سایه سیاست های کلان جمهوری اسلامی بر روی انتخابات ریاست جمهوری ایران

بدون درک سیاست های کلان رژیم جمهوری اسلامی تحلیل چگونگی و مهندسی انتخابات ریاست جمهوری رژیم اسلامی ایران غیر ممکن است. این مورد تنها شامل انتخابات نیست حتی بسیاری از سیاست های خرد رژیم در گرو سیاست های کلان جمهوری اسلامی است. بسیاری از تحلیل گران بدون در نظر گرفتن این سیاست های عمده در تلاش برای تبیین و رصد سیاست های خرد و کوتاه مدت رژیم هستند که اکثرا با شکست روبرو می شوند. این که رژیم جمهوری اسلامی مثل هر سیستم اجتماعی دیگر دارای جهت گیری های عمده است غیر قابل انکار است هر چند جمهوری اسلامی ایران غیر دمکراتیک، قرون وسطایی و دیکتاتوری است با این حال دارای استراتژی درازمدت در سیاست های جاری خود است. شناخت و تجزیه و تحلیل این استراتژی و سیاست های عمده از اهمیت ویژه ای در شناخت و تجزیه تحلیل رژیم اسلامی دارد. سه وجه و یا به بیانی واضح تر سه سیاست عمده رژیم عبارت است از: ١- ولایت فقیه ٢- امپراطوری شیعی ٣- حجاب اسلامی. 

 ١- ولایت فقیه: رهبری انقلاب که کمی بعد به ولایت فقیه انجامید و بعد ها به ولایت مطلقه فقیه تبدیل گشت در زمان زمامداری خامنه ای بسیار برجسته تر گردید. اگر در اوایل انقلاب اسلامی خمینی به عنوان رهبر انقلاب از احترام بسیار خاصی برخوردار بود در زمان خامنه ای این سمت به یک رکن اساسی برای رژیم تبدیل گردید. به دلیل شیعی بودن ایدئولوژی رژیم ولایت فقیه از تقدس بسیار خاصی برخوردار می شود زیرا در زمان غیبت این نایب امام است که پرچم دار حکومت اسلامی است. در واقع با توجه به تفکر شیعی، ولایت فقیه نایب امام و خدا در زمین است. در طول مدت حکومت خامنه ای از یک طرف با مرگ بسیاری از مراجع و روحانیون مهم اوایل انقلاب اسلامی از طرفی دیگر تبلیغات بسیار تهاجمی طرفداران ولایت فقیه عرصه را برای یکه تازی سیاسی خامنه ای باز کرد. خامنه ای از این مهم بسیار آگاه است و نقش خود را در این جایگاه بسیار خوب ایفا می کند. اما درک اهمیت جایگاه ولایت فقیه درنگاه شیعه فقط به ایفای نقش خامنه ای بستگی ندارد زیرا در طی ادوار، ترویج و گسترش تفکر شیعی در ایران جایگاه امامت را بسیار ویژه کرده است. در زمان حکومت های قبل از حکومت اسلامی عموما چندین مرجع تقلید وجود داشت که غالبا از حکومت و اقتدار دور بودند ولی در حکومت اسلامی ولایت فقیه مطلقه کاملا حکم دار دولت اسلامی است. هر حکم ولی فقیه هم از اهمیت فقهی و همچنین از اهمیت سیاسی برخوردار است. این ویژگی ولایت فقیه را در مقامی منحصر به فرد قرار می دهد. به این جهت سوای ویژگی خود خامنه ای ولایت فقیه جنبه تقدسی خود را بسیار بارز حفظ می کند. مبلغان و مجیز گویان ولایت فقیه بسیار آشکار تبلیغ و برای اطاعت از ولایت فقیه حکم صادر کردند. از آن جمله افراد مصباح یزدی است که به پا بوسی ولایت فقیه هم می افتد. این عمل سمبلیک او نشان گر وحدت عظیم ایدئولوژیک شیعه برای تعظیم در مقابل پیشوا و یا امام است. بسیاری از سیاست های خرد جامعه اسلامی در گرو تایید مقام رهبری و امامت قرار می گیرد. ایده اهل بیت نیز در تفکر شیعه بسیار پر رنگ و جایگاه خاصی دارد. در مسیر همین تفکر سید بودن خامنه ای و یا هر ولی فقیهی او را به نسب پیغمبر و به کلامی بهتر به علی می رساند. از این جهت نیز ولایت فقیه در حکومت اسلامی جایگاه پر اهمیتی پیدا می کند. در پی این ایده است که بیت رهبری به مرکز رهبری جامعه ارتقا پیدا می کند. در زمان خمینی نیز بیت رهبری یکی از ارکان اساسی انقلاب و رهبری جامعه بود. مداحان و مبلغان اهل بیت همواره خامنه ای را از نوادگان اصلی اهل بیت می دانند و این را به طور مداوم در افکار مذهبی جامعه تزریق می کنند. انتخابات اخیر گرچه با حکم حکومتی آشکار ولی فقیه مهندسی نمی شود اما به دلیل امکان فوت خامنه ای در این دوره از ریاست جمهوری بسیار پراهمیت می گردد. کسی که در مقام ریاست جمهوری قرار می گیرد باید در غیاب ولی فقیه سکان امور را به دست گیرد این شخص نمی تواند هر کسی باشد جز ذوب شده در تفکر ولایت فقیهی. در ثانی خود این شخص نیز در قالب یک ولی فقیه عمل نماید. در زمان ریاست جمهوری این دوره امکان تعویض بعضی قوانین اساسی به نفع رئیس جمهور آینده محتمل است. از آن جمله فرماندهی کل قوا در غیاب ولی فقیه به رئیس جمهور محول می شود زیرا در غیاب رهبری رئیس جمهور با تسلط به ارکان اساسی و مهم حکومت اسلامی قدرت را به دست گیرد و جمهوری اسلامی را از فروپاشی نجات دهد. از این رو رد صلاحیت تعداد زیادی از کاندایداهای ریاست جمهوری در بستر یک همچون تفکری قرار می گیرد. 

