فرقه های مرتجع اسلامی موسوم به سلفی را دست کم نگیریم

در روزهای اخیر شهر مریوان و محله دارسیران به میدان کشمکش و جدال میان طیف آزادیخواه و انقلابی این شهر و جریان سراپا ارتجاعی سلفی تبدیل شده است. روز یازده اردیبهشت عده ای اوباش قمه به دست عربده کشان و با فریاد شوم الله اکبر به محله دارسیران یورش برده و به بهانه روزه خواری و مشروب فروشی به چند نفر حمله ور می شوند و فردی را به نام جمال فیضی به شدت زخمی می کنند. مردم آزادیخواه این محله در مقابل این جنایتکاران مقاومت کرده و آنان را فراری می دهند. خبر این وحشیگری سریعآ در سطح شهر می پیچد و دسته دسته جوانان انقلابی و آزادیخواه شهر مریوان به کمک اهالی دارسیران می شتابند. زنان و مردان آزادیخواه دارسیران و تعداد چشمگیری از جوانان شهر در میدان این محله تجمع کرده و برای مقابله با هر گونه تعرض احتمالی وحوش سلفی خود را آماده می کنند. نیروهای مزدور رژیم به تجمع  مردمی که برای دفاع از حرمت و کرامت انسانی خویش در مقابل عده ای شیاد و قمه به دست صف متحدی را تشکیل داده بودند حمله  می کنند و چهار نفر از جوانان این محله را دستگیر و روانه زندان می کنند. اهالی محله دارسیران قاطعانه اعلام کرده اند در مقابل هر گونه تعرض مرتجعین مقاومت خواهند کرد و مردم شهر مریوان و تمامی شهرهای کردستان را به حمایت از خویش دعوت کرده اند. تا این لحظه نه تنها مردم مریوان، بلکه جوانان آزادیخواه شهرهای کرمانشاه، کامیاران، نقده، اشنویە ، سقز، مهاباد و فعالان کارگری سنندج و ژاورود ازمردم محله دارسیران اعلام حمایت کرده اند.حمله جانیان مزدور موسوم به سلفی به محله دارسیران تنها حرکت عملی این جریان نبوده و در یک سال اخیر این چندمین بار است که در منطقه مریوان برای مردم ایجاد مزاحمت کرده اند و به بهانه کفر گویی و یا مرتد بودن، جوانان را مورد اذیت و آزار قرار داده اند وامنیت، آسایش و زندگی مردم این منطقه  را به مخاطره انداخته اند. قمه کشان مزدور سلفی قبلأ نیز در شهرهای جوانرود و سنندج به نوعی ابراز وجود کرده بودند. واقعیت این است که فرقه های مرتجع اسلامی در جامعه کردستان همیشه وجود داشته اند و هر از گاهی در تقابل با آزادیخواهی  مردم این جامعه، تلاش کرده اند ممانعت ایجاد کنند. جریان مزدور مکتب قران به رهبری مفتی زاده  در مقطع قیام همدوش با رژیم جنایتکار اسلامی، در مقابل مردم آزادیخواه سنندج، سقز و مریوان ایستاد و تلاش کرد مهر خویش را بر جامعه بکوبد، اما رادیکالیزم موجود درآن  زمان توان هر گونه قد علم کردنی را از این جریان مرتجع گرفت و قاطعیت کمونیستها و مردم هشیار و آزادیخواه این جریان را به حاشیە راند. آنچه واضح است این است کە پروسه شکل گیری طیف های گوناگون جریانات تند رو اسلامی در شهرهای جنوب کردستان یک شبه انجام نگرفته است و تاریخی را طی کرده است. پایان جنگ ایران و عراق و عقب نشینی نیروی پیشمرگ کومه له و مستقر شدن این نیرو در خاک کردستان عراق که در نهایت به نوعی به پایان مبارزه مسلحانه و عدم حضور آن درمناطق کردستان انجامید، قیام مردم کردستان عراق و شکل گیری احزاب مرتجع و کهنه پرست اسلامی که از حمایت دولت ایران برخوردار بوده و هستند، رابطه تنگاتنگ این جریانات با سلفی های کردستان ایران، انشعابات پی در پی جریان چپ که منجر به تضعیف پایگاه اجتماعی آن شده است واقعیات و اتفاقات تلخی هستند که  پروسه سازماندهی و شکل گیری طیف موسوم به سلفی را تسهیل دادند. عدم جدی گرفتن جریان سلفی توسط احزاب