طبقه کارگر یک نیروی سیاسی زیرو رو کننده است

سخنرانی حمید تقوائی در مراسم آنلاین حزب کمونیست کارگری در بزرگداشت اول  مه

 اجازه بدهید ابتدا روز جهانی کارگر را به همه کارگران در ایران، در سراسر جهان و به همه مردم آزاده نیا، باصطلاح امروز ٩٩ درصدیها تبریک بگویم .

روز جهانی کارگر روز  بچالش کشیدن سرمایه داری است. بچالش کشیدن نظامی که بر همه دنیا مسلط است و مسبب و ریشه تمام مصائب و تبعیضات و نابسامانی ها در دنیا است. از وضعیت   کارگران در همه کشورها که در سطوح مختلف با ریاضتکشی اقتصادی و محرومیت از یک زندگی در خورد شان انسان قرن بیست و یکمی، و در کشورهائی مانند ایران با انواع سرکوبها و بی حقوقی و سرکوب مواجه است  و دست و پنجه نرم میکند، تا بخش اعظم مردم  جهان که تحت انواع تبعیضات و مصائب قرار دارند.  

مقابله طبقه کارگر با سرمایه داری تا به امروز دستاوردهائی داشته است که فقط به طبقه کارگر منحصر نیست بلکه  تمام جامعه از آن بهره مند شده است. امروز اگر می بینیم که یک سطح نسبی از رفاه در کشورهای غربی وجود دارد، یا برای زنان و برای بخشهای مختلف جامعه حقوقی برسمیت شناخته میشود ، سن بازدشستگی برای همه پائین آمده و یا ساعات کار محدود شده و بیمه های بیکاری و اجتماعی و غیره عملی شده، همه نتیجه مبارزات پیگیر کارگران است. بدون مبارزات طبقه کارگر در طی بیش از دو سده  چنین پیشرفتهائی ممکن نبود. این جنبش طبقه کارگر است که مثل یک موتور، مثل یک نیروی تحول بخش، سطح زندگی، سطح رفاه، سطح فرهنگ، سطح قوانین در جوامع را ارتقا میدهد. علیرغم اینکه در هر قدم با مقاومت دولتها و سرمایه داران روبروست  مبارزه میکند و  قدم بقدم به پیش میرود. و این جنگی است که افت و خیز دارد. در دوره بعد از فروپاشی شوروی بسیاری از این دستاوردها پس گرفته شد. ولی همچنان این مبارزه ادامه دارد. مبارزه ای که باید گفت سطح تمدن را در کل جهان ارتقا داده است.

امر و تاثیرجنبش کارگری در ایران و در همه جهان فقط تحقق خواستهای خود طبقه کارگر بعنوان یک صنف تولید کننده نیست، بلکه مبارزه  ای است بسیار سیاسی تر و اجتماعی تر و همه جانبه تر برای ارتقای زندگیها و قوانین و سطح رفاه و سطح فرهنگ و تمدن در همه دنیا. از حق رای به زنان بگیرید تا حقوق کودک و برسمیت شناسی حق آزادی بیان و غیره همه اینها  ثمره مبارزات طبقه کارگر است. 

بنابرین وقتی میگوئیم روز جهانی کارگر روز نودو نه درصدیها است این فقط یک شعار و یا یک حکم تحلیلی و یا خواست و آروز نیست بلکه یک معنای واقعی دارد. یک معنی عینی و تاریخی دارد.  

نود و نه درصد مردم جهان که در استثمار و سوداندوزی آن یک درصد سرمایه دار منفعتی ندارند خواه ناخواه و چه بدانند یا ندانند هم سرنوشت با طبقه کارگر اند، همسنگر طبقه کارگر اند، همراه طبقه کارگرند. آن افق و آینده ای که میتواند که همه مردم را نجات بدهد و ضامن رهائی بشریت از این چنبره و قید و بند و رنج و محنت  سرما یه داری باشد پرچمش را طبقه کارگر بلند کرده است. یعنی پرچم سوسیالیسم را. 

