حرفِ موثر، خوابِ خوش
فرو خوردند سالهایی کسانی ادامهی خواندن
حرفِ موثر، خوابِ خوش
فرو خوردند سالهایی کسانی ادامهی خواندن
شاید این دنیا
ز هر سلول برزخی
پیری، جوانی، کودکی
در حال مرگ در محشری
از خوفِ آتش، مویه ای
بر هر سه قِسمِ شومِ خود ادامهی خواندن
«یک روز فقط باقی ست»
به خاطره ی چریک ها در فتحِ ۲۱ بهمن ۵۷
من نمی دانم به کجا چنگ برآرم پیوند؟
وز کجا باید جُست ادامهی خواندن
«پرواز در پیله»
در این تنگ بسترِِ خاموشِ نفرینی
در این تنگِ گذرگاه سراسر از جدایی ادامهی خواندن
فرعونِ بیدار!
دنیا فاسد است
تاریخش گذشته و اما
در انتهای تاریخ ننشسته! ادامهی خواندن
گُلِ خونِ قصه ی تاریک
:::
چرا قضات نمی میرند؟
مگر تا دنده های من
مگر تا استخوان من
مگر تا این شبِ مجهول
مگر تا به کجا باید بریزند، ادامهی خواندن
لَسَرْ تا وَه پا سیا بَرْگِمِهْ !
بی دوس قِرْچَهْ قِرْچْ ریشِیْ جَرْگُمِهْ !
(ازسر تا به پا، سیاه بر تن کرده ام)
(در فراق دوست، ریشه جانم در آتش است) ادامهی خواندن
خرداد؛ نه تنها خاوران، رقص با مردگان.