اخبار وگزارشات کارگری ۱۲ اردیبهشت ماه ۱۴۰۰
خجسته باد ۱۲اردیبهشت روز معلم سالروز به قتل رسیدن دکترخانعلی مقابل مجلس در سال ۱۳۴۰بدست دژخیمان رژیم سلطنتی
– تاریخچه روز معلم در ایران
سال۱۳۴۰،روز ۱۲ اردیبهشت روز معلم نامیده شد.
– بیانیەی شورای هماهنگی تشکل های صنفی فرهنگیان ایران برای بزرگداشت روز معلم وشادباش روز جهانی کارگر
– بیانیه کانون صنفی معلمان ایران (تهران) به مناسبت ۱۲ اردیبهشت روز ملی معلم وپاسداشت روز جهانی کارگر وادای احترام به کادر درمان بهویژه بخش پرستاری
– اطلاعیه کانال انجمن صنفی بازنشستگان کشوری بمناسبت روز معلم یادآور معلم شهید دکتر ابوالحسن خانعلی در میدان بهارستان در سال(۱۳۴۰)
– تجمع جمعی از معلمان و فعالین کارگری و حقوق بشری مقابل ندامتگاه کرج در اعتراض به زندانی کردن معلمان و کارگران
– تجمع اعتراضی مربیان پیش دبستانی و نهضت سوادآموزی خوزستان نسبت به بلاتکلیفی استخدامی مقابل اداره کل آموزش و پرورش در اهواز همزمان با روز معلم
– اعتراض افراد دارای معلولیت در روز معلم نسبت به تبعیض در آموزش و پرورش
– تجمع اعتراضی اعضای هیات علمی دانشگاه تبریز نسبت به سطح پایین حقوق و عدم همسان سازی حقوق
– تجمع اعتراضی دانش آموزان پایههای نهم ودوازدهم شهرکرد نسبت به امتحان حضوری مقابل اداره کل آموزش و پرورش استان چهارمحال و بختیاری
– همزمان با روز جهانی کارگر چهارمین اعتصاب وتجمع رانندگان اتوبوس های شهری بندرعباس مقابل توقفگاه داشته سازمان حمل و نقل بار و مسافر شهرداری
دراعتراض به نداشتن قرارداد کاری،سطح نازل حقوق ،عدم پرداخت بموقع حقوق وحق بیمه،عدم رعایت پروتکل های بهداشتی و وعده های توخالی مسئولان
تهدید کارگران حق طلب به اخراج از کار
– کارگر شلاقخورده بخشنامه وزارت کار را باطل کرد – فسخ یکجانبه قراردادها باطل شد
– محمودصالحی: احضار و بازجویی از عثمان اسماعیلی را محکوم می کنم
– دستگیرشدگان تجمع روز جهانی کارگر در تهران آزاد شدند
– شیث امانی و هوشنگ کریمی آزاد شدند
– روز جهانی کارگر مانند هر ساله مورد تهاجمی د د منشانه قرار گرفت
– گفتگوی رسانه ای شده اسماعیل بخشی در روز جهانی کارگر
– علیرضا رستمی بر اثر کرونا درگذشت
– روز کارگر و جان دادن کارگر!
– جان باختن یک کارگر در پایتخت براثر سقوط از ارتفاع به داخل چاهک آسانسور
– بی اطلاعی ازسرنوشت ۲ کارگر معدن بزرگ زغال سنگ طزره دامغان محبوس درعمق ۳۵ متری یک تونل
– عضو اتحادیه کارگران دستانش باز شد!
*تاریخچه روز معلم در ایران
سال۱۳۴۰،روز ۱۲ اردیبهشت روز معلم نامیده شد.
در روز ۱۲ اردیبهشت سال ۱۳۴۰ خورشیدی معلمان کشور جهت احقاق حقوق حقه خود و به رهبری زنده یاد محمد درخشش دست به اعتراض و اعتصاب سراسری زدند.
معلمین تهران در روز ۱۲ اردیبهشت قصد ورود به محوطه وزارت فرهنگ واقع در خیابان اکباتان را داشتند که از ورود آنان جلوگیری به عمل آمد.
معلمان روانه میدان بهارستان گردیدند و جلو ساختمان مجلس روی زمین به تحصن نشستند.
