علت افزایش قیمت ها در ایران

متن گفتگوی کانال جدید با شهلا دانشفر در برنامه تلویزیونی نگاه روز

نگار نادری: رسانه‌ها در ایران از افزایش ۵۰ درصدی قیمت نان  و  افزایش ۳۵ درصدی روغن خبر دادند. همین روزها شاهد جهش قیمت شکر نیز بوده ایم. شهلا دانشفر ‌ دلیل این افزایش قیمت های افسار گسیخته در ایران چیست؟

شهلا دانشفر: گرانی ها عارضه مستقیم سیاست های اقتصادی جمهوری اسلامی و بحران سرمایه  داری مافیایی حاکم است. همانطور که همیشه تاکید کرده ایم  بحران اقتصادی این رژیم اساسا بحرانی سیاسی است. یا بهتر است بگوییم تداوم آن ریشه در سیاست دارد. این حکومتی  است که از همان روز آغاز به قدرت رسیدن با بحران زاده شده و اساس اقتصادش بر رانت خواری و قاچاق و چپاول و دزدی گذاشته شده است. این حکومتی است که بحران آفرین است و با سیاستهایی که دارد و با دامن زدن به اسلام سیاسی در کل منطقه به انزوایی جهانی کشیده شده  است و خود عامل اصلی تحریم های اقتصادی است. نتیجه همین سیاستهاست که قیمت ریال کاهش یافته و قدرت خرید مردم هر روز پایین تر می آید. از نظر من همه اینها دلایل واضح گرانی ها است. به یک معنا بحث بر سر ساختارهای اقتصادی و سیاسی این رژیم است  که موجب ورشکستگی کامل آن شده است. در چنین روندی است که  هر روز وضعیت معیشتی مردم وخیم تر و وخیم تر شده است.  اکنون نیز وقتی میگویند قیمت نان اضافه میشود، فقط محدود به قیمت نان نمی ماند و  تاثیر خود را بر رشد قیمت همه اجناس دیگر میگذارد. بدین ترتیب قیمت همه کالا ها افزایش می یابد جز نرخ مزد کارگر و در نتیجه زندگی و معیشت مردم بیش از پیش طاقت فرسا شده و قدرت خرید مردم پایین‌تر می‌آید. 

جمهوری اسلامی  سرکوب میکند  تا بتواند فشار بحران و ورشکستگی اقتصادی اش را به کارگران و کل جامعه تحمیل کند. برای این کار نیز بیشترین هزینه را صرف دستگاه سرکوب و مذهب و خرافه خود میکند تا بتواند درکنار همه تعرضاتش آن بساط چپاول ودزدی را برقرار نگاهدارد. این چنین است که جامعه را به این وضعیت اسفبار کشانده است. از همین رو جنگ بر سر معاش و زندگی  یک موضوع دائمی رودرویی مردم با این حکومت است .

نگار نادری: ‌‌ مگر در همه جای دنیا قیمت ها بالا نمی رود؟چرا در ایران موضوع سیاسی است؟

شهلا دانشفر: بله قیمت ها در همه جوامع سرمایه داری خصوصا در وضعیت بحران اقتصادی بالا میرود و طبعا یکی از دلایل آن بحران های اقتصادی خود سرمایه داری است. اما بالاخره با یک سری سیاستهای اقتصادی و تغییر و تحولات اقتصادی بحران کاهیش می یابد. اما در ایران بحثران اقتصادی با سیاستهای حکومت مدام تشدید و عمیق تر شده و کار به ورشکستگی و فلج اقتصادی کشیده شده است. به این مفهوم علت افزایش قیمت ها در ایران اساسا سیاسی است و از همین رو اعتراض علیه آن نیز اعتراضی سیاسی است. تفاوت ایران با جوامع دیگر سرمایه داری اینست که در آن جوامع علیرغم بحران، تولیدی هم صورت میگیرد. همچنین در اعلب جوامع سرمایه داری مردم  با مبارزات خود سیاستها و اقداماتی را تثبیت کرده اند. استاندارد زندگی بالاتر است و مردم  از یک حداقل تامین های اجتماعی ای چون درمان رایگان، تحصیل رایگان، کمک هزینه مسکن و غیره در خیلی جاها برخوردارند. و یا از یکسری آزادیهای سیاسی چون حق تشکل، حق تحزب، حق تجمع و غیره برخوردارند و دست دولتها خیلی باز نیست که بینهایت به معیشت مردم تعرض کنند. اما در جایی مثل ایران سنگ روی سنگ بنا نیست. در حالیکه رکود هست تورم هم هست. علتش نیز اینست که از یک طرف بدلیل پایین آمدن قدرت خرید مردم تورم وجود دارد و از طرف دیگر کالاها نایاب میشود چون دزدی و احتکار هست. اینها کشتی نفت را هم در روز روشن می دزدند. سهام کارخانجات را بالا میکشند و  با حاکم کردن باندهای مافیایی اقتصادی خود بر محیط های کار زندگی و معیشت کارگر را به نابودی میکشانند. اینان عامل به ورشکسته کشیده شدن کارخانجات و مراکز کارگری و گسترش بیکاری و بی تامینی در سطح جامعه هستند. بنابراین همانطور که اشاره کردم بحران اقتصادی رژیم اسلامی با بحران اقتصادی همه جوامع سرمایه داری دیگر تا حد زیادی متفاوت است. 

