رفیق شادی مقدم در مقاله ای بنام ” منجلاب سوسیال دموکراسی ! ( در جواب سه مطلب ) ” به سبک همیشگی اش به نقد نظراتم پرداخته است . او برای اینکار از دو شیوه بهره می گیرد : اولآ به تحریف نظرات طرح شده از سوی من اقدام می کند . ثانیآ حتی در همین چارچوبی که می سازد ، نیز نمی تواند از انگ زدن فراتر رود و برای اثبات نظر خود دلایلی ارائه دهد . او عادت کرده که با صادر کردن احکام ، به توهم نسبت به خود بیفزاید . ادامهی خواندن
بایگانی دسته: رحمت خوشکدامن
سوسیالیسم بدون دموکراسی !!؟ بخش دوم
(در نقد نظر شادی مقدم )
تا اینجا روشن شد که رفیق شادی مقدم چه درکی ازدموکراسی و سوسیالیسم دارد . ونیز پی بردیم که او هیچ رابطه ای بین دموکراسی ( برای عموم ) و سوسیالیسم نمی تواند برقرارسازد ودر سوسیالیسم مورد ادعای او تنها برای کارگران دموکراسی وجود دارد . و توضیح دادم که اگرامتیازی برای طبقه کارگر قا ئل شویم اولأ طبقه کارگر را از متحدان طبیعی اش دور می کند . ثانیأ در بین طبقه کارگرشکاف می اندازد ثالثأ طبقه کارگر را به فساد و تباهی می کشاند . ادامهی خواندن
کمون پاریس همیشه زنده است ! از کمون بیاموزیم !
درسپیده دم ۱۸ مارس کارگران پاریس با شهامتی بی نظیرو قهرمانانه دروضعیتی استثنائی با فریادهای زنده باد کمون حکومت بورژوازی را سرنگون می کنند . کمیته مرکزی گارد ملی که در آن لحظه ۲۱۵ گردان متشکل را تحت فرمان خود داشت ، تمام قدرت را در دست میگیرد و فرمان تسخیر تما م مراکز مهم دولتی راصادر می کند . بورژوازی و نمایند ه اش ” این فسقلی بد نهاد تی یر ” به ورسای متواری می شوند و از آنجا برای بازپس گردانیدن حکومت از دست رفته شان تلاش می کنند . ادامهی خواندن
سوسیالیسم بدون دموکراسی !!؟بخش اول
( در نقد نظر بهروز شادی مقدم )
هیچ چیزی ملال آورتروخسته کننده تر از آن نیست که به مطالبی بپردازی که پیشتر اشاره شده است . من در دو مقاله قبلی ام به اندازه کافی پیرامون این مسائل بحث کرده ام و توضیح دادم که رفیق شادی مقدم درک آشفته ای از مسائل طرح شده دارد . واز نوشته های او به خوبی می توان به این آشفته فکری پی برد . ادامهی خواندن
به یاد روزا لوکزامبورگ رهبرتوانای جنبش کارگری و کمونیستی جهان !
تولدش مبارک باد !
” آزادی فقط برای طرفداران حکومت ، فقط برای اعضای حزب ، هر قدر هم که پر شمار باشند ابدأ آزادی نیست . آزادی همیشه و منحصرأ آزادی برای کسی است که متفاوت می اندیشد ، حیات عمومی کشورها یی که آزادی محدودی دارند ، فقر زده ، مفلوک ، صلب و بی ثمر خواهد بود دقیقأ به این دلیل که با حذف دمکراسی سرچشمه های زنده ی تمامی غنا و پیشرفت معنوی قطع می شود .” این سخنان متعلق به روزا لوکزامبورگ ، مبارزکمونیست ، انقلابی بزرگ ، رهبر توانای جنبش کارگری و کمونیستی است . او یک قرن پیش این سخنان را بر زبان آورد . او می گفت : ” حکومت وحشت اخلاق عمومی را فاسد می کند … انتخابات عمومی ، بدون آزادی نامحدود مطبوعات و اجتماعات ، بدون مبارزه ی آزاد افکار ، زندگی در هر نهاد اجتماعی از بین خواهد رفت و به ظاهری صرف از آن تبدیل خواهد شد و تنها دیوانسالاری به عنوان عنصری فعال در آن باقی خواهد ماند . زندگی عمومی رفته رفته به خواب می رود …” ادامهی خواندن
برنامه و رابطه اش با عمل – ٢ (درنقد نظر رفیق روزبه )
برنامه و رابطه اش با عمل (۲) *
(درنقد نظر رفیق روزبه ) **
مقدمه
رفیق روزبه در مقاله ای بنام “نه-اعمال رهبری- و – نه خود رهبری- ؛ پس کدام-رهبری -؟” تلاش کرده پا سخی به انتقادات وارده به نوشته اش بدهد . او با متمرکز شدن پیرامون مقاله “رفیق حشمت محسنی ” که در نقد نظرش نگاشته شده ، می خواهد به چنین هدفی دست یابد . در لحظه اول چنین بنظر می آید که او دلایلی اثباتی برای نظرش ارائه خواهد کرد. ولی باخواندن مقاله این تصورباطل می گردد و در می یابد ، که ر. روزبه بیش از نصف مقاله اش را ( بخش اول ) حمله و توهین به ر. حشمت اختصاص داده است ، بدون آنکه حتی یک دلیل اثباتی بیاورد . ادامهی خواندن
