(گو شه ایی از خاطرات فرهاد حاجی میرزایی همبند رفقای جان باخته فرزاد و علی)

در یک روز گرم مرداد ماه ۸۷ در ساعات حدود چهار یا پنچ بعدازظهر در اتاق ۱۲۲باز شد و یک نفر با قدی بلند هنگامی که چشم بند به چشم و دو تا پتوزیر بغل  داشت وارد اتاق شد از ظاهرش پیدا بود روزها وماها وسالهای سخت و تلخی را گذرانده است وبه دلیل ضعف جسمی و وضعیت غیر قابل وصفش معلوم بود که در اعتصاب غذا به سر میبرد. ادامه‌ی خواندن

نامه ای از فرهاد حاجی میرزایی هم بندی فرزاد کمانگر و علی حیدریان

بار دیگر دستان رژیم جهل و جنایت وفاشیست اسلامی فاجعه آفرید واینبار با بی شرمی و لگام گسیختگی هر چه تمامتر ماهیت ۳۰ ساله خود را برای تمام دنیا به نمایش گذاشت. بار دیگر سینه جوانان وطن را شکافت و مادران کردستان و ایران را داغ دار کردو خاطرات تلخ اعدامهای شهریور سیاه ۶۷ و ۳۰ سال گذشته را برای مادران داغ دیده زنده کرد و دوباره روزهای تلخ از دست دادن عزیزانشان را تداعی بخشید. ادامه‌ی خواندن