جایگاه حضور خانواده ها در اعتراضات کارگری 

گفتگو در برنامه سازمانده با اصغر کریمی

شهلا دانشفر: کارگران معدن آسمینون منوجان کرمان در سی ام اردیبهشت ماه همراه با خانواده هایشان دست به تجمع و راهپیمایی زدند. این اعتراضات علیه اختلاس های و دزدی ها و به تعطیلی کشیده شدن معدن و خطر بیکاری ۱۲۰۰ کارگر شاغل در آن بود. ابعاد این اعتراضات آنچنان گسترده بود که در سطح استان کرمان انعکاس وسیعی داشت. این کارگران قبل از آن نیز در ۲۸ و ۲۹ اردیبهشت تجمع داشتند، جاده بستند و دو شب در تونل معدن ماندند و اخبار آن وسیعا رسانه ای شد.  این اعتراضات بویژه با حضور خانواده ها چنان انعکاسی داشت که استاندار کرمان شروع به تهدید کارگران کرد و گفت ما “شوخی نداریم”، “شدیدا برخورد میکنیم”، “بدنه کارگری که دنبال عده ای می افتند بدانند که به نفعشان نیست و …”،  این پاسخ استاندار کرمان به کارگرانی بود که امنیت شغلی شان در خطر است، دستمزدشان پرداخت نشده و از کار بیکار شده اند. بطور واقعی این برخوردها و عکس العمل های هیستریک بیش از هر چیز نشانگر استیصال حکومت در برابر جنبش پر از تلاطم کارگری است. در مقابل کارگران معدن آسمینون منوجان اعلام کرده اند که به اعتراضاتشان ادامه خواهند داد و این بار نیز با خانواده ها به میدان آمده اند. اما از این مقدمات بگذریم نکته مورد بحث ما نقش خانواده ها در اعتراضات کارگران معدن منوجان است. حضور خانواده ها در این اعتراضات بسیار چشمگیر بود و اساسا در اعتراضات کارگری در معادن کرمان خانواده ها همواره نقش خوبی داشته اند. قبل از هر چیز خوبست توضیح شما در مورد نقش و جایگاه حضور خانواده ها در اعتراضات کارگری را بشنویم. 

اصغر کریمی: قبل از هر چیز باید درود فرستاد به کارگران معدن آسمینون که اینطور قاطعانه به میدان آمدند، جاده را بستند، با نیروهای اوباش حکومت درگیر شدند، شب رادر تونل ماندند و بعد خانواده هایشان در راهپیمایی در سطح شهر شرکت کردند  و این فوق العاده جالب بود و همانطور که اشاره کردید گفته اند که به اعتراضشان ادامه میدهند. 

به نظر من یک شکل بسیار موثر اعتراضات کارگری حضور و شرکت خانواده ها در ابعاد وسیع است. خانواده ها لولای اتصال اعتصابات کارگری با جامعه هستند. جمهوری اسلامی به این مساله حساس است. از همین رو شوراهای اسلامی و خانه کارگری ها سعی میکنند که خانواده ها در اعتراضات کارگری به  هیچوجه شرکت نکنند و حتی کارگران را بترسانند و یگویند امنیتی میشود و غیره. و این خود نشان میدهد که حضور خانواده های کارگری چقدر اعتراض را قویتر میکند که  استاندار سر و صدایش در میاید و دست به تهدید کارگران میزند. شوراهای اسلامی و کلا دم و دستگاه حکومتی با آن مخالفند . چون حضور خانواده ها اعتراض را بشدت اجتماعی تر میکند. بیشتر جلوی چشم جامعه میگذارد. توجه رسانه ها را بخود جلب میکند. توجه مردم را جلب میکند. سرکوب آن دشوارتر میشود و اگر سرکوب شود انعکاس اجتماعی وسیعتری پیدا میکند. بنابراین این مساله از هر نظر موضوع بسیار حائز اهمیتی است و زنده باد کارگران آسمینون و خانواده هایشان که دست به این شکل از حرکت زدند و طبعا این دارای پتانسیل و رشد بسیار وسیعتری هست نسبت به نقشی که امروز خانواده های کارگری در اعتراضات دارند. 

