درگیری های اخیر بین اسراییل و فلسطین

درگیری های اخیر بین اسراییل و فلسطین

پیشگفتار مترجم

بار دیگر مردم  فلسطین و اسراییل آماج بمبارانهای دولت های ضد بشری اسراییل و حماس قرار گرفته اند. ظاهرا دولت اسراییل برای فلچ کردن حماس و حزب الله دست به این عمل میزند ولی در هر حمله نظامی به پیش روی خود در خاک فلسطین ادامه میدهد و بیش از همه مردم فلسطین قربانی قدرت نابرابر نظامی که توسط اسراییل اعمال میشود میگردند. در طی سالیان متمادی صدها زن و مرد و کودک در این بازی امپریالیستی کشته و دچار نقص بدنی و آواره گشته اند. زیر ساختهای حیاتی از بین رفته است .مواد غذایی و آب آشامیدنی گران و کمیاب شده است. بیکاری بیداد میکند. یاس و ناامیدی در جوانان, خوراکی برای سربازگیری جنایت کاران حماس و حزب الله گردیده است. در حالیکه اعضای حماس با حمایت مالی امپریالیستها بخصوص ایران در رفاه بسر میبرند هزاران کارگر و بیکار در گرسنگی و در شرایط حقارتبار بسر میبرند. از سویی دیگر همچنین ساکنان زحمتکش اسراییل که هیچ نفعی در این جنگ ندارند  در ترس و وحشت  از بمبارانها و تروریسم بسر میبرند. و مبارزاتشان برای رفاه بیشتر تحت الشعاع ناسیونالیسم و صهیونیسم قرار گرفته است.

اما نکته مهم مربوط به راه حل هایی هست که بعضی ها که مدعی مخالفت با سیستم سرمایه داری هستند مطرح میکنند. آنها هر گونه مبارزه طبقاتی را منوط به حل مسئله ملی یا بهتر بگویم تشکیل دولت مستقل فلسطین میدانند. و برای رسیدن به اهدافشان یا تشدید مسئله نطامی علیه اسراییل را مطرح میکنند و یا رجوع به سازمان ملل برای تعیین حق سرنوشت برای فلسطین. تشکیل دو دولت فلسطین و اسراییل و یا مسائلی از این قبیل  بیش از ۸۰ سال مطرح شده و  نه تنها مشکل مردم فلسطین را حل نکرده است بلکه به کشتار وسیعتری از مردم انجامیده است. مبارزه برای تشکیل دولت ملی , مبارزه ای برای تشکیل دولت سرمایه داری است, هیچ دولت ملی بدون حمایت قدرتهای امپریالیستی نمیتواند بوجود آید و نمیتواند سیستمی غیر از سیستم سرمایه داری داشته باشد.  نمونه بارز آن اسراییل  است که خود با حمایت  امپریالیسم انگلیس بوجود آمد و به غولی نطامی در منطقه خاورمیانه تبدیل شده است. ناسیونالیسم و مذهب در اسراییل و فلسطین  سالهاست که ابزاری در دست  قدرتهای امپریالیستی و شبه دولتهای  نطامی بوده و درست با همین ابزار, مبارزه طبقاتی کارگران را به عقب رانده اند و شعله جنگ را روشن نگه داشته اند. کارگران و زحمتکشان دو کشور چاره ای جز مبارزه علیه این چرثومه های فساد ندارند. آنها باید پرچم مبارزه خود را به جای پرچمهای ملی و مذهبی برافرازند . کمیته های مبارزاتی خود را علیه دولت خودی و شبه دولتهای جنایت کار تشکیل دهند. از نفرت و خشم کور خودداری کنند. بدنبال ارتباط و همبستگی با کارگران  و زحمتکشان در دو کشور اسراییل و فلسطین و  دیگر کشورها باشند. همچنین در این زمان که کارگران و زحمتکشان فلسطین و خاورمیانه در زیر آتش بمبارانها هوایی و زمینی میباشند  بیش از هر زمان دیگر این وظیفه انترناسیونالیستی کارگران کشورهای اروپا و آمریکا یی است که به حمایت از آنها بپردازند و رژیمهای خود را که به حمایت از این جنگهای امپریالیستی میپردازند افشا کنند. مبارزه طبقه کارگر مبارزه ای جهانی است مبارزه او برای جهانی بدون دولت ملی و بدون مرز است. این خواست پرولتاریای جهانی است. این یک رویا نیست, یک ضرورت تاریخی است

