جنبش مطالبات – طبقاتی بازنشستگان، نقطه عطفی در بزرگداشت “روز کارگر” در سراسر ایران 

طی ده ها سالِ اخیر،  روز کارگر در ایران، از حضور جنبش های اجتماعی و مردمی از اقشار و طبقات کار و زحمت، بی نصیب مانده بود. این روز با سکوت سردی در سراسر کشور، سپری می شد، در تهران گاهی محافلی از گروه های مختلف فعالان، فراخوان می دادند، اما  قبل از برگزاریِ تجمع و مراسم، با ممانعت نیروهای حکومتی مواجه و عده ای دستگیر و به زندان محکوم می شدند. از طرف دیگر خانه کارگر بعنوان یک حزب سیاسی که بخشی از حاکمیت است، خود را پرچمدار روز کارگر قلمداد می کرد، یک روز را به دست بوسِ مقامات تأمین اجتماعی و وزارتِ کار و یک روز به آرامستان مراجعه و تجدید عهد می کرد. روزی را هم راهپیمایی مهندسی شده و در گفتار، بنفع کارگر ودر  محتوای و عمل بنفع حاکمیتی که باعث و عامل همین وضع موجود است، فعالیت می کرد 

اما روز کارگر ۱۴۰۰ ، طبقه کارگر، در صحنه اجتماعی ایران درخشید. کارگران بازنشسته که تشکیل دهنده جمعیت اصلی و پرچمدار تحولات امسال بودند، در دوران کار و اشتغال طی چند دهۀ اخیر، تجربیات بس گرانقدری در حرکت های اعتراضیِ نیروی اجتماعی طبقۀ کارگری که در مبارزه با کارفرما و دولت آبدیده شده بود، حضور یافت وروح مبارزۀ طبقاتی را زنده کرد. هر چند در بیکار سازی ها و حقوق معوقه، کارگرانِ فولاد، هفت تپه، هپکو و آذر آب هر کدام جداگانه قدرتمند و تمام قد، پا به میدان گذاشته اند، اما هم منطقه ای غیر سراسری –  بودند و هم در مقاطع زمانی خاص و غیر متناوب بودند؛ با دریافت حقوق دوران سکون تا دوره ای بعد پدید می آمد. اما حرکت روز کارگر امسال نشان داد که طبقه کارگر و آرمان آن برای تحقق عدالت، زنده و همچنان رود جاری است. آرمانی که نیکی، سعادت، رهائی و عدالت و آزادی را برای تمامی آحاد جامعه می خواهد. برخلاف اقشاری که تنها تمرکز ثروت و قدرت را برای خود، اعوان و انصار خودشان با رانت و غارت و سلب حقوق تمامی جامعه می خواهند. بازنشستگان طی ۹ ماه با مبارزات مستمر خود توانستند، الگوی جنبش های مطالباتی و کسب حقوق خود، در راستای عدالت اجتماعی را خلق کرده و بطور سراسری هماهنگ شوند. نیرویی که به هیچ جریان سیاسی -چه دولتی و یا غیر دولتی وابستگی نداشته و دینامیسم و نیروی جنبش مطالباتی از درونشان نشأت می گیرد. نیرویی آبدیده، که امروزه جنبش اصلی دورانست. این جنبش نظریه پردازان خود را دارد که الگو، مدل و نظریاتشان جمع بندی حرکت درونی جنبش خودشان بوده، و ویژگی ها حرکت درونی نیز، مسیر بعدی آنرا نشان می دهد. یک کارگر بازنشسته در مورد محتوای حرکت مطالباتی از درونِ  بازنشستگان می گوید : ” ایجاد یک همبستگی و انسجام و اندیشۀ دائمی و پیوسته و تصمیم اصولی و منطقی که اصولا جامعۀ هدف را باید دید.  و از این طریق می توان با همبستگی چندین گروه و هستۀ مرکزی اولا تصمیم اصولی و منطقی را ایجاد کرد و به یک سرمایه گذاری بلند مدت در کلیه سطوح فکر کرد  …” تداوم حرکت بازنشستگان طی ۹ ماه، بالخص در روز کارگر، چنان ریشه گرفت که عناصر گوناگونی که در حاشیه بوده و برای کسب مطالبات حقیقی بازنشستگان حضور و فعالیت عملی نداشتند، بعنوان سخنگو و دست اندرکاران جنبش بازنشستگان،  با برنامه ریزی،  هماهنگ و گسترده اقدام به مصاحبۀ زنجیره ای  با وسایل ارتباط جمعی  “VOA –BBC-IRAN INTER ……………”   کرده، خود را سخنگو و بازگو کنندۀ جنش مطالباتی بازنشستگان اعلام کردند. در حالیکه جنبش در درون آن نه از بیرون و با زبان و روایتِ خود، قابل شناخت است. مفاهیم جنبش در درون و ناشی از کُننِشِ کارگران و بازنشستگان کنش گر، خلق می شود.  