٢- امپراطوری شیعی دومین مشخصه اصلی حکومت اسلامی ایران است. اگر حکومت صفوی را اولین حکومت بزرگ شیعه و همچنین قدرتی در مقابل امپراطوری سنی عثمانی قلمداد کنیم جمهوری اسلامی در عصر کنونی دومین حکومت شیعی است که داعیه امپراطوری شیعه را در سر می پروراند. این حکومت هم در مقابل دولت ترکیه که خود را نماینده اسلام راستین می داند و هم در برابر حکومت عربستان که خود را از اسلاف راستین و مرکز حکومت اسلامی می داند قرار می دهد. بعد از فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی خلاءای در توازن قوای منطقه به وجود آمد. صدور انقلاب به کشورهای همجوار و همچنین فتح قدس و کربلا از ایده های اصلی حکومت اسلامی ایران از ابتدای شکل گیری این نظام بود. علاوه بر این، خلاء نفوذ اتحاد جماهیر شوروی در فلسطین و سوریه فضای مناسبی برای نفوذ سپاه پاسداران با نام سپاه قدس فراهم آورد. شعار نابود باد اسرائیل شکل اساسی به خود گرفت. فروپاشی دولت صدام در عراق نیز به قدرت گیری سپاه قدس وهمچنین ایده امپراطوری شیعه قوت بخشید. بسیاری از سیاست های داخلی و منطقه ای رژیم از این ایده امپراطوری تبعیت می کنند. دستیابی به انرژی هسته ای نیز در حیطه این سیاست قرار می گیرد. اگرچه رژیم ادعای صلح آمیز بودن آن را دارد اما تحت این پوشش حتما به سراغ تولید بمب اتمی می رود و خواهد رفت. حکومت اسلامی ایران یک فرصت تاریخی بسیار نادری را به دست آورده است که به هیچ وجه این فرصت را نمی خواهد از دست بدهد. اینان ماندگاری در تاریخ را با عنوان اولین امپراطوری شیعی و با کمک آخرین دست آوردهای نظامی و تسلیحاتی در تاریخ ثبت خواهند کرد. از این رو است که “سیاست را میدان تعیین می کند” بیان خلاصه تری از ایده نظامی و سیاسی امپراطوری شیعی است و این امر باید به هر قیمتی و حتی با غارت منابع ملی و با هر ضرر اقتصادی و اجتماعی داخلی ایران هزینه شود و تضمین گردد. 