شهلا دانشفر: شما در مورد شرکت خانواده ها در مبارزات کارگری بحث داشته اید، نوشته داشته اید و بسیار روی آن تاکید کرده اید. خانواده ها بخشی از همان طبقه کارگر هستند. وقتی دستمزد کارگر پرداخت نمیشود و یا سطح آن پایین است مستقیما به خانواده ربط دارد. همچنین وقتی کارگر از کار بیکار میشود به خانواده مربوط است. یعنی اعتراض کارگران و خانواده کارگری امر واحدی است. بنابراین مساله این نیست که خانواده حامی کارگران است. خانواده جزء لایتجزای همان اعتراض است. این خود پایه ای اساسی برای حضور وسیع خانواده ها در اعتراضات کارگری است. بنابراین جدا از اینکه حضور خانواده ها مبارزات کارگری را تقویت کرده و اجتماعی میکند، بخش مهمی از همان اعتراضی است که صورت میگیرد. از همین رو کارگر باید با تمام نیروی خود یعنی با خانواده ها وارد میدان اعتراض شود. البته  وقتی به اعتراضات کارگری نگاه میکنیم مییبینیم که شرکت خانواده ها در اعتراضات مثل یک سنت جا افتاده است. نمونه های قابل توجه آن در نیشکر هفت تپه، فولاد، هپکو، کنتورسازی قزوین و بسیاری مراکز دیگر بوده است. ولی هنوز همه گیر نیست. چرا؟ موانع چیست؟

اصغر کریمی: همانطور که اشاره کردید خانواده های کارگری بخشی از طبقه کارگرند. ببینید دشمن ما یعنی جمهوری اسلامی و سرمایه داران با تمام قدرتشان علیه کارگران می ایستند. از امام جمعه و فرماندار و استاندار و نیروی انتظامی و پاسدار و بسیج و وزارت اطلاعات و حراست و بعلاوه دادگاه و قانون و شورای اسلامی و خانه کارگر همه و همه در برابر طبقه کارگر بسیج میشوند تا سرکوب کنند، دستگیر کنند، پرونده سازی کنند، اخراج کنند، بعد هم امام جمعه بیاید موعظه های الکی برای کارگران بکند تا بلکه اعتراض کارگران را عقب بزند و آنها را به پایان دادن اعتراضشان تشویق بکند بدون اینکه به خواستشان رسیده باشند. بنابراین خیلی طبیعی است که طبقه کارگر هم با تمام نیرویش به میدان بیاید. اخراج کارگر شاغل، دستمزد پایین و نپرداختن آن و یا دستگیری و بازداشت و پرونده سازی برای کارگر اعتصابی به خانواده او هم مربوط است. 

کارگران در چند ساله اخیر بیش از بیش اعتراضاتشان را به بیرون کارخانه کشیده اند و این زمینه ای شده است که خانواده های کارگری و همسران کارگران اعتصابی که اکثرا زن هستند (چون کارگران شاغل عمدتا مرد هستند) راحت تر بتوانند در تجمعات کارگری در مقابل استانداری و فرمانداری و خیابان های شهر شرکت  کنند و همراه با کارگران اعتصابی راهپیمایی کنند. خیلی طبیعی است که در حالیکه قشر مفتخور جامعه با تمام عمله و اکره اش به میدان میاید، کارگر هم با تمام قوای خود به میدان بیاید. اما اصل مساله اینست که کارگران چه جایگاهی برای شرکت خانواده ها در اعتراضات قائلند و این کلید قضیه است آنهم در شرایطی که میبینیم زنان چه نقش شجاعانه و عظیمی در مقابله با حکومت دارند. به نظر من خانواده های کارگری میتوانند علاوه بر شرکت در تجمعات بیرون کارخانه، حتی بروند داخل کارخانه مثل کنتورسازی البرز و با کارفرما طرف حساب شوند و در مجمع عمومی هم شرکت کنند، سخنرانی کنند، در تصمیمات کارگران اعتصابی و یا در تهیه بیانیه ها و سازماندهی اعتراضات هم نقش داشته باشند یا در رسانه ای کردن اعتصاب و جلب همبستگی مردم با کارگران اعتصابی. فعالین کارگری باید با این توقع و انتظار به خانواده های کارگری نگاه کنند. بعنوان مثال می بینید که زنان و یا همسران کارگران بازنشسته چطور نقش برجسته ای ایفا میکنند. در میان معلمان چطور دخالتگرند. یا بعنوان مثال مادران دادخواه بعنوان بخشی از دردمندان جامعه چگونه دارند نقش ایفا میکنند و سینه سپر می کنند و می آیند جلو. چرا همسران کارگران نمی توانند این نقش را داشته باشند؟ جامعه در تب و تاب و قلیان است و نقش زنان و خانواده های کارگری فوق العاده حیاتی و مهم است. 

