نخود سیاه بحران مادام العمر ساختاری و نئولیبرالیسم شیطانی

رفیق مجید حسینی از مبارزان کمونیست، در مصاحبه ای* مدعی شده است سرمایه داری در سطح جهانی از سال ۲۰۰۸ تا کنون در بحران اقتصادى بسر میبرد!؟ توجه کنید، ١٣ سال بحران مدام اقتصادی!!
وقتی یادآوری کردم ‘بحران اقتصادی جهانی’ وجود خارجی ندارد چون سرمایه جهانی اتفاقا در طی همین ١٣ سال گذشته انباشت نجومی داشته است، مجید حسبنی به انجماد و کاهش نرخ دستمزدها و یورش دولتها به سطح زندگی کارگران اشاره کرد که حال در جواب باید بگویم هدف از یورش به سطح زندگی کارگر مقابله با گرایش نزولی نرخ سود (بعنوان اقدامی پیشگیرانه برای جلوگیری از در غلطیدن به بحران اقتصادی) است. سرمایه داری به این ترتیب با کاهش سطح زندگی کارگر نرخ سود را افزایش میدهد و بحران اقتصادی را به تعویق میاندازد. این یورش ربطی به وجود بحران سرمایه داری ندارد. اصلا تلقین چنین ایده ای که انجماد یا کاهش دستمزد کارگر الزاما در بحران سرمایه داری بوقوع میپیوندد در اصل گره زدن رفاه کارگر به رونق سرمایه است. استدلالی که دقیقا با استدلال سرمایه دار منطبق است. سرمایه دارانی که بدروغ میگویند هر چه سرمایه بیشتر در رونق باشد کارگر بیشتر در رفاه خواهد بود، این همان قصه دروغ trickle-down است گه حتی خودشان به دروغ بودنش اذعان دارند.
در عالم واقع سطح زندگی کارگر مرغ عزا و عروسی سرمایه داری است. کارگر هم برای رونق سرمایه خانه خراب میشود و هم در دوران رکود و بحران اقتصادی خانه خراب باقی میماند یا خانه خراب تر میشود. اگر به یمن انقلاب اکتبر و همزمان اعتلای جنبش کارگری در قرن گذشته نبود — که نتیجه اش ترس سرمایه داری از سوسیالیسم و تن دادن به استثنائی در بهبود وضعیت معیشتی کارگر بود —  دولتمداران غربی تن به “دولت رفاه” نمیدادند. امروز که دیگر نه آن خطر ‘سوسیالیسم’ وجود دارد و نه جنبش کارگری در موقعیتی تهاجمی قرار دارد، قطع امکانات رفاهی، کاهش دستمزد و … بدون هیچ مانع جدی به پیش میرود. یورش چند دهه گذشته ربطی به وجود بحران اقتصادی ندارد بلکه به بحران هویتی و سیاسی جنبش کارگری ربط دارد. به سقوط بلوک شرق و موضع تدافعی جنبش کارگری ربط دارد. همین بحران معرفتی – سیاسی جنبش (سوسیالیستی) کارگری است که نه تنها از جواب به مصافهای پیش رو عاجز مانده است که راستش درک درستی هم از خود معضل ندارد. مابازا چنین بحرانی، نفوذ نظری و سیاسی چپ خرده بورژوا در جنبش کارگری بوده است. چپ خرده بورژوا کارگر را دنبال نخود سیاه “بحران مادام العمر ساختاری و نئولیبرالیسم شیطانی” فرستاده است، این چپ تئوری توطئه بهم میبافد تا کارگر را دون کیشوت وار به جنگ با موهومی بنام بحران ناپایان اقتصادی به سکانداری نئولیبرالیستها بفرستد. نتیجه چنین هذیانهائی همین است که میبینیم: افول باز هم بیشتر جنبش سوسیالیستی کارگری و موضع باز هم تدافعی تر جنبش کارگری.
برای بحث مبسوط تر به لینک زیر رجوع کنید
در رجعت به مارکس، صفحه ۴۰ “در نقد تز نئولیبرالیسم”
***
زیرنویس:
* مصاحبه مجید حسینی در دقیقه ۳
http://www.mobarez-k.com/arshiv/دیدار-اول-ماه-مه-،-مصافهای-پیش-رو-جنبش-ک/
——
Print Friendly, PDF & Email

Google Translate