واقعیت هایی که باید گفته شود

۱جامعه مذهب زده  در ایران بعد از اسلام در طول تاریخ  چهارده قرنی اش، چندین آسیبِ بزرگ دیده که هنوز هم در عوارضِ ذاتی این آسیب ها گرفتار است و به این زودی هم راهِ نجاتی برای آن نمی توان  یافت؛  ریا و تزویر ، خودکامگی و منفعت طلبی ضربه های بوده اند که بر پیکر اجتماع ایرانیان خورده است و نسل های قبل و هم اکنون هنوز هم زیر ضربات دردناک این فرهنگ‌  و سرکوب دیکتاتورها و فاشیست ها  به سر می برند و از آنجا که در محیط تزویر و ریا و فریب متولد می شوند و با عوارض آن  زندگی می کنند و در سایه ی همان می میرند و نسل های پی در پی  متولد می شوند و پژمرده می شوند و می میرند کسی کمتر متوجه زیان های آن می شود و آنها که  مصمم به  مبارزه  و جانفشانی با این هیولاهای هزار سر شده اند بسیارانی زیر شکنجه و در میدانهای اعدام و یا در میدان مبارزه و سنگرهای شرف و انسانیت جانسپردند و بسیاران دیگری که با افشاگری و آگاهگری  چه به زبان سیاست یا هنر یا نوشتن و اعتراضِ خود را به شیوه های متفاوت بیان کرده اند اما در بیشتر مواقع قربانی همان جهل و سرکوب سیستم شده اند و یا قربانیِ صراحت گویی خود  و  در مسیر انزوا و تبعید قرار گرفته اند .حقیقتآ  همه خودکامگان و خودشیفتگان و ریاکاران  و متقلبین و فریبکاران تاریخ مغلوب انسانهای راستگو و صراحت گو  بوده اند، چه دانسته باشند و چه ندانسته باشند.

۲در ایران اکثر مردم  عادی کوچه و بازار  احساس می‌کنند که سرشان کلاه رفته است و بنابراین فکر می‌کنند حق دارند سر دیگران کلاه بگذارند».( جنایات رژیم کلاه برداری نیست قتل عام و تاراج و تجاوز و اشغالگری  است )

غلط یا درستی این تصور بماند..

اما این بیماری فرهنگی، محصول وجود چندین قرن مذهب ، دروغ و رذالت و فریبکاری ، پر طمطراق و طلبکار شیعه و وجود و حضور آخوندها و به اصطلاح مراجع تقلید ، شیوخ  و ملایان و مالکان و زمینداران مرتجع مناطق مختلف است که با مبانی خرافی و احکام موهومشان، اخلاق و عقل و سلامت فکری و روانی و فرهنگی را از مردم ستانده اند.

اضمحلال فرهنگی، پس از انقلاب ۵۷ و سرکار آمدن مشتی آخوند فاسد و قاتل و مزدوران  و لاتها و لمپن ها  و آدمکشان  حرفه ای سرعت بیشتری پیدا کرد  و امروز   هزاران بحران فردی و اجتماعی دامنگیر  جامعه شده است  و مردم درعوض اتحاد، همبستگی و صمیمیت و دلسوزی و کمک به همدیگر ، مردمی متفرق و پراکنده  چه در جایگاه اپوزسیون و مخالفان رژیم و چه آن چه را  توده های مردم یا خلق  و عناوین مختلف خطاب می شوند ، که بجای اینکه حق و حقوقشان  را و انتقامشان را از حکومت دزدان و قاتلان و تبهکاران بگیریم، و برای خود و آینده فرزندانشان امنیت و آسایش و رفاء و عدالت به ارمغان بیآورند تا حکومت هر روز به دلایل متفاوت جانشان را نگیرد ، خودشان از خودشان  انتقام میگیرند این موضوع فرهنگی و اجتماعی چپ و راست و میانه نمی شناسد و همه ایرانیان در هر کجا که باشند قربانیان آن هستند.

به همین دلیل است که جامعه شناسان و متخصصین اذعان می دارند که در جامعه ایران ،‌ ارزش‌های اخلاقی سقوط  کرده و از صداقت، شرافت، وظیفه‌شناسی، کار اجتماعی و…  خبری نیست ، جایی که مداحی و چاپلوسی و ریاکاری و زرنگ بازی تنها کالای «مکاره بازار»ِ انسانیّت  است و اکثریت مردم با بهانه گیری های من درآوردی  از زیر مسئولیت انسانی خود شانه خالی می کنند دولت های  سرکوبگر  و فاشیستی یکی پس از دیگری می آیند  و برای چندین دهه  برنامه ریزی چپاول و تجاوز  و انسان کشی و فساد و دزدی طرح ریزی میکنند و این چرخه همچنان ادامه دارد .