سخن بسیار است من این متن کوتاه  را بعنوان پیشگفتار ترجمه خود آوردم.  

چنگ و کشتار: پیشنهادهای آینده سرمایه داری به ما

این اولین بار نیست که حماس یا سایر جهادگران اسلامی با شلیک موشک به اهداف غیرنظامی در شهرهای اسرائیل ،باعث کشته شدن مردم بدون هیچ گونه تبعیضی  میشود: در میان اولین قربانیان پدر و دختری عرب اسرائیلی در لود بودند که ماشین آنها منفجر شد. همچنین اولین بار نیست که نیروهای مسلح اسرائیل با حملات هوایی ویرانگر و آتش توپخانه ، رهبران حماس و تسلیحات را هدف قرار می دهند ، اما همچنین تلفات غیرنظامیان را در ساختمانهای شلوغ غزه و خیابان ها ده ها برابر بیشتر از آنچه “با موشک های حماس به دست می آید” ، تحمیل می کنند. و همچنین اولین بار نیست که اسرائیل در آستانه حمله نظامی به نوار غزه است، که منجر به مرگ ، بی خانمانی و آسیب بیشتر خانواده های فلسطینی شده است. همه این موارد را قبلاً در سال های ۲۰۰۹ و ۲۰۱۴ دیده بودیم

اما این اولین بار است که چنین تلاش بزرگ نظامی در تعدادی از شهرهای اسرائیل با موجی از درگیری های شدید بین یهودیان و اعراب اسرائیلی همراه شده است. که اساسا ویرانگر و وحشیانه هستند: باندهای جناح راست ستاره داوود را به اهتزاز در آورده اند و با فریاد “مرگ بر اعراب”  به  شکار عربها برای ضرب و شتم و قتل آنها میروند. و همزمان حملات به یهودیان و کنیسه ها توسط جمعیت “الهام گرفته” از اسلام گرایی و ملی گرایی فلسطین بر افروخته شده است.  و این خاطرات شوم و زننده از “The black Hundreds ” در روسیه تزاری یا کریستال ناخت در آلمان در سال ۱۹۳۸ ! را زنده میکند

تحریک به جنگ و کشتار

دولت اسرائیل تحت نظر نتانیاهو تا حدود زیادی بذر این پیشرفت مضر را کاشته است: از طریق  تقویت قوانین جدید برای تعریف اسرائیل به عنوان یک کشور یهودی ، و از طریق سیاست الحاق کل اورشلیم به عنوان پایتخت آن. این مورد اخیر اساساً اعلامیه ای است که “راه حل دو کشور” برای درگیری اسرائیل / فلسطین را به خاک سپرده است ، و اشغال نظامی کرانه باختری غربی اکنون یک واقعیت دائمی زندگی است. جرقه فوری ناآرامی های اعراب فلسطینی در بیت المقدس –  با تهدید به اخراج ساکنان عرب از بیت المقدس شرقی و مهاجران یهودی به جای آنها  شروع شده است که  این مسئله از کل استراتژی اشغال نظامی و پاکسازی قومی ناشی شده است.