به این معنی روز جهانی کارگر گره میخورد به جنبش کمونیستی، به جنبش سوسیالیستی، هم از نظر تاریخی و عملی و هم از نطر مضمونی و سیاسی. 

جامعه امروز ایران نمونه و مصداق بارز و عریان این نقش اساسی طبقه کارگر در زندگی سیاسی و اجتماعی همه مردم است. در ایران جنبش کارگری نهادهائی دارد، چهره هائی دارد، فعالینی دارد که بطور سراسری  بعنوان پرچمداران مبارزه در تمام سطوح علیه جمهوری اسلامی شناخته شده اند. 

امروز یکی از مسائل اساسی جنبش کارگری افزایش دستمزدها است. دستمزدها در ایران از یک پنجم خط فقر هم کمتر است. و امروز کارگران خواست حداقل ١٢ میلیون را مطرح کرده اند. ولی بر سر همین خواست مشخص هم که به نظر صرفا به کارگران مربوط میشود می بینیم مبارزه از سطح کارگران فراتر رفته است. امروز معلمان و بازنشستگان و  بخشهای مختلف جامعه یک صدا این خواست را مطرح میکنند. لز جمله در اول مه امسال و قبل ازآن در تجمعات اعتراضیشان. میخواهم بگویم حتی مساله دستمزد که خاص طبقه کارگر است در ایران امروز بطور مشخص پرچم  بخش وسیعی از جامعه است.

 ولی جنبش کارگری از این فراتر رفته است. مساله  پرونده سازیهای امنیتی  و این خواست که مبارزات و اعتراضات  چه در جنبش کارگری و چه جنبشهای دیگر باید غیر امنیتی بشود و رژیم حق ندارد به بهانه حفظ امنیت فعالین را دستگیر و سرکوب کند، این پرچم را جنبش کارگری، چهره های مشخص جنبش کارگری، بلند کردند. و این مساله فقط کارگران نیست، مساله همه بخشهای جامعه است. از جوان و زن و بازنشسته و معلم و بقول خودشان دگر اندیشان و رنگین کمانی ها و مردم منسوب به اقتلیهای مذهبی و ملی و غیره غیره، تمام اینها زیر این تیغ هساتند و طبقه کارگر در پیشاپیش این صفوف پرچم مقابله با پرونده سازیهای امنیتی و قوه قضائیه و بازداشت و زندان را بلند کرده است. و چهره های جنبش کارگری به عنوان رهبران این عرصه شناخته شده اند. 

همین طور در رابطه با خواست آزادی زندانیان سیاسی، از درون زندانها چهره های جنبش کارگری اطلاعیه  و بیانیه میدهند و اعلام میکنند که زندانی سیاسی آزاد باید گردد. و این هم یک خواست و شعار عمومی است. از طرف دیگر کارگران و نهادهای کارگری به مناسبتهای مختلف، در هشت مارسها و بویژه در اول ماه مه ها علیه بیحقوقی زن، علیه اعدام، علیه فساد و علیه شکاف بین فقر و ثروت، و در همبستگی با  معلمان و بازنشستگان و دانشجویان و مادران دادخواه و بخشهای مختلف جامعه  بیانیه و قطعنامه میدهند و از حقوق توده مردم  دفاع میکنند. 

به این معنا در ایران مشخصا جنبش کارگری پرچم رهائی جامعه و نود و نه درصدیها را بلند کرده است. و بطور مشخص با شعارها و نهادها و چهره های معین در هر عرصه ای پیشتاز است. 

این موقعیت ویژه ای است.  در تاریخ ایران بیسابقه است. حتی میتوانم ادعا کنم که امروز در سطح دنیا کمتر جائی را می بینید که جنبش کارگری این ثقل و این جایگاه را داشته باشد. 

این ناشی از شرایط سیاسی ایران است.  جمهوری اسلامی منجلاب سرمایه داری است. این حکومت  وحشی ترین، عقب مانده ترین، و ضد انسانی ترین حکومت سرمایه داری در عصر ما است.  به همین خاطر است که طبقه کارگر این وزن و ثقل را در جامعه پیدا کرده است .