در همین شرایط کنونی که هستیم میلیونها پرونده قضایی حاصل از کلاه برداری ، میلیونها چک برگشتی و هزاران دزدی و کیف قاپی محصول  بیکاری و نداری و فقر و ده ها خودکشی هر روزه  و صدها پدیده منفی دیگر  باضافه کشتار کرونا جلو چشمان همگان  است اما باز هم مردم حاضرند سر هم نوع و همشهری و دوست و فامیل و رفیق خود کلاه بگذارند و با بهانه های متفاوت به این وضعیت فلاکت بار گردن  نهند و در مقابل آخوندها و پاسداران تروریست و بسیجیان  تعظیم کنند و صدایشان درنیاید

در زبان ترکی اصطلاحی هست بنام « قاپان قاپیش» که ترجمه آن شاید مخلوطی از بِکِش بکش، بزن در رو، غارت، تاراج و تالان یا فرصت غنیمت باشد .قاپان قاپیش در حقیقت توصیف وضعیت امروز ایران  است که هر کس هرچه به دستش می‌رسد را بر می‌دارد و از معرکه  فرار می کند . این کار ممکن است وسط یک آتش سوزی ، درگیری خیابانی، چپ شدن یک تلری یا  قطع برق  و نبود آب آشامیدنی ، گرانی بنزین  یا هر موقعیتی اتفاق بیافتد که چیزی برای برداشتن مهیّاست. یکی از ویژگی‌های جامعه ایران اسلام زده و مذهب زده  این است که بخش بزرگی از مردم در مواقع بحران بجای همبستگی و کمک به همدیگر و  طغیان و شورش علیه عاملان اصلی فلاکت و تباهی خود و همنوعانشان و گوشمالی مزدوران و خودفروشان به فروشگاه‌ها و پمپ بنزین ها و نانوایی های هجوم می برند برای انبار کردن نان و روغن، ماکارونی، برنج، گوشت مرغ، نوار بهداشتی، پوشک بچه، دستمال کاغذی و  پر کردن باک بنزین

۳در یک کشور نرمال با مردمی که ارزش های اخلاقی در بین آنها نه شعار بلکه یک ارزش درونی و حا افتاده  است هنگام بروز هر حادثه و اتفاق ناگواری آنهم نه بسیار بزرگ‌نخستین واکنش طبیعی افراد جامعه همدلی و همکاری برای رفع خطر و کمک به دیگران است . در حالی که تجربه چندین قرن و تا کنون در  ایران چیزی عجیب و منحصر به فرد را نشان می‌دهد. البته که تعمیم این رفتار به تمام جامعه کار درستی نیست  و منصفانه هم نیست ولی هنگامی که یک رفتار در سطح وسیعی انجام و تکرار می‌شود، گواهی بر تبدیل شدن آن رفتار به یک ویژگی و صفتِ عمومی است. اینکه به محض وقوع خطر، عده بسیار زیادی  به فکر منافع  کوتاه مدت خود هستند و اسم این مار را هم زرنگی می نامند، چنین زرنگ بازی  هیچ مزیّت اخلاقی نمی‌تواند باشد. این  از خود بیگانگی و نوع فردگرایی و گسست اجتماعی عمیق را نشان می دهد.

 کمبود و نبود وجدان جمعی در ایران مذهب زده  با حاکمان فاسد و دزد و آدمکش و نبود درک درست و آگاهی از  مفاهیمی مانند مسئولیت پذیری در قبال عموم مردم  و خانواده های فقیر و گرسنه و بیمار   و بیکاران و مردم ندار و کم درآمد   ، عدم وجدان و مسئولیت اجتماعی در این کشور را محسوس تر نشان می دهد و انگار هیچ عزمی هم برای بهبود  آن وجود نداردالبته که دلایل جامعه شناختی و روانشناختی گوناگونی پشت این عادت های جمعی وجود دارد.

انسان ایرانی ده ها هزار سال است که روی جغرافیا و سرزمینی  بنامایرانزندگی می‌کند و اکنون و در این عصر و در این شرایط به لحظه‌ای منحصر بفرد در تاریخ حیاتش رسیده است. این مردمان در این سرزمین ،اکنون در موقعیتی هستندکه اگر دست بکار و در تدارک یک انقلاب بزرگ و بنیادی  نشوند  تا سیستم خونخوار و تبهکار و متجاوز اسلامی را براندازند، بزودی و تا چندین سال آینده 

بخش اعظم این جغرافیا  تبدیل به سرزمینی سوخته با مردمانی ( اگر تا آن موقع زنده بمانند ) گرسنه و فلاکت زده و بدتر از کشورهای افریقایی میشوند 

اثرات تغییرات آب و هوایی در آینده نه چندان دور، فاجعه بار است ، سرکوب و اعدام و‌ کشتار مخالفان معترض توسط جانیان اسلامی در اوج خود قرار دارد ، فقر، بیکاری، گرانی ، عدم امنیت ، اعتیاد، و صدها معضل بزرگ دیگر   و هم اکنون مضحکه ای بنام انتخابات بین قاتل و قاتلتر ها در آینده ای نه  چندان دور مردم را بسوی پرتگاه تاریخی و هولناکی پیش می برد ..،

 

م شکیب 

۰۶/۰۶/۲۰۲۱

Print Friendly, PDF & Email

Google Translate