سرانجام انتخابات نمایشی به پایان رسید و همچنان که انتظار می رفت ابراهیم رئیسی، رئیس جمهور انتصابی با پرونده ای مالامال از جنایت و دروغ و فساد بر مسند قدرت تکیه زد. حذف کامل نیروهای غیر خودی اصلاح طلب، مهندسی انتخابات و بالاخره درآوردن ابراهیم رئیسی یکی از جنایتکارترینمهره های رژیم از درون جعبه جادوی انتخابات، همه گویای تلاش حکومت برای یکدست کردن نیروهای خودی و یورشی دیگر به دستاوردهای جنبش مردمی ایران است. اماعلیرغم تمهیدات و تهدیدات آشکار و نهان حاکمان، جنبش مبارزاتی و عدالت خواهی مردم ایران که مبارزات کارگری چون چراغی درخشان، به عنوان روشنگر راه، بر تارک آن می درخشد، همچنان ادامه دارد.
اعتصابات اخیر در مراکز مختلف صنعت نفت و در اقصا نقاط ایران از جنوب تا شمال، از تهران جنوب تا آبادان، عسلویه، بوشهر، دماوند و أصفهان و غیره که از تاریخ ۲۹ خرداد ۱۴۰۰ آغاز شده نشانگر آن است که مبارزات کارگری ایران به مرحله جدیدی از رشد و بلوغ خود قدم گذاشته و می رود تا مُهر خود را بر مبارزات طبقاتی ایران بکوبد. این اعتصابات در پاسخ به فراخوان شورای سازماندهی اعتراضات کارگران پیمانی نفت آغاز شده و به مدت یک هفته ادامه خواهد داشت. کارگران رسمی شرکت نفت نیز اعلام کردهاند که در صورت عدم دریافت پاسخی به درخواست های خود، آنان نیز از تاریخ ۹ تیر ماه ۱۴۰۰ دست به اعتصاب خواهند زد.
موج پشتیبانی کارگران و زحمتکشان از جمله کارگران مبارز هفت تپه، فولاد و دیگر اتحادیه های مستقل کارگری، سندیکای معلمان، سندیکای شرکت واحد، سندیکای بازنشستگان، سازمان ها دانشجویی، جوانان،زنان و دیگر جریان های اجتماعی ـ سیاسی به روشنی نشانگر ان است که علیرغم سرکوب های چند ساله اخیر رژیم جنبش اعتراضی ایران همچنان سیر صعودی خود را طی می کند.
صنعت نفت به عنوان یکی از مهمترین بخشهای صنایع کلیدی ایران در طول ۱۰۰ ساله گذشته همیشه مانند خاری در چشمان حاکمیت سرمایهداری عمل کرده است. اعتصابات و تظاهرات گسترده کارگران نفت در سال های بیست، شرکت فعال کارگران در جنبش ملی شدن نفت در سال ۱۳۳۲ و پس از آن اعتصابات شکوهمند سال ۱۳۵۷ که ستون فقرات دولت سرمایهداری شاه را درهم شکست، به خوبی نقش برجسته و ارزشمند آنان را در تاریخ مبارزاتی کارگران ایران به نمایش میگذارد.
دولت سرکوبگر جمهوری اسلامی از همان ابتدای به قدرت رسیدن خود به پتانسیل انقلابی کارگران در این صنعت پی برده و در صدد نابودی آن بوده است. آنان پس از سرکوب شورای کارگران نفت در اوائل سال ۱۳۵۸ و دستگیری فعالین کارگری در جستجوی ترفند های جدیدی برآمدند تا بتوانند این نیروی قدرتمند را مهار نمایند. آنان با تشکیل شوراهای فرمایشی اسلامی و حمایت از پیمانکاران خصوصی و همچنین معرفی قرارداد های متنوع و اعمال تبیعضات مختلف در زمینه توزیع امتیازات و مزایا تلاش کردند تا از تشکل یابی یکدست کارگران جلوگیری کرده و آنان را در مصاف با یکدیگر قرار دهند. اما علیرغم همه این تمهیدات و با توجه به ناتوانی سیستم سرمایهداری موجود در پاسخگویی به نیاز های روزمره مردم، جنبش تشکل یابی کارگران از حرکت باز نمانده و همچنان بهراه خود ادامه داد. اینک کارگر اندر ابعادی گستردهتر و با طرح خواستههایی چون افزایش حداقل دستمزد به دوازده میلیون تومان، مطالبه تبدیل زمان کار به ۲۰ روز کار و ۱۰ روز استراحت، ایجاد امنیت شغلی و کوتاه کردن دست پیمانکاران و رانت خواران که در شرایط گرم و طاقت فرسای جنوب کارگران را مانند بردگانی فاقد هرگونه امکانات رفاهی به کار می گمارند، وارد میدان مبارزه شدهاند.