 در سطح عمومی تری آنچه در سال گذشته شاهدش بودیم این بود که طبقه کارگر حتی آنجا که  بر سر خواستهای صنفی و شرایط معیشتی خود مباره میکرد، مثل اعتصابات هفت تپه و فولاد اهواز و اعتصابات سراسری کارگان نفت، سیاستهای کلان اقتصادی  حکومت را بزیر سئوال می برد. 

مخالفت با خصوصی ها، که معنائی بجز فساد و دزدی و چپاول ندارد، و مقابله با فساد کل حکومت، همانطور که در سخنرانی کارگران در کلیپی از تجمع کارگران هفت تپه دیدیم، یک امر مهم جنبش کارگری است. 

از سوی دبگر کارگران صنعت نفت که به شکل سراسری دست به اعتصاب زدند مسله پیمانکاران و واسطه ها و قراردادهای موقت را زیر سئوال برده اند و خواستار آنند که دست پیمانکاران کوتاه بشود. همچنین خواستار این هستند که مناطق ویژه اقتصادی، مناطقی که دیگر حتی همین قانون کار جمهوری اسلامی هم حاکم نیست و سرمایه داری افسار گسیخته و هار به جان کارگران می افتد، برچیده بشود. این ها  گرچه مشخصا به زندگی طبقه کارگر مربوط میشود در عین حال چالشی سیاسی است. کارگران سیاستهای کلان اقتصادی جمهوری اسلامی را بزیر سئوال میبرند. 

 این را بگذارید در کنار شعار اداره شورائی که باز طبقه کارگر پرچمش را بلند کرد. درهفت تپه این پرچم بلند شد و مورد استقبال بخشهای دیگر طبقه کارگر و دانشجویان قرار گرفت. طبقه کارگر در واقع اعلام میکند فساد را باید بر بیاندازیم، خصوصی سازیها را باید ملغی کنیم، مناطق ویژه اقتصادی باید برچیده بشود، دست پیمانکاران قطع بشود و همه این بساط باید جایش را بدهد به اداره شورائی. 

امروز این پیام و نماد و قلب جنبش کارگری در ایران است. و این حرف دل  نود و نه درصدیهای ایران است. 

طبقه کارگر راه نشان میدهد،  میگوید چه پرچمی را باید بلند کرد و چطور باید جنگید. اگر در سالهای قبل این در سطح اطلاعیه و بیانیه ها و گفتمان بود امروز دیگر این کار میدانی شده است. امروز فراخوان تجمع اول مه را بازنشستگان میدهند و معلمان و کارگران و بخشهای مختلف جامعه به آنها می پیوندند. امروز برای اول مه خانواده های جانباختگان و مادران خاوران اطلاعیه و پیام میدهند، دانشجویان اطلاعیه میدهند و به صف کارگران میپیوندند. در تهران و در شهرستانها. 

درست است؛ جمهوری اسلامی میزند، دستگیر میکند و میکوبد. همیشه کارش این بوده است. ولی آنچه تازه است اتحاد و تعرض گسترده کارگران و بخشهای مختلف مرم است. پیشرویها متعلق به جنبش کارگری است. این جنبش است که هر سال در مقایسه با سال گذشته قدمهای یلندتری بجلو برداشته و فریاد اعتراضش رساتر شده است. 

پیام اول مه امسال جنبش کارگری ایران برای تمام دنیا اینست که طبقه کارگر باید بعنوان یک نیروی سیاسی زیر و رو کننده بمیدان بیاید. و در  کنار و با اتکا بر حزبش، که در ایران چنین حزبی وجود دارد، و  با پرچم نقد همه جانبه و سوسیالیستی سرمایه داری و با  پرچم رهائی همه جامعه مهر خودش را بر تحولات بکوبد 

این روند را ما در ایران می بینیم. من امیدم این است و تمام تلاش ما این هست که سال آینده سال پیشرویهای باز هم بیشتر و ضربه نهائی به جمهوری اسلامی و به منجلاب اسلامی سرمایه در ایران باشد.

 ١١  اردیبهشت ١٤٠٠، اول  مه ٢٠٢١

 

Print Friendly, PDF & Email

Google Translate