رقابت اصغر کریمی با شیرین عبادی بر سر پروژه “حقوق بشر” و سنگ اندازی به حزب اتحاد کمونیسم کارگری!

آقای اصغر کریمی مطلبتان را در نقد به آذر ماجدی خواندم. از اینکه قلم را برنداشته اید که فحاشی و رکیک گویی کنید٬ واقعا خوشحال شدم. حداقل آدم رغبت میکند که آن را تا پایان بخواند. اما در این چند سال گذشته کادرها و برخی از رهبری شما واقعا آبرو برای حزبتان باقی نگذاشتند. امیدوارم همانقدر که با راستها و سلطنت طلبان با احترام صحبت میکنید٬ با ما کمونیستهای کارگری پرچمدار کمونیسم منصور حکمت هم حداقل همان رفتار را داشته باشید. و بر خلاف نظرات حمید تقوایی بجای “کشتی گرفتن” با ما کمونیستهای کارگری کمی هم با راست و سلطنت طلب ها و ملی – اسلامی ها “کشتی” بگیرید! ادامه‌ی خواندن

سازشکاری با راست و سلطنت طلبان٬ دشمنی با حزب اتحاد کمونیسم کارگری!

چندی پیش مطلبی  از آذر ماجدی در نقد گرایش ناسیونالیستی و پاسیویستی حزب کمونیست ایران و کومه له نوشته بود که متعاقب آن جوابیه هایی از طرف کادرها و رهبری حزب کمونیست ایران داده شد که سنگین تر بود وارد این عرصه هم نمیشدند. و همانطور که در مقابله با ناسیونالیستها سیاست سکوت را دنبال میکنند در مقابله با کمونیستها هم سیاست سکوت را پیشه میکردند. محترم تر شاید این بود. مگر کسی تاکنون نقدی جدی و همه جانبه از جانب رهبری کومه له به ناسیونالیسم دیده است؟ آیا بهتر نبود این بار هم دندان روی جگر میگذاشتند و سیاست سازشکاری خود را در مقابله با کمونیستها هم پیگیری میکردند. اگر سازشکاری سیاست عمده کومه له است٬ بگذار یکبار هم در مقابل کمونیستها سازشکار باشند! ادامه‌ی خواندن

کارگران آپارتاید نمیخواهند! جواب به بهمن شفیق

بهمن شفیق و محفل دو سه نفره اش٬ که هر کدام هم سازى میزند٬ سالهاست که با زدن ادکلن “عرق کارگر” در خارج کشور قصد دارند که خود را “کارگر کارگری” معرفی کنند. کار این نوع تفکر اینست که علیه “روشنفکران” و یا غیر کارگران بعنوان “قشرى پست” و در مواردى “عفونى” سخن بگویند و کارگران “شریف و ساده” را از شر این موجودات خبیثه دور نگهدارند. اما مشکل اصلى این آقایان اینست که خودشان یا عموما کارگر نیستند و یا اگر زمانى یکى دو سال در جائى کار کرده باشند آن را مثل قپه و درجه ارتشى٬ وسیله فخر فروشى و امتیازگیرى از این و آن کرده اند. در واقع زندگى در گذشته دکان بقاى سیاسى امروز آنهاست. این خط در میان کارگران و فعالین کارگرى هیچوقت جائى پیدا نکرد و به گرایشى قوى تبدیل نشد. امروز نیز بجز محافلى که هر تک نفرشان بقیه و چه بسا خودش را هم قبول ندارد به شکل آزمایشگاهى زنده است. ادامه‌ی خواندن