پلیس برای متفرق کردن آنان از ماشین آبپاش استفاده کرد ولی معلمان از جای خود تکان نخوردند.
دکتر خانعلی دبیر ۲۹ ساله دبیرستان جامی به اتفاق چند دانش آموز به بالای ماشین آبپاش رفته و جهت شیلنگ را عوض کردند.
آنگاه پلیس شروع به تیر اندازی هوایی کرد ولی باز معلمان از جای خود بر نخواستند.
سرهنگ شهرستانی رییس کلانتری ۲ اقدام به شلیک نمود که دکتر خانعلی مورد اصابت گلوله قرار گرفت که در بیمارستان در گذشت.
محمد درخشش رییس جامعه معلمان ایران و رهبر اعتصاب دستگیر و به زندان افتاد.
از این به بعد اعتراض رنگ سیاسی گرفت و معلمان ۴ شرط برای پایان اعتصاب بشرح زیر اعلام کردند:
۱- سقوط دولت شریف امامی
۲- مجازات قاتل دکتر خانعلی
۳- آزادی درخشش
۴- ترمیم حقوق معلمان طبق طرح باشگاه مهرگان.
روز ۱۵ اردیبهشت شریف امامی استعفا داد و دکتر علی امینی مامور تشکیل کابینه گردید و درخشش از زندان آزاد گردید.
روز ۱۸اردیبهشت معلمان در باشگاه مهرگان کانون معلمان ایران اجتماع کرده و طی قطع نامه ای روز ۱۲ اردیبهشت را به خاطر اعتصاب موفقیت آمیز خود و گرامی داشت دکتر خانعلی روز معلم اعلام نمودند و قرار شد که هر سال در چنین روزی تمام مدارس کشور برای بزرگداشت دکتر خانعلی تعطیل گردد.
در همین روز دکتر امینی در باشگاه مهرگان حضور یافت و به معلمان قول افرایش حقوق آنان را داد ولی معلمین نپذیرفتند و اعلام کردند که هیچ کس را به جز درخشش به عنوان وزیر فرهنگ نمی پذیرند.
روز ۲۲ اردیبهشت درخشش به وزارت فرهنگ منصوب و اشل حقوق معلمان با حقوق مهندسین مساوی و به تصویب هیات وزیران رسید و به این ترتیب اعتصاب ۱۰ روزه معلمان پایان یافت و روز ۲۳ اردیبهشت معلمان به کلاسها رفتند.
دو سال مراسم روز معلم برگزار گردید ولی در تقویم ایران ثبت نگردید و کم کم به فراموشی سپرده شد.
تا آنکه در سال ۱۳۵۸ معلمین در صدد زنده کردن ۱۲ اردیبهشت به عنوان روز معلم بر آمدند که مصادف شد با شهادت آیت الله مطهری که در شامگاه روز ۱۱ اردیبهشت ترور شدند.
دولت وقت با یک روز تاخیر ۱۲ اردیبهشت را روز شهادت آیت الله مطهری و روز معلم اعلام کرد و به این ترتیب روز معلم تثبیت شد.
متاسفانه بسیاری از معلمین و دانش آموزان و اولیاءآنها فکر میکنند که روز معلم به خاطر شهادت آقای مطهری است و از پیشینه آن خبر ندارند.متاسفانه نام دکتر خانعلی معلم مبارز که جان خود را در راه احقاق حقوق و منزلت معلمان از دست داد در هیچ کدام از رسانه های گفتاری و نوشتاری و تصویری دیده نمی شود ولی در دل تاریخ ایران ثبت شده و تا ابد باقی خواهد ماند.
برگرفته از کانال صنفی معلمان ایران
*بیانیەی شورای هماهنگی تشکل های صنفی فرهنگیان ایران برای بزرگداشت روز معلم وشادباش روز جهانی کارگر
روز یکشنبه ۱۲ اردیبهشت ۱۴۰۰، شورای هماهنگی تشکل های صنفی فرهنگیان ایران بیانیه ای دررابطه با بزرگداشت روز معلم وشادباش روز جهانی کارگر بشرح زیرمنتشرکرد:
خرد را تو روشن بصر کردەای
چراغ هدایت تو بر کردەای
خمیرمایه ی توسعه ی پایدار در هر کشوری آموزش و پرورش بوده و معلم از اصلی ترین ارکان این نهاد انسان ساز است.
