جنبش انقلابی اخیر و دسیسه های دشمنان مردم

مردم ما شاهد لحظات حساسی در تاریخ حیات خویش هستند. جامعه شاهد جوشش های وسیعا انقلابی استثمار شدگان و ستمدیدگان و آبستن تحولات بزرگی ست. در نتیجه، چگونگی گذار جنبش از این برهه حساس و بحرانی، تعیین کننده سرنوشت خلقهای تحت ستم ما در دوره آتی می باشد. نفس وجود وضعیت فعلی و توازن قوای موجود بین ارتش گرسنگان با دشمنان شان به طور اولی ، حاصل مبارزات مردمی در طول چهار دهه گذشته بوده است. واقعیت این است که چهل سال مبارزه دائم و در مقاطعی بی امان توده ای ، برغم تمام فراز و نشیب هایش ، ضربات بزرگی بر پیکر پوسیدۀ جمهوری اسلامی یعنی رژیمی زده که انقلاب مردمی سالهای ۵۶-۵۷ را سرکوب کرد و در طول ۴ دهۀ بعد با ارتکاب به جنایاتی غیر قابل توصیف و از جمله یک نسل کشی آشکار در دهه ۶۰، بقای نظام استثمارگرانه حاکم را ممکن ساخت. این مبارزه امروز به علت تشدید بحران و تضادهای جاری در جامعه هر چه شدیدتر شده است. رژیم جمهوری اسلامی در تمام مقاطع حیات ننگین خود از یکسو با برخورداری از حمایت مادی و معنوی امپریالیستها و از سوی دیگر با سرکوب سیستماتیک مبارزات کارگران و توده های ستمدیده در حالی که می کوشید بر بحرانهای گریبانگیر خود به طور موقت فایق آید اما به دلیل ماهیت وابسته به امپریالیسم خویش هیچ گاه قادر نشد بحران موجود و تضادهایی که موتور محرک این بحرانها می باشند را حل نماید. سرانجام با انباشت تضادها، امواج جنبش توده های گرسنه ای که جز زنجیرهایشان چیزی برای از دست دادن ندارند ، در ماه های اخیر به طور اجتناب ناپذیری سراسر این جامعه را در بیش از ۱۴۰ شهر و روستا درنوردید و با بانگ “مرگ بر جمهوری اسلامی” و “نان، کار و آزادی” به آتش زدن هر آنچه که نماد حکومت استثمارگران بود ،پرداخت و یک بار دیگر و با فریادی بلندتر بانگ صولتمند ضرورت انقلاب و نابودی کلیت نظام ضد خلقی کنونی را به صدا درآورد. ادامه‌ی خواندن

یادداشتهایی در باره “جرقه های یک آتش بزرگ”

یادداشتهایی در باره “جرقه های یک آتش بزرگ”

  • تظاهرات مردمی ای که این روزها در ده ها شهر بزرگ و کوچک ایران تحت سلطه، هراس جمهوری اسلامی و حساسیت و بیم حامیان داخلی و خارجی اش را برانگیخته، مارش توده های به جان آمده ای ست که برای رهایی از قریب به چهاردهه اسارت و بردگی خواهان دگرگونی بنیادین وضع موجود و یک انقلاب اجتماعی هستند. “یا مرگ یا آزادی”، “مرگ بر جمهوری اسلامی”، “زندانی سیاسی آزاد باید گردد”، “مرگ بر اصل ولایت فقیه”، “اسلامو پله کردید، مردمو ذله کردید”، “مرگ بر روحانی”، “مرگ بر خامنه ای”، “جمهوری اسلامی نمی خوایم! نمی خوایم!”، ” این همه بانگ ملت؛ مرگ برحکومت!”، “نان، کار، آزادی!” و … برخی از شعارهایی ست که به طور صریح مخالفت با نظم استثمارگرانه موجود و خواست تغییر بنیادین یعنی یک انقلاب را بیان می کنند.

ادامه‌ی خواندن

گسترش مبارزات توده ها و هموار شدن راه سرنگونی رژیم

طی هفته های اخیر جامعه تحت ستم ما شاهد موج نوینی از اعتراضات و مبارزات دلاورانه کارگران و توده های ستمدیده علیه حاکمیت سرکوبگرانه رژیم جمهوری اسلامی بود. کنکاش در علل و چگونگی شکل گیری این اعتراضات و  مبارزات و شعارهای مطرح شده در آنها نظیر “این حکومت، دیکتاتوری ست” ، “مرگ بر این دولت مردم فریب”، “کارگر، دانشجو، معلم اتحاد اتحاد” و یا “مرگ بر بسیجی” موید درجه بالائی از خشم و نفرت توده ها نسبت به وضع موجود و آگاهی نسبت به ماهیت ضد مردمی و سرکوبگرانه  رژیم جمهوری اسلامی و کل نظام استثمارگرانه حاکم بر جامعه می باشد. ادامه‌ی خواندن

“انتخاباتی” که انتخابات نیست!

در سیستم دیکتاتوری حاکم، پیروز انتخابات نه بر اساس تعداد آراء واجدین رای، که چند برابر شده  بلکه با صلاحدید رهبری نظام مشخص می گردند و جمهوری اسلامی نه به رای مردم بلکه به حضور “میلیونی” آنها احتیاج دارد. با توجه به چنین حقایقی تنها عوامفریبان و نیروهای ضد مردمی هستند که باز هم می کوشند مردم را به رای دادن در بساطی تشویق کنند که نتیجه آن تنها مشروعیت دادن به کلیت دستگاه دیکتاتوری ظلم و زور حاکم است. ادامه‌ی خواندن