موجود چپ، بی تفاوتی و کم کاری آنان در روشنگری و آگاه کردن افکار عمومی جامعه و گوشزد کردن خطر اشاعه این افکار پوسیده ومتحجر، زمینه های رشد و نفوذ آنان را در میان قشر زحمتکش، جوانان بیکار و دست تنگ  فراهم کرده است. در شرایطی که اکثر جریانات چپ از امکانات تبلیغی و شبکه تلویزیونی برخوردار هستند، اما همگی فاقد برنامه آموزشی و تبلیغی در افشای سلفیگری و مخاطرات این پدیده شوم  در صورت قدرتگیری آن  بوده اند. رخداد تلخ دارسیران به ما نشان می دهد کە دسته جات مرتجع اسلامی از فاز سازماندهی عبور کرده اند و می خواهند با ایجاد فضای ترس و رعب در جامعه کردستان ابراز وجود کنند. رژیم جنایتکار اسلامی نیز در شرایط کنونی نه تنها مزاحمتی برای آنان ایجاد نمی کند، بلکه عملأ با تمام توان از این دار و دسته افکار پوسیده به نفع پیشبرد سیاستهای خویش استفاده می کند. رژیم هار سرمایه اسلامی  که خود فاقد اعتباراست و تنها با توسل به سرکوب، زندان، شکنجه و اعدام توانسته است حاکمیت منفور خود را بر مردم تحمیل کند، می خواهد با فراهم کردن زمینه های عرض اندام فرقه های مرتجع سلفی در کردستان، مردم را سرگرم کند، میدان مبارزه آنان را تغییر دهد، مسیر مبارزات بر حقشان که رها شدن از حاکمیت ننگین دولت اسلامی و برقراری حاکمیت خویش است را منحرف کند. عده ای در لباس چپ بسیار محافظه کارانه خواهان زندگی مسالمت آمیز آحاد جامعه هستند و مردم را به استفاده از عدم خشونت فرا می خوانند. بیانیه نهادهای مدنی شهر مریوان در رابطه با رخداد اخیر دارسیران نه تنها نمایش اوج این نوع محافظه کاری است، بلکه به شدت درد آور است. آنان در بیانیه خویش وجود مذهب در جامعه کردستان را ضرورت اخلاقی ومعنوی دانسته و بدون هیچ اشاره ای به عملکرد شنیع اوباش متعلق به جریان سلفی در محله دارسیران خواهان همزیستی و تعامل با آنان شده اند.در حالی که سران وخطیبان گروه های مزدور سلفی عربده می کشند و روزانه فتوای گردن زدن صادر می کنند، درخواست همزیستی از مردم با این جانیان وحشی صفت توسط نهادهای به اصطلاح مدنی که داعیه  آزادیخواهی و سکولار بودن  را دارند از نظر مردم آزادیخواه بسیار پوچ و بی معنی است ، بیانیە این نهادها ایجاد توهم نسبت به این جماعت بربرمنش و خاک  پاشیدن به چشم مردم است. توده های مردم کردستان سوای تجربه جریان مکتب قران، عملکرد داعش در عراق و سوریه را نیز دیده اند و اینک خطر تکرار تراژدیهای دهشتناک را بیخ گوش خویش حس می کنند. فراخوان امکان زندگی کردن و احساس امنیت کردن در جوار این فرقه ها با اندیشه های قرون وسطایی، نه تنها خیالی واهی و گمراه کننده است، بلکه  به شدت نامسئولانه و خطرناک است. این جریان ضد بشری  باید از ریشه خشکانده شود و نباید به هیچ وجه امکان عرض اندام کردن به آن داده شود. در شرایط کنونی تنها راه مقابله با وحوش تندرو اسلامی این است که مردم در تمامی شهرها و محلات با تشکیل شوراهای خویش مانع حضور آنان در مساجد و مکانهای عمومی شوند. شوراهای مردمی می توانند راههای تبلیغ و اشاعه جهل و خرافات را از این دار و دسته  سد کنند و در صورت احساس هر گونه خطری توسط این اوباش، مردم را در مقابل آنان بسیج  و تسلیح کنند. شهر مریوان و در رأس آن محله دارسیران در یک آزمون تاریخی قرار گرفته است، با تمام توان خویش در دفاع از این مردم آزادیخواه بپاخیزیم و پوزه مرتجعین متحجر اسلامی را به خاک بمالیم

ملک پیرخضری 

اردیبهشت ١٤٠٠ 

Print Friendly, PDF & Email

Google Translate