“دموکراسی های” اروپایی و ایالات متحده با افزایش درگیری های نظامی و بی نظمی مدنی اشک تمساح معمول خود را می گریند (و حتی نتانیاهو خواستار پایان دادن به خشونت های خیابانی توسط یهودیان و اعراب است). اما ایالات متحده تحت ترامپ قبلاً سیاستهای ضمیمه سازی آشکار اسرائیل را تحریم کرده بود که آن بخشی از یک پروژه گسترده تر امپریالیستی برای گرد هم آوردن اسرائیل ، عربستان سعودی و سایر کشورهای عربی در اتحادی علیه ایران (بلکه همچنین علیه قدرتهای بزرگی مانند روسیه و چین) بود. و اگر بایدن از پذیرش غیرانتقادی ترامپ نسبت به رژیم سعودی فاصله گرفته است ، اولین نگرانی او در بحران کنونی اصرار بر این امر است که “اسرائیل حق دفاع از خود را دارد” ، زیرا دولت صهیونیستی علیرغم همه بلندپروازی خود برای انجام نقش خود در خاورمیانه ، همچنان جزء اصلی استراتژی ایالات متحده در منطقه است

اما دولت اسرائیل در اینجا تنها محرک نیست. حماس با پرتاب مداوم موشک علیه اهداف غیرنظامی در اسرائیل ، به سرکوب شورشهای اورشلیم پاسخ داد ، او خوب میدانست که این امر باعث باریدن آتش از آسمان به روی مردم محافظت نشده غزه خواهد شد. او همچنین تمام تلاش خود را برای تشویق خشونت های قومی در داخل اسرائیل انجام داده است.

این ویژگی جنگ در دوران انحطاط سرمایه داری است که اولین قربانیان جمعیت های مدنی و بالاتر از همه طبقه کارگر و ستم دیده هستند. اسرائیل و حماس هر دو درحیطه منطق وحشیانه جنگ امپریالیستی عمل می کنند

انقلابیون در مواجهه با جنگ امپریالیستی همیشه خواهان همبستگی بین المللی افراد استثمار شده علیه همه دولتهای سرمایه داری و شبه دولتها هستند. این تنها مانع ممکن برای وارد شدن به جنگ و بربریت است

اما طبقات حاکم در خاورمیانه مدتهای مدیدی است  که به همراه حامیان قدرتمندتر امپریالیست خود شعله های تفرقه و نفرت را برافروخته اند. در سال ۱۹۳۶ ، کشتارهایی علیه شهرک نشینان یهودی در فلسطین صورت گرفت که توسط یک رهبر سیاسی فلسطینی تحریک شده بود که می خواست با آلمان نازی متحد شود و بر ضد قدرت مسلط در منطقه ، انگلیس ، متحد شود. اما با پاک سازی قومی عظیم مردم عرب که همزمان با “جنگ استقلال” ۱۹۴۸ شد، این امر پیش نرفت ، و این مشکل حل نشدنی پناهندگان فلسطینی است که بطور سیستماتیک تبدیل به ابزاری در دستهای رژیم های عربی  شده است. جنگهای پی در پی بین اسرائیل و کشورهای عربی اطراف ، حمله های اسرائیل علیه حماس و حزب الله ، تبدیل غزه به یک زندان وسیع – همه اینها نفرت بین عرب و یهودی را عمیق تر کرده است تا جایی که به نظر نمی رسد در هر دو طرف چیزی بنام “عقل سلیم” موجود باشد. در برابر همه اینها ، نمونه های همبستگی بین کارگران عرب و یهود در مبارزه بسیار نادر است ، در حالی که ابراز سیاسی سازمان یافته بین المللی از هر دو طرف کم و بیش وجود نداشته اند

خطر روند یک دور فزاینده خشونت کنترل نشده 

عناصر احتمالی دیگری نیز در اقدامات تحریک آمیز دولت اسرائیل وجود دارد. نتانیاهو ، نخست وزیر ، پس از یک سری انتخابات عمومی بی نتیجه نتوانسته دولت را تشکیل دهد و هنوز هم با تعدادی از اتهامات فساد روبرو است. او مطمئناً می تواند از این بازی در نقش یک مرد قدرتمند در این بحران جدید ملی بهره مند شود. اما گرایش های عمیق تری در کار وجود دارد که می تواند از کنترل افرادی که سعی در بهره مندی از آشفتگی فعلی دارند ،خارج شود.