٣- حجاب سومین مشخصه اصلی حکومت اسلامی ایران است. بسیاری از سیاست های داخلی رژیم پیرو سیاست کلان حجاب است. حجاب فقط در پوشش زنان خلاصه نمی شود. حجاب به معنی تسلیم زن در مقابل مرد، تصویب قوانین مردسالاری، ازدواج کودکان، ممنوعیت آوازه خوانی زنان، ممنوعیت دوچرخه سواری زنان، تقسیم اتوبوس به زنانه و مردانه، ازدواج و طلاق و صدها قانون حکومتی و شرعی اسلامی است. به این دلیل حجاب شاخص اصلی و نمود ظاهری جامعه اسلامی ایران است. جمهوری اسلامی ایران و به بیانی واضح تر حکومت اسلامی ایران هرگز از سیاست حجاب گذشت نخواهد کرد. رویای یک جامعه اسلامی بدون حجاب در جمهوری اسلامی ایران هرگز عینیت پیدا نخواهد کرد. از این رو بیشتر سیاست های خیابانی و خانواده گی که نمود یک جامعه اسلامی را دارد در قوانین جمهوری اسلامی از ورای سیاست حجاب اعمال می شود. 

بنابراین هر گونه مصلحت اندیشی یا به نوعی اصلاح طلبی در چهارچوب این سیاست های کلی جا خواهد گرفت تا آنجایی که این مصلحت اندیشی ها به این سه سیاست استراتژیک جمهوری اسلامی خدشه ای وارد نسازد. در غیر این صورت به عنوان هنجارهای غیراسلامی ابدا برای رژیم جمهوری اسلامی ایران قابل قبول نخواهند بود. از این رو، تایید نامزدهای ریاست جمهوری اسلامی از طرف شورای نگهبان به این سه رویکرد در اساس خود بستگی دارد. خصوصا بعد از یک دوره از سیاست غیر اصول گرایانه این بار اصول گرایان و آنانی که به این سه عنصر حکومتی جمهوری وابستگی و تقید خاصی دارند برای نامزدی انتخابات مناسب ترین خواهند بود. 

ابراهیم رئیسی که همواره مورد حمایت ولایت فقیه و همچنین ولایت مداران بوده است وقتی در صندلی داغ ریاست جمهوری جای گیرد این سیاست های سه گانه را چگونه پیش خواهد برد؟ بدون این که بیش از پیش در پیشگاه مردم و همچنین ولایت مداران مورد تنفر قرار نگیرد. کرسی ریاست جمهوری برای ابراهیم رئیسی صندلی به غایت داغ خواهد بود. آیا موضوع جانشینی ولایت فقیه در انتخاب رئیس جمهور در صندلی داغ  نقشی تعیین کننده خواهد داشت؟ در نهایت آیا در مسیر جانشینی ولی فقیه شاهد یک کشمکش آشکار و تسویه حساب های علنی و خونبار خواهیم بود؟  بی شک این سه سیاست کلان نظام جمهوری اسلامی ایران یعنی ولایت مطلقه فقیه، امپراطوری شیعی و حجاب در پیروزی یا شکست رئیسی نقش بسزایی ایفا خواهند کرد.

سامان حقیقت جو 

سه شنبه هجدهم خرداد ۱۴۰۰ 

Print Friendly, PDF & Email

Google Translate