دولت ها موظفند راه را برای ورود معلمانی با انگیزه، خلاق و متفکر به این ارگان مهم و بنیادی باز کرده تا بتوانند نسلی پرورش دهند که بتواند جهان را آبادتر از آنچه که تحویل گرفته، تحویل دهد.
افرادی همه جانبه نگر، نو اندیش، نقاد، مبتکر و پرسشگر که بی محابا بتوانند راه را از چاه تشخیص داده؛ با انتخاب خود مسیر زندگی و آینده ی خود را ترسیم نموده و حیات خود را معنا بخشند.
اختصاص زیرساخت های لازم برای این امر از اولویت هاست و تامین امکانات سخت افزاری و نرم افزاری شایسته و ضروری از وظایف اساسی و اولویت دار دولت هاست.
معلمان و دانش آموزان علاوه بر امکانات فیزیکی برای پرورش استعدادهایشان نیازمند فضایی امن، آرام و بانشاط هستند و در چنین فضایی می شود امیدوار بود کسانی پرورش یابند که مولد، اخلاق مدار و مستقل باشند.
یک معلم توانمند، مستقل و کم دغدغه به مثابه ی یک کاتالیزور می تواند تسهیل کننده ی فرآیند تعلیم و تربیت باشد.
با نگاهی به توسعه یافتگی کشورها می توان دریافت که فصل مشترک موفقیت در جوامع پیشرفته در مقایسه با دیگر جوامع، نوع نگاه و عملکرد آنها نسبت به آموزش و پرورش است.
یک نظام آموزشی اثربخش و کارا می تواند برای جامعه امنیت و رفاه، ثبات، توسعه و سعادت را به ارمغان آورد.
در دنیای جهانی شده ی امروز نظام آموزش و پرورش یک کشور را نمی توان از نظام های آموزش و پرورش دیگر کشورها جدا دانست، بنابراین استفاده از ظرفیت های علمی کشور بدون توجه به جهان بینی افراد می تواند سبب شکوفایی و تحول در نظام آموزشی گردیده و التیامی بر زخم های وارده بر پیکر آموزش و پرورش کشور باشد.
سیاست زدگی و سیاسی کاری در آموزش و پرورش خط بطلانی بر تمامی دستاوردها و هرز دادن منابع و امکاناتی خواهد بود که مانند سیلی ویرانگر بنیان های نظام آموزشی را در هم می کوبد.
شورای هماهنگی تشکل های صنفی فرهنگیان ایران ضمن عرض تبریک و شاد باش به همه ی همکاران خود در سراسر کشور عزیزمان ایران به مناسبت روز معلم و شهادت دکتر خانعلی(دوازدهم اردیبهشت ماه) انتظار دارد خرد گرایی و برنامە ریزی درست و اصولی سرلوحه ی تصمیمات مسئولین واقع شده ودر شرایط حاد کنونی که ویروس کرونا تا حدود زیادی آموزش را بە قهقرا بردە است، هر چه سریع تر در این خصوص تصمیمات مقتضی و در خور اتخاذ نماید و با انجام واکسناسیون عمومی زمینەی بازگشایی مدارس بە صورت حضوری برای سال تحصیلی آیندە را فراهم کند، همچنین خواسته هایی دارد که امیدوار است بسترهای لازم برای تحقق آنها از جانب مسئولین محقق گردد.
_ آزادی همه معلمان زندانی
اسماعیل عبدی
محمد رضا رمضانزاده
و…
_ توجه به اتنیک های متنوع بومی و قومی در آموزش و پرورش و به تبع آن هموار ساختن زمینه تحقق اصل ۱۵ قانون اساسی
_ پرهیز از پرونده سازی علیه فعالین صنفی
_ به رسمیت شناختن تشکل یابی مستقل
_ توجه به منزلت و رفاه شاغلان و بازنشستگان
_ زدودن چهره ی امنیتی از فضاهای آموزشی
_ اهتمام دولت به آموزش کیفی و رایگان
در ضمن شورای هماهنگی به همه همکاران فرهنگی و معلمان فرهیخته پیشنهاد می دهد تا برآورده شدن تمامی خواسته های صنفی، خصوصا آزادی معلمان_دربند، شرکت در هر نوع مراسم رسمی توسط آموزش و پروش در هفته ی معلم را تعلیق و به آن نه بگوید.