بحران اینجا یک بحران تمام عیار سیاسی و اقتصادی است. در ایران یک حکومت متعارفی بر سر کار نیست. این باندهای مختلف مافیایی حکومتی هستند که بر گرده مردم حاکمند و چپاول میکنند. در این وضعیت اقتصادی  تحریم ها نیز بر وخامت اوضاع شدت میدهد و این وسط مردم هستند که قربانی میشوند. از همین رو مردم حکومت را عامل اصلی وضعیت اسفناک زندگی خود و افزایش سرسام آور قیمت ها میدانند. به همین دلیل در مقابلش می ایستند. برای مثال در سال ۹۶ اعتراضات مردم از اعتراض علیه گرانی بنزین شروع شد. در سال ۹۷ و گسترده تر در سال ۹۸ محور اصلی اعتراضات مردم علیه بیکاری و فقر و فلاکت بود.  و این جامعه ای است که پر از تلاطم است. پر از اعتراض است. بطور مثال مردم با شعار  دروغ میگن آمریکاست، دشمن ما همین جاست، سیاست های کلان حکومتی را به چالش میکشند. به  این ترتیب مردم در مقابل کل ساختار اقتصادی – سیاسی حکومت در سطح کلانش ایستاده اند و دارند مبارزه میکنند و این چنین است که هر اعتراضی علیه فقر و گرانی و بی تامینی رنگی کاملا سیاسی بخود میگیرد. از جمله در این اعتراضات ما شاهد این هستیم که جامعه کل بساط تبعیض و نابرابری سرمایه داری حاکم را به چالش کشیده و از آلترناتیو شورایی و جامعه ای انسانی سخن میگویند.  

نگار نادری:‌ با این حساب مردم چاره ای ندارند و باید منتظر باشند تا تغییرات ریشه ای در ایران به وقوع بپیوندد؟ همین حالا کاری از دست مردم بر نمی آید؟

شهلا دانشفر: نخیر اتفاقا برعکس است. مبارزه حادتری لازم است و کارگران و مردم هم پاسخشان اعتراض و مبارزه است. پاسخ همین امروز مردم در ایران به این شرایط اعتراض هر روزه  است. مبارزه است. یکشنبه های اعتراض است که بازنشستگان آنرا آفریده اند. اعتصابات سراسری است. جنبش برای خواست افزایش دستمزدها به بالای ۱۲ میلیون است. تحمیل حقوق پایه برای مردم بدون درآمد و کم درآمد به حکومت است. درست است که اینها همه در سطح مطالبات است اما طرح  این خواستها یقه کل حکومت را میگیرد و گامهای مهمی علیه کل این بساط چپاول و غارت است. به این اعتبار در مقابله با این شرایط پاسخ فوری وجود دارد و همه اینها گامهایی برای رفتن بسوی اعتصابات سراسری و  متحد شدن و کنارهم قرار گرفتن  صف اعتراض ۹۹ درصدی های جامعه علیه جهنم جمهوری اسلامی است. این چنین است که جنبشی قدرتمند شکل میگیرد و جنبش برای سرنگونی حکومت گامی بزرگ به جلو برمیدارد. و این سیر و جهتی است که جامعه بخود گرفته است و باید به آن قدرت و تعین بخشید. جمهوری اسلامی در قبال زندگی و معیشت مردم مسئول است  و  باید به همه کسانیکه در آمدی ندارند و یا کم درآمد هستند همانطور که اشاره کردم حقوق پایه پرداخت شود. درمان رایگان، تحصیل رایگان، داشتن مسکن حق مسلم همه مردم است همه و همه حقوق اساسی و پایه ای مردم است. در قبال این گرانی ها جمهوری اسلامی باید بابت کالاهای اساسی زندگی به مردم سوبسید بدهد و آب و برق و گاز را رایگان در اختیار جامعه قرار دهد. بحران اقتصادی رژیم به مردم ربطی ندارد. این پولهای کلانی که صرف دم و دستگاه حکومتی و دستگاه سرکوب مذهب و زندان و نیروهای سرکوبگرش میشود باید صرف تامین نیازها اولیه مردم شود. به همین دلیل مردم باید مطالبه گر باشند و هستند. به همین دلیل است که ما امروز شاهد  این هستیم که جدال سختی بر سر زندگی و معیشت بین حکومت و مردم در جریان است و ما آبان ۹۸ را داشتیم و امروز جامعه به سوی خیزشی به مراتب قدرتمند تر در حرکت است و طبقه کارگر در صحنه جلوی این اعتراضات قرار دارد. 