در بیرون و رسانه ها  تنها روایتی انتزاعی، دستکاری شده و کج دیسه، بیان می شود.  اینک همه سعی می کنند خود را به جنبش واقعی مطالبات بازنشستگان و طبقۀ کارگر وصل کنند، در حالیکه جنبش از روح جمعی بازنشستگان- نه فرد یا محفل خاص-  نشأت گرفته و گسترش یافت. مصاحبه کننده ای با ایران اینتر،  از سنندج در حالی که  از بیان واقعیاتِ جنبش ناکام بود، محور گفتارش کلید واژۀ “دنیای بهتر” بود. بجای طرح واقعیاتِ جاری وابستگی خود به محفل عقدیتی خاصی  را نشان  می داد،  بدون اینکه تصویر واقعی از زندگی جاریِ  بازنشستگان، جنبش مطالباتی و مفهوم دنیای بهتر واقعی و عملی را تبیین کند. برخی نیز که چارچوب های عقیدتی دارند، تلاش می کنند به جنبش بازنشستگان و قدرت آن ابزاری نگاه کرده  و تلاش می کنند، عقاید،  پیشفرض ها و کلید واژه های نظام عقیدتی خود را بر جنبش واقعی و زنده تحمیل کنند. به این صورت، آنان،  تنها به جنبش مطالباتی بازنشستگان زیان رسانده، قادر به اثر گذاری  عملی و رشد مبارزه طبقاتی واقعی و جاری نخواهند بود. واضح است که پیشفرض های سفت و سخت اجازه درک جنبش زنده موجود را نمی دهند. نکته بسیار مهم اینکه، هر چند برخی ممکنست از نظر فیزیکی گاهی در تجمعات بازنشستگان حضور یابند اما از روح جنبش مطالباتی و ویژگی های آن بیرون می مانند. یکی از ارتدکس ها با سانترالیسم دمکراتیک عهد عتیق قصد داشت، هژمونی و سلطه درونی خود را بنام هژمونی طبقه را، بر یک جریان ۱۵ سالۀ بازنشستگان مسلط کند، در گزارش روز کارگر نوشته است:  ” ،فقط متوجه نمیشم، اینکه کارگران ازنظر اسلام محترم هستند و پیغمبر دست کآرگررا بوسید. ایاآقای خامنه ای هم  حقوق کارگران را محترم میشمارد؟” بدین ترتیب، در حالیکه جنبش بازنشستگان موانع و سنگرهای مقابل را برای کسب حقوق و کسب جایگاه طبقاتیِ خود بر می دارد این بازنشسته مدعی دیدگاه علمی طبقۀ کارگر در اننتظار رأفت رأس نظام  مانده است. جنبش مطالباتی بازنشستگان، افق جنبش های مطالباتی دیگر اقشار کارگر از جمله پرستاران، معلمان، دانشجویان، مطالبه گران و بیکاران و … برای سراسری شدن را نشان داد، اثبات کرد که تشکل های مردم نهاد مطالباتی، در صورت درک بستر پیشروی، می توانند ایجاد شده؛ رشد و گسترش یافته و بصورت قدرتِ اجتماعی در مبارزه طبقاتی حضور یابند. بازنشستگان هم اکنون در عرصه اجتماعی با اتحاد و همبستگی سراسری، جایگاه خود را بر سرنوشت و تقسیم ثروت حک کردند. این جنبش افزایش حقوق ۱۵ درصدی سال ۹۹ را با قدرت خود و با رویکرد “فقط کف خیابون بدست می آید حقمون” حاکمان را از خواب زمستانی خارج و در مقابل جنبش پر قدرت خود قرار داد و در نهایت در همین سال ۹۹ توانست افزایش ۶۰ تا ۸۰ در صدی حقوق ( و متناسب سازی) را کسب کند، هر چند اکثریت هنوز با خط فقر فاصله دارند. بازنشستگان توانستند به تحکیم موقعیت و جایگاه اجتماعی خود بپردازند، بازنشستگان، ضروری است که شکل و ظرف اعتراضات مطالباتی خود را با ساختار و استخوان بندنی تشکل سراسری مستحکم کنند و باید بتوانند هر چه بیشتر بازنشستگان را به طرح مطالبات خود ترغیب، تا جنبش مطالباتی زنده، جایگاه خود را در منازغات طبقاتی و اجتماعی باز کند. اولین و مبرم ترین تلاش دعوت هر چه بیشتر بازنشستگان در مسیر جنبش مطالباتی و عدالت طلبی حداکثری است. هنوز اکثریت عظیم بازنشستگان در جنبش مطالباتی غایبند، با پیوستن آنان موقعیت قدرت طبقه کارگر هر چه بیشتر تقویت خواهد شد. 

Print Friendly, PDF & Email

Google Translate