جنگ های بزرگ اعراب و اسرائیل در دهه های ۶۰ و ۷۰ در چارچوب دو بلوک امپریالیستی حاکم بر کره خاکی صورت گرفت: اسرائیل با حمایت ایالات متحده آمریکا ، کشورهای عربی مورد حمایت اتحاد جماهیر شوروی (شوروی). اما از زمان فروپاشی سیستم بلوک در اواخر دهه ۸۰ ، گرایش ذاتی به سمت جنگ امپریالیستی در سرمایه داری انحطاطی شکل بسیار آشفته تر و بالقوه غیرقابل کنترلی به خود گرفته است. به طور خاص خاورمیانه به منطقه مهر و موم شده تعدادی از قدرت های منطقه ای تبدیل شده است که منافع آنها لزوماً با نقشه های قدرت های جهانی منطبق نیست: اسرائیل ، ترکیه ، ایران ، عربستان سعودی , این قدرت ها از قبل به شدت درگیر جنگهای خونین در منطقه میباشند: ایران از مهره های خود , حزب الله  در درگیری های چند جانبه در سوریه استفاده می کند و عربستان سعودی در جنگ یمن علیه متحدان حوثی ایران به شدت درگیر شده است. ترکیه جنگ خود را علیه پیشمرگه های کرد به سوریه و عراق پیش میبرد (در عین حال مداخله نظامی در لیبی جنگ زده را حفظ می کند) این جنگها نه تنها باعث تبدیل کل کشورها به ویرانی و گرسنگی شده است ، آنها  واقعاً خطر خارج شدن از کنترل و گسترش تخریب در سراسر خاورمیانه را دارند.

این هرج و مرج فزاینده در سطح نظامی یکی از بیانگرهای تجزیه سیستم سرمایه داری جهانی است. مسئله مرتبط دیگر که در سطح اجتماعی و سیاسی عمل میکند، تشدید تقابل بین جناح های سیاسی بورژوازی ، تنش بین گروه های قومی و مذهبی ، و کشتار علیه اقلیت ها میباشد. این یک روند جهانی است ، به عنوان مثال، در نسل کشی در رواندا در سال ۱۹۹۴ ، آزار و اذیت مسلمانان در میانمار و چین، تشدید شکاف نژادی در ایالات متحده آمریکا. همانطور که دیدیم، اختلافات قومی در اسرائیل / فلسطین سابقه طولانی دارد ، اما آنها در فضای ناامیدی و ناامیدی ناشی از به ظاهر غیر قابل حل “مسئله فلسطین” ، در حال تشدید هستند. و گرچه اغلب کشتارها بمثابه ابزاری در سیاستگذاری دولتها میباشند، در شرایط امروز آنها می توانند فراتر از اهداف سازمانهای دولتی افزایش یافته و روند کلی فروپاشی اجتماعی را تسریع کنند. این واقعیت که این اتفاق در کشوری کاملاً نظامی مانند اسرائیل روی می دهد ، نشانه آن است که تلاش های سرمایه داری دولتی توتالیتر برای عقب نگه داشتن روند از هم پاشیدگی اجتماعی ، می تواند حتی باعث تشدید آن شود

اگر طبقه کارگر بین المللی منافع خود و آینده خود را که انقلاب کمونیستی است در نیابد، این آینده ای است که سرمایه داری در همه جا به ما ارائه می دهد. حال که پرولتاریای خاورمیانه در حال حاضر بیش از حد تحت فشار قتل عام و اختلافات قومی قرار گرفته است ، این وظیفه بخشهای مرکزی  پرولتاریای جهانی است که به مسیر مبارزه برگردند,  و این تنها راهی است که ما را از این کابوس  نظم پوسیده اجتماعی موجود رهایی میبخشد.

ف.نصیر ۱۷/۰۵/۲۰۲۱ 

ترجمه از مقاله Amos  از سایت International communist current

.

Print Friendly, PDF & Email

Google Translate