یاری و مراقبت های سریع پزشکی هم نمی گذرد. و مثل بید لرزان از دادخواهی های وی وحشتزده و ترسیده است، به نحویکه حتی به او فرصت زندگی آزاد برای یافتن ” درمان حیاتی ” را هم نمی دهد. پس چه می ماند که بگویم؟ جز درود و سپاس بر غرور این انسان و کارگر پاکباخته ی دلیر! ادامه‌ی خواندن

کردستانِ طالبانی ها و بارزانی ها

کردستانِ طالبانی ها و بارزانی ها

در رسانه های اپوزیسیون پیرامون استقلالخواهی کردستان عراق و عواقب آتی آن بسیار نوشته شده است. من نیز می خواهم تنها به بخش ایستائی ساختار فرهنگ و سیاست مسلط و عشیرتی آن بپردازم. به باور من جای هیچگونه شگفت زدگی بر گذشته سوخته خودمختاری، و امیدواری بی هوده به فردای بهتر کردستان مستقل عراق وجودندارد. زیراکه: در یکسو منطقه در میان جنگ های قومی ـ مذهبی بخون کشیده شده؛ و در دیگر سو ساختار مدیریت ایلی و قبیله ای کردستان پس از صدام همچنان برجاست. و با پیدایش نیم بندِ نوعی فدرالیسم آبکی که در این کشور ویران میسرشد، دریغا فرهنگ حکومت مردمسالاری پانگرفت و هنوز در هیچکجای آن کشور و در میان هیچکدام از ملت های بجان هم افتاده عراق، همگرائی فراملی مذهبی و رغبت همزیستی دوستانه و مردمی راه نیافت. بویژه، در جوامع کرد تبار و”اسلحه مدار” که کانون سیاست سیستماتیک کردستان، پیوسته پیشمرگه پرور و تبعیض ستیز بوده است در اینجا نیز، بسان دیگر مناطق داعش زده عراق، زندگی جاری و ساختار هدایت خودمدیریتی آن متحول نشده؛ واپسگرائی های مذهبی ـ سنتی ـ عشیرتی در ژرفای سراسر کشور و در کردستان تشدید و تقویت شده است. و هرکدام از ملیت ها مرزهای قومی خود را برابر دیگران بلند کشیده و می کشند، همچنانکه با اندکی تفاوتِ منطقه ای، دیار کردان دلیر هم، سرکردگی بی چون و چرای طالبانی ـ بارزانی را برتابیده و ناچار سیاست عشیرتی برجامانده است. ادامه‌ی خواندن

روحانی ـ ترامپ، پشتگرمی ریا و دروغ

روحانی ـ ترامپ، پشتگرمی ریا و دروغ
چه جای بیگانه و تاریکی ست این جهان نابرابر و ناتوان کش برای نوع انسان زیر تحمیق، ستم و تنگدستی؛ بویژه آنگاه که واپسگرایان و تبهکاران ضدبشری پیش چشم تو ریامی ورزند و برابر دیدگاه جهانیان با دروغ، تبختر و خودنمائی بی مایه می ایستند و یکراست و بی شرمانه داعیه نوعدوستی سرمی دهند. در حالیکه می دانیم دست و پای همه شان غرق در خون و نان بی دادرسان و فراریان و سربه نیست شدگان می باشد. در اینچنین میدان شعار بازی جهانی و وعده های توخالی انسانمداری چکار می شود کرد؟ جزاینکه: باید بیدارتر و هوشیارترشد. و بنام قربانیان علیه جانیان بهره کش و خودکامگان مذهبی دادخواست داد. دادگری ایکه پیوسته می داند” سرمایه و مذهب”باهم هموند بوده اند” و هردو ریاکارانه پرچم دادخواهی ها و برابریجوئی ها را به زیرکشیده اند. بایسته ی نوع انسان است علیه سران مذهبی و سرمایه هرچه بلندتر فریاد برکشد، و برابر دشمنان نوع بشر هوشیارترباشد و سازش ناپذیر در صف مزدبگیران و تنگدستان استوار بماند. و با همدلی و همکاری بر مبارزه “دوسویه” با آنها پافشارد؛ و با هر اهرم و وسیله ی ممکنی در خدمت افشاگری، روشنگری و همبستگی انسانی بود تا پایگاه و جایگاه طبقاتی انسان لهیده و ستمزده مقتدر گشته و برپای خود روزی سوارشود. ادامه‌ی خواندن

توان ویرانگری و کشتار مذاهب

توان ویرانگری و کشتار مذاهب
با اوجگیری دوباره مسلمان ستیزی توسط بوداییان در برمه پیشین و میانمار امروز، جهانیان نوعدوست دچار نگرانی از پیامدهای ناگوار فرقه گرائی بودائی علیه مردم مسلمان در این منطقه آشوبزده شده است. زیرا در چندروز گذشته مسلمانان روهینگیا از ترس جان خود ناگزیر شدند با تاوان سنگین از ایالت راخین بسوی بنگلادش فرارکنند. علل این فرار هرچه باشد، وقایع مرگبار آن بیش از همه بر اصلِ برتریجوئی مذهبی اشاره داشته، و آن هم جز”دیگرستیزی” نیست. و منشأ بروز دسیسه های کنونی و تاریخی آن نیز عمدتا، بر باور و عقیده مذهبی استوار است و جای گمان بی هوده ندارد که روابط مسلمانان اقلیت میانمار در برابر بودائیان اکثریت آشفته، شکننده و ناسازگاراست. دشمنی کوری که دوباره با کینه و بیزاری قومی عقیدتی درآمیگیخته، و دچار چنان نفرت و خشونت مرگباری ست که بودائی های تندررو را چنان آماده انتقام ساخته است بتوانند اقلیت مسلمان را برای تامین و تضمین باور خویش، به زدودن ریشه زندگی مخالفان عقیدتی تن دردهند. و به تبع آن در مسیر کسب برتریجوئی خود، مسلمانان را بسادگی کشته و یا آنانرا وادارسازند از محیط زندگی تاریخی شان به هرقیمت که شده دورسازند. در حالیکه این توهم تبهکارانه در عمل جز، یک جنایت ضدبشری نیست که دولت مورد پشتیبانی آنگ سان سوچی تاکنون نخواسته و یا نتوانسته برایش چاره ای انسامدارانه و نوع بشری بیابد. ادامه‌ی خواندن

از جان گذشتگان

برای بزرگداشت جسورانه ی آنانکه جز آخرین تیرِ جان در کمان “اعتصاب غذا” گذارند، چاره ای نداشته اند. و بخاطر دادخواهی، و در پی نانِ نداشته خویش و همه ی کارگران بپا خاسته اند. نبرد نابرابری ایکه رضا شهابی و همه ی همراهان او ناگزیر دچارش شده، و اینک اسیر بی دادرسی ها و ستم های ستمگران ولائی گشته اند.

از جان گذشتگان

رضا، ای از جان برگشته، در این وادی ریا، از شهاب رحمت خبری نیست! ادامه‌ی خواندن