دولت کارگری یا دولت ایدئولوژیک ! ٢ … ( بازهم در نقد نظر رفیق شا دی مقدم )
درمقاله قبلی ام بنام “دولت کارگری یا دولت ایدئولوژیک !” در جواب به نوشته ( رفیق شادی مقدم ) روی دوموضوع تکیه کردم : ۱- مارکس و انگلس از بکارگیری اصطلاح دیکتاتوری پرولتاریا چه منظوری داشتند . ۲- دولت کارگری با دموکراسی بیگانه نیست ودر جامعه سوسیالیستی به شکلی کاملتر برای تمام شهروندان وجود خواهد داشت . و گفتم که اولأ رفیق شادی مقدم دیکتاتوری پرولتاریا را شکلی از حکومت می داند . ثانیأ رفیق چون دیکتاتوری پرولتاریا ( دولت کارگری ) را چنین می فهمد ، هیچ گونه رابطه ای بین آن و دموکراسی نمی بیند وهر صحبتی ( از دموکراسی) را در دوره دولت کارگری ، دفاع از منافع بورژوازی می بیند . اینها چیزهای بود که درآن مقاله به آنها پرداختم . ادامهی خواندن
ازیادها نخواهد رفت ! ( ازانقلاب ۲۲ بهمن بیاموزیم ! )
سی و یک سال پیش کارگران و زحمتکشان با شنیدن این خبر در ساعت ۱۴ بعد از ظهر ۲۲ بهمن از رادیو و تلویزیون که “ازاین ساعت دیگر ارتش با دولت نیست ” بهترین لحظات زندگی از جلوی چشمانشان رژه رفت . احساس آزادای و برابری چنان در وجود تک تکشان پر وبال می زد ، که با هیچ زمان دیگری قابل مقایسه نبود . در آن لحظات عشق و دوست داشتن را با تمام وجود لمس می کردند . کارگران و زحمتکشان و در یک کلام اکثریت توده های به تنگ آمده چنین تصور می کردند که دیگر تمام شده و پس از قرنها دیکتاتوری را بجای گاه واقعی اش ( زباله دان تاریخ) توانستند بیندازند و به سمت جامعه ای پیش خواهند رفت که همه نارسائی های سیاسی و اقتصادی – اجتماعی و فرهنگی برطرف خواهد شد . آنها چنین تصور می کردند گه دیگرنه دیکتاتوری خواهد بود و نه بیکاری و نه نداشتن سرپناه . ادامهی خواندن
دولت کارگری یا دولت ایدئولوژیک !(نگاهی به انتقادات رفیق شادی مقدم )
رفیق بهروزشادی مقدم درنوشته ای بنام “اتوبی حکومت ” دمکرات و آزاد ” یا راست روی ” به نقد نوشته ام در باره “آزادی بیان” پرداخته است . من در زیر به نظرات رفیق خواهم پرداخت . ولی قبل از شروع بحث لازم می بینم که به دو نکته اشاره کنم . اولأ – نوشته رفیق نشان می دهد که هیچ از مسائلی که بر ما گذشت تجربه حاصل نکرده و با توجه به این همه تغیر و تحولاتی که در قرن بیستم صورت گرفته است هنوز هم در خیابان باز و هموار نفسکی (۱) قدم می زند وتمایل دارد که فقط به جلو خیره شود ، با این خیال که انتهای راه رامی تواند ببیند . ثانیأ چنین تصور می کند که در مباحثه نظری بجای بحث و استدلال ، با آوردن نقل و قو لهای از لنین و یا از مارکس و انگلس ، می تواند از اقتدار آنها برای مقابله با نظر مخالف سود جوید . از اینروست که رفیق نوشته اش را با نقل و قولی از لنین آغاز می کند و مبنا را بر درستی آن می گذارد و به رد نظرات من می پردازد . ادامهی خواندن
برنامه ورابطه اش باعمل
رفیق روزبه در یکی از آخرین نوشته های خود ” اعمال رهبری” یا ” خود رهبری” به موضوعی اشاره می کند ، که برای جنبش کارگری – کمونیستی چیز تازه ای نیست *. این موضوع بارها چه از درون و چه از بیرون جنبش طرح گردیده است . گاهی از سوی گرایش راست و گاهی نیز از سوی گرایش به اصطلاح چپ . که هر دوی آنها در یک چیزبا هم مشترک بودند و آن اهمیت ندادن به برنامه و نقش عنصرآگاه درجنبش کارگری –کمونیستی بود . بطور نمونه در اواخر قرن نوزدهم از سوی یکی از سوسیال دمکراتها ی برجسته جنبش بنام ” برنشتاین” این موضوع طرح گردید و در دهه شست و هفتاد نیزاز سوی جنبش چریکی جدا از توده در مقیاسی وسیع در سطح دنیا . یکی با تاکتیکهای رفرمیستی و مسالمت آمیز و دیگری با تاکتیک های مسلحا نه . اماچنانکه گفتم نباید از یاد برد که هر دوی آنها به نقش و جایگاه برنامه در مبارزه طبقاتی اهمیت نمی دادند . و در مقابل جنبش عملی سر فرود می آوردند . ادامهی خواندن