تیپِ اجتماعی بیشرف در همه عرصههای جامعه، از بالا تا پایین، قابل شناسایی است و محدود به حرفه خاصی نیست. «بیشرفی» در کردار مهمترین ویژگی این تیپ است ، در سیاست، در اقتصاد، در فرهنگ و در اجتماع می توان مصداقهای بیشرفی را یافت.
شاید چاپلوسی با دروغ، حیله گری، اغراق، و رذالت و بزدلی مجموعه خصلت های باشد که در واژه “بی شرف “ ساخته و پرداخته شده است زیرا که عموم این ویژگیهای منفی را اگر انسانها بخواند بپذیرند در ساختارهایی که زندگی میکنند موجود است ، میآموزند، به آن عادت میکنند، در ناخودآگاهشان به طور خودکار وارد مینمایند و سپس جزئی از شخصیتشان می شود.
“منفعت “یکی از اصلی ترین انگیزه های بشری در طول تاریخ برای انجام هر فعالیتی است، به عبارت دیگر انسان، در تصمیمات و اقدامات خود همواره منافعی را دنبال میکند که محرک اصلی او می باشد.اما دامنه منافع در انسان بی شرف به قدری گسترده و زشت و غیر انسانی و غیر اخلاقی است که در ذهنیات نسلها می ماند .
در عرصه اقتصاد، «آدم بیشرف» همواره خودش را آدمی زرنگ و فرصتساز می داند. او بیشعور نیست بلکه همه شعورش را در جهت تحکیم منافع فردی بکار میگیرد ،اگر جامعه گرفتار انواح بحرانهای اجتماعی باشد .
او به فرصتسازی اقتصادی در پس هر بلا یا مصیبتی میاندیشد. با بروز هر بحرانی، او از خوشحالی در پوستش نمیگنجد چون فکر میکند نردبانی برای صعود و فرصت طلبی یافته است..
در سیاست و دفاع و حمایت از جانیان و آدمکشان و تبهکاران منفعتی رذیلانه را دنبال می کند و نمی خواهد به هیچ قیمتی آنرا از دست بدهد.
حاکمان و مسئولین ریز و درشت در ایران در صف نخست بی شرفان تاریخ هستنند ، بی دلیل نیست که در سالهای گذشته تا هم کنون هر گاه اعتراضی شکل گرفت و می گیرد مردم شعار می دهند “بی شرف ، بی شرف “
سلبریتیهایی که در اوج هراس مردم برای مواجهه با گرانی و نا امنی و دستگیری و کشتار مردم و ویروس کرونا به تبلیغ تجاری کالاها و سیاست های رژیم خونخوار و سرکوبگر میپردازند
جزیی جدایی ناپذیر از پیکره بی شرفان جامعه هستند.
هر فرد معمولی ممکن است به ناچار یا به هر دلیلی در مقاطعی از زندگیاش بیشرف شود. در اینجا «بیشرفی» میآید و میرود. در این نوع بیشرفی فرد هنوز میتواند بیشرفی خود را تشخیص دهد. او میداند که بیشرفی ناپسند است ، زشت است ، غیر اخلاقی و غیر انسانی و ضد منافع جمعی است و هنگام نگاه کردن به خودش در آینه ، از بیشرفبودن شرمگین میشود و خود را سرزنش می کند و به خود برخورد و انتقاد کرده و سعی می کند آنرا تکرار نکند و حتی در صدد ترمیم وجبران آن بر می آید و با دوری جستن از عمل زشت انجام شده آنرا کنار گذاشته و تکرار نمی کند .
ولی در بیشرفی مد نظر ما حاکمان و جاسوس ها و آدم فروشان و دزدان « بیشرفی» بخشی از شخصیت آنها میشود. بیشرفی میآید و نمیرود و مانند چرکِ روی یقه پیراهن، و لکه ننگی دائمی در شخصیت او میماند. در این نوع بیشرفی مرز بین فرد و بیشرفی مشخص نیست. بیشرف میشود فرد و فرد میشود بیشرف.
در اینجا فرد بیشرفیاش را با افتخار اعلام میکند. برای اینان، بیشرفی نه یک روش بلکه منش میشود. نمونه ( فرخ نهگدار و مسعود بهنود ، و تمام کسانی که به تبلیغ و پای صندوق های رای رفتن که رئیسی قاتل را بر جان و مال مردم حاکم کنند و به تداوم ستم و سرکوب و قتلعام رای مثبت بدهند … )
پست ترین موجودات! که برای تبهکارانه تبلیغ می کنند و برای ادامه ننگین رژیم خونخوار و هیولای های داعشی حاکم بر ایران و آرزوی سقوط زندگی میلیونها انسان برایشان ارزشی ندارد ،
موجوداتی ! که در کارزار اینچنین پُرهیاهوی دروغ و فریب انتخابات ، عمدآ و عمیقآ مردم را به قتلگاه تشویق می کنند …
پلیدترین موجودات ! که در این کشتارگاهِ خونبار، آگاهانه پای در این خوناب میشویند …
پفیوزانی ! که نگاه در ادامه ستم و ظلمتِ مردم ستم دیده دارند …
خودفروشانی ! که پهلوگرفته اند بر این دریایِ بیدادگری و نظاره خون و جنون بیپروا و به تیرگیِ ایام تن داده اند “بی شرفان واقعی تاریخ معاصر ما هستند .
م شکیب
استکهلم ۱۸ یونی ۲۰۲۱