اولین مساله اینست که خانواده ها نه بعنوان یک نیروی حاشیه ای و یا فقط چند تای آنها در اعتراضات شرکت کنند، بلکه اگر دو هزار کارگر یک مرکز کارگری دست به اعتصاب و اعتراض میزنند، دو هزار نفر از اعضای خانواده های آنها هم باید در تجمعات اعتراضی آنها شرکت کنند و نقش درجه اولی داشته باشند. در واقع دوش به دوش کارگران شاغل نقش ایفا کنند. اگر این مساله در میان توده کارگران و بویژه فعالین کارگری جا بیفتد آنوقت حضور خانواده های کارگری در تجمعات خیلی وسیعتر میشود. همانطور که شما اشاره کردید، شرکت خانواده ها در اعتراضات نهادینه شده و به عنوان یک سنت تثبیت شده است. حضور همسران کارگران هپکو در راهپیمایی با آن شعار زیر بار ستم نمیکنیم زندگی، بسیار شکوهمند بود، همانروز عصر خبر کردند کارگران را و گفتند بیایید حقوقهای عقب افتاده را بگیرید. کارگران معدن بافق استان یزد موقعی که همسرانشان رفتند جلوی فرمانداری و چندین روز چادر زدند و گفتند همسران بازداشتی ما را باید آزاد کنید، تمام شهر را بسیج کردند و حکومت نتوانست سرکوبشان کند. راحت نیست زمانی که خانواده ها به این صورت به میدان می آیند سرکوبشان بکنند. همسر کارگری که آمده و میگوید چرا همسرم را گرفتید، راحت نیست که او را شلاق بزنند و یا باطوم توی سرش بزنند و سرکوبش کنند. میخواهم بگویم که اگر جایگاه و اهمیت این مساله را به این صورت ببینیم باید بویژه نقش فعالین کارگری این باشد که این موضوع را در محیط کار خود و در میان دیگر همکارانشان جا بیندازند و تردیدها و تزلزلها و بعضا فرهنگ عقب افتاده را برطرف کنند، آنوقت نقش خانواده های کارگری در اعتراضات صد بار از این مهمترمیشود که امروز وجود دارد.

شهلا دانشفر: اگر به اعتراضات نگاه کنید خانواده ها بطور مثال نقش چشمگیری در مبارزه علیه امنیتی کردن مبارزات و برای آزادی کارگران زندانی و زندانیان سیاسی داشته اند و حتی در مسیر همین اعتراضات بعضا به چهره های سرشناسی در سطح جامعه تبدیل شده اند و قابلیت بسیاری از خودشان نشان داده اند. و بویژه نقشی که زنان در مبارزات در سطح جامعه داشته اند بدرجه ای موانع را کنار زده است. مدیای اجتماعی خودش ابزاری است برای حضور فعالانه تر و راحت تر همه اعضای خانواده در اعتراضات. از جمله آنجایی که تصمیم گیری در مورد چگونگی پیشبرد اعتراضات و بر سر مطالبات است خانواده ها میتوانند به عنوان عضوی از آن گروه مبارزاتی در مدیای اجتماعی شرکت فعال داشته باشند و نقش ایفا کنند. حالا گروه مربوط به کارگر نفت است، کارگر هفت تپه است، کارگر فولاد و یا هر جای دیگری است خانواده به عنوان عضوی از آن گروهها دخالتگر باشد و در تصمیم گیری ها و سازماندهی اعتراض شرکت داشته باشد. و آنوقت با توجه به وجود گروههای هزاران نفره ای که همه بخش های کارگری و اجتماعی در آنها سازمان پیدا کرده اند، میتواند یک راهکار بسیار خوبی برای شرکت فعال خانواده های کارگری در مبارزات باشد. اما یک سوال دیگر اینست که حضور خانواده ها در اعتراضات چطور میتواند سازمانیافته تر و قدرتمند تر باشد؟  چه راهکارهایی به لحاظ سازمانیابی به نظرتان میرسد؟ 