در پایان شورای هماهنگی تشکل های صنفی فرهنگیان ایران ضمن تبریک روز کارگر به این قشر زحمت کش که توسعه، پیشرفت و رفاه جامعه حاصل دست های پینه بسته ی آنان است، خواهان محرومیت زدایی و توجه ویژه به معیشت و منزلت آن هاست و هر گونه سرکوب جامعه ی کارگری را با هر بهانه ای شدیدا محکوم کرده، خواسته های آنان را بر حق دانسته و همواره خود را در کنار کارگران و زحمت کشان جامعه می داند و انتظار دارد رعب و خفقان بر فضای کارگری برچیده شود.
*بیانیه کانون صنفی معلمان ایران (تهران) به مناسبت ۱۲ اردیبهشت روز ملی معلم وپاسداشت روز جهانی کارگر وادای احترام به کادر درمان بهویژه بخش پرستاری
کانون صنفی معلمان ایران (تهران) هم بیانیه ای بمناسبت ۱۲ اردیبهشت روز ملی معلم و پاسداشت روز جهانی کارگر وادای احترام به کادر درمان بهویژه بخش پرستاری بقرارزیرصادرکرد:
بار دیگر در اردیبهشت، زیباترین ماه سال، یاد و خاطره معلمانی را پاس میداریم که در راه گسترش دانشوآگاهی و دفاع از حقوق انسانی از هیچ کوششی فروگذار نکردند و سرمایه عمر و حتی جان خود را هزینه کردند. محمد بهمنبیگی، بنیانگذار آموزش عشایر، عمری را صرف ایجاد و گسترش آموزش و توانمند سازی بخشی از محرومترین اقشار جامعه کرد؛ ابوالحسن خانعلی در هنگامه تلاشی جمعی برای تأمین عدالت، جان خود را فدا کرد و جبار باغچهبان که در یکی از سختترین دورههای تاریخ کشور، نهتنها یکی از پیشروترین معلمان زمان خود در جهت توسعه آموزش بویژه برای دختران بود، بلکه راهی را گشود تا کودکان بیشماری که از نعمت شنوایی محروم بودند را از تاریک خانه جهل و بیسوادی بیرون آورد و فرصت حضور در عرصه اجتماع را برای آنان فراهم آورد.
امسال در شرایطی به دوازدهم اردیبهشت رسیدیم که برای دومین سال متوالی است که روز معلم، مسائل آموزش و پرورش و همه عرصههای زندگی تحتتأثیر همهگیری ویروس کووید۱۹ و زیر سایه سنگین رکود به فراموشی و حاشیه رانده میشوند.
اما کووید۱۹ با همه آثار مخرب و مرگبارش، توجه ما را به نکاتی جلب نمود که پیشاز آن یا نمیدانستیم یا نمیخواستیم که بپذیریم:
. معلمی «حرفه»ای است حساس، دشوار و روشمند که افزون بر دانش، مهارتهای متعدد دیگری را نیز نیاز دارد که با همه پیشرفتهای تکنولوژی، هیچ جایگزینی ندارد.
. معلمی حرفهای است متفاوت از هر شغل دیگر و آنان که درصدد افزودن ساعات کاری آن یا مقایسه ساعت کار آن با ساعت کار سایر حقوق بگیران هستند، برای توجیه پایین نگهداشتن دستمزد معلمان، نگاهی کاملا غیر تخصصی و کمیتگرا دارند که منشأ بسیاری از دشواریها در شرایط کنونی است.
. تمرکزگرایی شدید در نظام آموزشی، بیماری مزمنی است که علاوهبر کشتن خلاقیت و ابتکار و سلباختیار کردن از معلم و دانشآموز، اکنون و در دوره آموزش مجازی نیز بهرغم تمامی کمبودهای زیرساختی، همچنان بر انحصار آموزش در شبکه پرنقص خودساخته (!؟) پافشاری دارد چرا که نمیتواند و نمیخواهد معلم و دانشآموزی را خارج از کنترل خود بیند؛ حتی در شرایطی که میلیونها تن از آنان عملا بیرون از آن دایره قرار گرفتهاند.