نگار نادری:‌ در اعتراضات مختلفی که هم اکنون در جریان است خواست افزایش دستمزد ۱۲ میلیون تومانی مطرح است. آیا ممکن است رژیم را وادشت به این خواست تن بدهد. چه باید کرد؟  

شهلا دانشفر: جامعه از ممکن های حکومت حرکت نمیکند. جامعه اعتراض دارد و دیگر حاضر به ادامه این ابعاد توحش و بردگی نیست. جنبش با خواست افزایش دستمزد به بالای ۱۲ میلیون در واقع تعرضی از سوی جامعه در مقابل تعرضات هر روزه حکومت به زندگی و معیشتشان است. این اعتراض و طرح این خواست به معنای اینست که کارگران و بدلیل ابعاد اجتماعی این جنبش  میتوانم بگویم ۹۹ درصدی های جامعه دارند میگویند ما خط فقر را قبول نداریم. این اعتراض صف متحدی از کارگر، معلم، بازنشسته، پرستار و بخش های حقوق بگیر جامعه را شکل داده و کنار هم قرار داده است. جنبشی که دامنه اش به مراکز کارگری کشیده شده و هزاران کارگر نفت و کارگر فولاد و تشکلهای مختلف کارگری و معلمان و بازنشستگان در صف جلوی این حرکت قرار دارند. به این اعتبار این جنبش یک فشار قدرتمند بر روی گرده حکومت قرار داده است. این اعتراض به هر درجه که قویتر میشود و جلوتر میرود میتواند مطالباتی را به این حکومت تحمیل کند. و میتواند جلوی تعرض بیشتر به زندگی و معیشت مردم را بگیرد. این اعتراض در واقع پایه های اعتصابات سراسری را میگذارد. پایه های اعتراضات گسترده و سراسری را میگذارد. بنابراین این اعتراض به اعتقاد من ضربه بزرگی بر کمر این حکومت است و در این اعتراض همه مردم جمع هستند. مردم با این اعتراض دارند به جمهوری اسلامی میگویند که پول هست، اینهمه که صرف دستگاه خرافه و مذهب میشود، صرف سرکوب و سیاستهای تروریستی حکومت میشود میتواند صرف معیشت مردم شود. 

همانطور که اشاره کردم جامعه هیچ وقت از سر ممکن بودن یک خواست برای حکومت حرکت نمیکنند. اگر برای حاکمان ممکن نیست گورشان را گم کنند و بروند. جامعه از نیاز و بقای خود حرکت میکند و داشتن یک زندگی انسانی را حق مسلم خود میداند و این یک جدال است. حکومت میزند تا بماند  و مردم مبارزه میکنند تا این بساط توحش و بربریت را جمع کنند. جنبش برای خواست افزایش دستمزدها به بالای ۱۲ میلیون قدمی در این جهت است. طبعا همراه این خواست، مطالباتی چون  درمان رایگان، تحصیل رایگان و داشتن حق مسکن است، حقوق پایه و امروز در دل این بحران کرونا واکسیناسیون رایگان از سوی بخش های مختلف کارگری دارد جلو میرود و به  شعارهای کف خیابان و قطعنامه ها و بیانیه های کارگری تبدیل شده است. یکشنبه های اعتراض بازنشستگان بر روی چنین مطالباتی ساخته شده است و جامعه پر از تلاطم دارد با این خواست و این مطالبات به جلو میرود.  اول ماه مه امسال و قطعنامه هایش آینه ای از این اوضاع و احوال بود. قطعنامه هایی که بطور واقعی کیفرخواستی علیه سرمایه داری دزدسالار حاکم بود و با اعلام اینکه ما برده نیستیم و دیگر اجازه نمیدهیم از بالای سر ما تصمیم گیری شود،  سوسیالیسم را فریاد میزد.

Print Friendly, PDF & Email

Google Translate