دست بریده ابوالفضل

در پاسخ به بیداد قساوت قضا در دستگاه ولائی، اعتراض به جنایت ضدبشری یا حکم قطع دست یک انسان به اصطلاح دزد ( بیکار و گرسنه) که چند روز گذشته در زندان مرکزی مشهد اجرا شد! گفته شده این فرد سارق گوسفند بوده است و جوان ۲۸ ساله ای ست که دستش قطع شد و «علی– خ» نام دارد.
دست بریده ابوالفضل ادامه‌ی خواندن

هاشمی شاهرودی و یاورش پروفسور سمیعی

هاشمی شاهرودی و یاورش پروفسور سمیعی
در خبرهای داغ آمده است که سید محمود هاشمی شاهرودی “میرغضب” دستگاه قضای اسلامی، چندی ست برای معالجه به آلمان آمده و در کلینیک جراحی اعصاب هانوفر بستری شده است. و جراح ایشان نیز گاو پیشانی سفید آقای پروفسور سمیعی می باشد که دست در دست سران رژیم داشته و دارد. بهمین خاطر دیروز و امروز شمار زیادی از ایرانیان مقیم آلمان با تجمع در مقابل بیمارستانی که جلاد سید محمود هاشمی شاهرودی در آن بستری ست رفته، تجمع کرده و به اعتراض پرداخته اند. اعتراض کنندگان از دولت آلمان خواستار جلوگیری از بازگشت شاهرودی به ایران شده و خواهان محاکمه او به اتهام نقض حقوق بشر در آلمان می باشند. ادامه‌ی خواندن

رفراندوم هرگز، سرنگونی!

رفراندوم هرگز، سرنگونی!

تاب و تحمل مردم بیکار و گرسنه و ناامیدِ از کل رژیم بریده است. تاب بردباری ایکه از چپاول ها و استبدادهای هار مذهبی ها ویران، و بویژه از خودکامگی و خداگونگی ولائی ۴ دهه او گذشته است. فرد و دستگاهی که با تیغ ریاکارانه ی خدا سر از تن امید مردم بارها بریده است. و اینک جان تکیده و ستمکش شان دیگر از وعده های الکی، پوچ و پیاپی بسرآمده، و قریب به اتفاق همین مردم کارمزد و خانه خراب، و در پی این سال های تلخ و سخت بیکاری و کمرشکنِ تنگدستی ها، یکبار برای همیشه پی به ذات و حیله گری سران بساط مذهبی برده، پُراز خشم و کینه سازش ناپذیر دادخواهی و ای بسا اگر رژیم غفلت کند، وارد انتقام شده اند. و نفرت شان از بی پاسخگوئی رهبر و کل رژیم ( بنیادگراها و اصلاحچی ها) و ناباوری به آنها، اینک و بیش از هرزمانی به آخر خط گذر از کل رژیم مذهبی رسیده است. اینک هدف کارگران، زحمتکشان، زنان، جوانان، دانشجویان، روشنفکران مردمی، و مردم بجان آمده از خلافت ” جز”  سرنگونی کل دستگاه مدهبی نیست. ادامه‌ی خواندن

حزب الله، و ویرانی حکومتِ دینی

حزب الله، و ویرانی حکومتِ دینی

 جامِ جان مردم سرخورده از استبداد مذهبی ـ ولائی دیریست که پُراز خشم و کینه سازش ناپذیرشده، و نفرت شان از کل رژیم سرریزکرده، و اینک تاب بردباری شان دیگر برای همیشه به لب رسیده است و ابعاد و اشکال زورها، ستم ها، توهین ها، سرزنش ها، تحمیق ها، فسادها، سوء استفاده های عقیدتی از ساده دلان، اعدام ها و دست و پا بریدن ها، چپاول ها و دشمنی افکنی های مذهبی و ملی در داخل و منطقه و جهان، ایران را به لبه پرتگاه نیستی کشانده و دامنه این همه ناسازگاری و ناهماهنگی دستگاه با مردم، آنچنان سرسام آوراست که خود سران حکومتی برای جان بدربردن از انتقام ستمردگان و تنگدستان بجان هم افتاده اند و چنین که می بینیم سیستم عمومی نظام بی آبروتر شده، و در عمل نیز کاربرد تق و لق خود را در جنگ قدرت و ثروت مافیاها و باندها بیش از پیش از دست داده است. این واقعیت را آقا و کل رژیم بخوبی می دانند! ادامه‌ی خواندن

بداد رضا شهابی برسیم

بداد رضا شهابی برسیم

به کوتاه ترین بیان و فریاد دادرسی از یک انسان بی پناه بگویم که: رژیم خامنه ای، دولت و بقول احمدی نژاد بساط قضا بی آبرو اش دوباره می خواهد یک فعال صنفی ـ کارگری را در زندان بکشد و دادخواهی هایش را خاموش کند؛ همچنانکه توانست افشین اسانلو، ستار بهشتی، محمد زمانی، اکبر محمدی و… را بکشاند. رضا شهابی بعنوان یکی از اعضای اتحادیه ی مستقل اتوبسرانان با اتهام واهی و بی اساس مبنی بر” اقدام علیه امنیت ملی و در واقع بدلیل تشکیل اتحادیه صنفی” به ۶ سال زندان محکوم شد که وی آن سال های آزگار را با بیماری جانکاه و به تبع آن بسختی سپری نمود و زندگی اش را در زندان زورکی آقا تا بدینجا بسرآورد. و اینک نظام ضدکارگری با گستاخی و بی رحمی تمام و البته پس از پایان آن دوران محکومیت ۶ ساله زندان بی پایه و فرمایشی، اینبار بی هیچگونه دلیل تازه ای وی را دوباره به ۹۶۳ روز زندان دیگر محکوم کرده و او را ناچار و وادارمی کند همچنان در اسارت بماند. این حالی ست که تن و جان رضا شهابی در این سال ها تکیده شده، و وی در دو فاصله ی پیاپی دو”سکته مغزی را پشت سر نهاده است؛ و این سکته ها می تواند هر دم موجب مرگ این کارگر مبارز و انسان بی پناه شود! ادامه‌ی خواندن