اصغر کریمی: به نظر من از همان لحظه ای که کارگران تصمیم میگیرند که اعتصاب بکنند، تصمیم میگیرند که تجمع اعتراضی بر پا کنند، از همان لحظه باید به موازات اعتصاب به نقش همسران و اعضای خانواده خود نیز فکر کنند و ببینند چه کاری از دستشان ساخته است. مثلا اطلاع رسانی در سطح شهر. میتوانند مردم شهر را از اعتراض مطلع کنند و حمایت آنها را جلب کنند، در مدیای اجتماعی نقش ایفا کنند و یا در خیابان در راهپیمایی و سردادن شعار و سخنرانی ها نقش ایفا کنند. من فکر میکنم اصل مساله همانطور که اشاره کردم قائل شدن نقش درجه یک برای خانواده ها توسط فعالین کارگری است. بر اساس گزارشاتی که خود رسانه های حکومتی میدهند در سال هزاران اعتصاب کارگری وجود دارد. الان در تعدادی از آنها چون سنت شده همسران شرکت میکنند. ولی در تعدادی شرکت نمیکنند. به نظر من تک تک مراکز کارگری که اعتصاب میکنند و کارگران شاغل تصمیم به اعتصاب میگیرند باید بلافاصله اعضای خانواده خود را مطلع کنند. همسران کارگران خیلی هایشان انسانهای قابل و با توانایی های بالایی هستند. سخنور و افرادی بشدت معترض و جسور هستند و آنها میتوانند حتی نقش بسیار مهمی در روحیه دادن به کارگران شاغل و جلو بردن حرکت اعتراضی داشته باشند. بگویند نترسید. بروید جلو. ما کنار شما و همراهتان هستیم. ما مردم شهر را بسیج میکنیم. ما بطور مثال صندوق کمک مالی میگذاریم برای کارگرانی که در دوره اعتصاب مشکلات مالی شدیدتری دارند. بر تردیدهای برخی خانواده ها غلبه میکنیم و آنها را هم همراه میکنیم. سعی میکنیم به آنها روحیه بدهیم. سعی میکنیم در سطح شهر، محله و در میان خانواده های کارگران شبکه های خود را درست کنیم. حتی از قبل از شروع اعتصاب. الان در کارخانه ها، معادن و کارگران بخش های خدمات شبکه های فعالین وجود دارد. بسیاری از همسران و یا فرزندان بزرگسال آنها نیز میتوانند عضو موثری این شبکه ها باشند. در میان خانواده های کارگری باید شبکه کارگران فعال گسترش پیدا کند. 

بنابراین حتی قبل از اعتصاب و همین الان میشود دست به کار شد و این شبکه ها را شکل داد. کارگر که میداند که اگر امروز هم اعتصاب نکند سه ماه دیگر باید اعتصاب کند و حقوقش را بگیرد و یا برای خواست دیگرش مبارزه کند و جلوی اخراجش را بگیرد. میداند شش ماه دیگر هم باید اعتراض کند و میداند که هر روز باید در مقابل این مفتخورها بایستد و بجنگد و به خیابان بیاید. بنابراین باید از همین حالا به فکر سازمان دادن خانواده ها هم باشد. در جریان حضور در اعتراضات  و شبکه های فعالین است که اعضای خانواده نیز رشد پیدا میکنند. با اعتماد به نفس جلو می آیند. نویسنده بیانیه ها میشوند. سخنران و آژیتاتورو سازمان دهندگان اعتراض میشوند. بنابراین باید نقش حیاتی آنها را دید و برای دخالت سازمانگرانه آنها تلاش کرد. بویژه در مراکزی که سنت آن هست. مثلا هپکو، بافق یزد، کارگران فولاد اهواز و نیشکر هفت تپه تجربه بسیار عظیمی دارند. انتظار میرود خود این کارگران با هم تماس بگیرند و مثلا وقتی می بینند آسمینون منوجان در اعتصاب است فورا تماس بگیرند و تجربه خود را انتقال دهند.  و یا کلا با سایر همکارانشان در شهر خود در مورد اهمیت این موضوع بحث کنند. صحبت کنند و الگوی روشنی در مقابل آنها بگذارند و انتقال تجربه کنند. یا تجربیات خود را بنویسند و در اختیار بخش های مختلف کارگری قرار دهند. به این معنا کارگران چنین مراکزی که خود پیشتاز بوده اند خیلی میتوانند نقش داشته باشند تا سنت شرکت خانواده ها در اعتراضات همه گیر شود و به الگویی در همه مراکز کارگری تبدیل شود. آنوقت تردیدی نباید داشت که جنبش کارگری صد بار قدرت مند تر به میدان خواهد آمد. 

شهلا دانشفر: متشکرم اصغر کریمی که در این برنامه شرکت کردید.

 

Print Friendly, PDF & Email

Google Translate