کارگران خواستار غیرامنیتی شدن جو مراکز کاری و ایجاد امنیت شغلی، امکان داشتن تشکلهای مستقل کارگری و آزاد سازی بدون قیدوشرط ۷۰۰ کارگری هستند که در جریان اعتصابات اخیر دستگیر شدهاند. این حرکت در مقایسه با حرکت های سال گذشته که تنها در چهارچوب چانهزنی بر سر حداقل حقوق باقی مانده بود، قدم بزرگی به پیش است. اگر چه حرکت سال گذشته علیرغم کاستی های چند، امکان آن را فراهم آورد که طبقه کارگربه وقوف بیشتری از قدرت خود در اشکال جمعی و گروهی دست یابد؛ دریافتی که بازتاب آن درگسترش اعتصابات و یکپارچگی بیشترکارگران در مصاف کنونی منعکس شده است.
این عزیزان به یقین تکیه بردستاوردهای جنبش کارگران هفت تپه لزوم «عمل شورایی» یعنی اقداماتی متکی بر خرد جمعی و تصمیم گیری دمکراتیک را در دستور کار خود قرار دادهاند و با استفاده از این چنین دستمایهای امر سازماندهی چنین جنبش گستردهای فراهم میآورند. مسلم است که پیشبرد چنین حرکت گستردهای در گرو ایجاد همبستگی با کارگرانیست که علیرغم داشتن عنوان «رسمی» هنوز از جمله قربانیان این سیستم استثمارگر به شمار میآیند. مشکل امروز طبقه کارگر تنها در چهارچوب تعیین حداقل دستمزد که با توجه به نرخ بالای رشد تورم از فردای پس از تصویب آن قابل اعتبار نیست، خلاصه نمیشود؛ مطلب بر سر ادامه کاری سیستمیست که در آن فقر، فساد، عدم امنیت شغلی و اجتماعی بیداد کرده و گریبان همگان، چه کارگر پیمانی, موقت و یا رسمی؛ چه معلمان، دانشجویان، زنان و یا دیگر اقشار اجتماعی را میگیرد. نفی چنین مناسباتی تنها در چهارچوب سازماندهی اتحاد عمل مشترک و سراسری کارگران و زحمتکشان امکانپذیر خواهد بود. امروز لزوم سازماندهی با تکیه برحضور و فعالیت مستمر سازماندهندگان مستقل کارگری که در بوته مبارزات طبقاتی آبدیده شده و با استفاده از هنر ظریف تلفیق کار مخفی و علنی امر سازماندهی را به پیش خواهند برد، ضرورتی غیرقابل انکار است، امری که اهمیت خود را در پیشبرد مبارزه و حفاظت از امنیت رهبران عملی طبقه کارگر طی مبارزات کارگری چندساله گذشته، در هفت تپه، فولاد اهواز و دیگر واحد های تولیدی به خوبی نشان داد. امری که اینک در جریان اعتصاب کارگران پیمانکاری نفت نیز شاهد طلیعههای آن هستیم. اینک زمان ایجاد یک نهاد مخفی سراسری متشکل از کارگران پیشتاز بر محور یک برنامه ضد سرمایه داری، یعنی حزب پیشتاز کارگری، در دستور کار کارگران پیشتاز قرار گرفته است. تشکیلاتی که الزاماً در ایران، الزاماً از کارگران پیشتاز و الزاماً مخفی باید باشد.
گرایش مارکسیستهای انقلابی ایران ضمن پشتیبانی عمیق از این خروش کارگری مجددا بر لزوم ایجاد هستههای های مخفی اعتصاب برای تدارک ایجاد حزب پیشتاز کارگری سراسری و مخفی، برای تداوم حرکت و افزایش امکان تماس با دیگر جنبشهای کارگری ـ اجتماعی به منظور سراسری کردن حرکت اعتراضی در کلیه سطوح جامعه اصرار می ورزد.
پیش به سوی ایجاد حزب پیشتاز طبقه کارگر
پیش به سوی سرنگونی حاکمت سرمایه داری جمهوری اسلامی
پیش به سوی برقراری و استقرار حکومت کارگری
گرایش مارکسیست های انقلابی ایران
۶ تیر ۱۴۰۰