هرچند مناسبتهایی مانند روز ملی معلم، یادآور فرصتی برای گرامیداشت یاد و خاطره کوشندگان پیگیر و خالص عرصه آموزش کشور است، اما فرصتی نیز فراهم میآورد برای مطرح نمودن کاستیهایی که سالهاست معلمان کشور را تحتتأثیر قرارداده و به طور کلی نظام آموزشی کشور را ناکارآمد و بیمار نموده است.
اگرچه معلمان رسمی کشور همواره از پایین بودن حقوق خود و نامتناسب بود دریافتی خود با هزینههای زندگی در شرایط مزمن تورمی، ناراضی و معترض بودهاند، اما در سالهای اخیر معلمان غیررسمی و قراردادی که در مدارس غیردولتی تدریس میکنند، عموما، با وضعیت بسیار بدتری دست به گریبانند. این معلمان نهتنها حقوق ناچیزی دریافت میکنند که از حداقلهای رسمی نیز اغلب پایینتر است، بلکه به دلیل بیکاری گسترده در سطح کشور به خصوص در میان جوانان تحصیلکرده، از امنیت شغلی لازم نیز برخوردار نیستند و همواره باید پاسخگوی انتظارات بسیار بیشتری از جانب مدیران مدرسه و حتی والدین دانشآموزان باشند. علاوه براین اغلب بیمه نمیشوند و ناچار هستند که در قراردادهای واقعی و نه صوری که بناچار با موسسین این مدارس میبندند به همین حداقلها رضایت دهند و اعتراضی هم نکنند.
در چنین شرایطی، اعلام میشود که طلاب میتوانند در هشت رشته آزمون استخدامی شرکت کنند و از طریق مرکز تربیت مبلغ،معلم حوزههای علمیه وارد آموزش و پرورش شوند و پیشبینی شده آموزش و پرورش و دانشگاه فرهنگیان ۲۵ هزار نفر از طلاب زن و مرد را استخدام کنند.
نکته قابل تامل و نگران کننده اینکه به طلبهها اجازه داده میشود نهتنها در رشتههای علوم تربیتی و دینی که در هشت رشته متنوع دیگر دبیری و آموزگاری از جمله آموزگاری ابتدایی، دبیری ادبیات فارسی، دبیری علوم اجتماعی، دبیری تاریخ و دبیری فلسفه میتوانند در آزمون استخدامی شرکت کنند. این موضوع پیش و بیش از هر چیز بیانگر نگاهی غیرتخصصی به موضوع آموزش و پرورش است که البته با اعتراض برخی انجمنهای علمی و پژوهشی نیز روبرو شد. این درحالی است که آموزش و پرورش به دلیل گستردگی نیروی انسانی تحت پوشش و کیفیت ارائه آموزش یکی از مهمترین نهادها در دستیابی به اهداف توسعه در هرکشور است. جذب طلاب بهعنوان معلم در مدارس، آن هم در رشتههایی غیر از علوم دینی و صرفا با این شرط که در دورهای کوتاهمدت شرکت کنند، نه تنها بیانگر نگاه غیرحرفهای به معلمی است بلکه سویه دیگر و مهمتری هم دارد که بیانگر بیاعتمادی به علم و نهادهای علمی جدید و ضرورت نفوذ و سیطره هرچه بیشتر حوزههای علوم دینی برآن هاست. نگاهی که اینک جنبه عینیتری به خود گرفته و در کتابهای درسی به ویژه در شاخه علوم انسانی بسیار پررنگتر از پیش عرضه میشود. علم جدید را به بهانه سکولار بودن تخطئه میکند اما به جز نفرتپراکنی در مورد آنچه غیر خودی میداند، هیچ بدیل مناسبی را عرضه نمیکند.
صندوق ذخیره فرهنگیان با بیش از ۷۰۰ هزار عضو که اکثر آنها معلم هستند، و دهها شرکت زیرمجموعه که اخیرا سودآوری قابل توجهی را هم مطرح کردند، اگرچه از التهابات یک دهه گذشته خود تا حدودی فاصله گرفته اما همچنان از نظر حقوقی وضعیت قابل قبولی ندارد. اعضای این شرکت به عنوان تامین کنندگان اصلی سرمایه آن هیچ نقشی در سیاستگذاری و تصمیمگیریهای آن ندارند. با وجود آن که ادعا میشود خصوصی است اما همچنان وزارت آموزش و پرورش و دولت در آن به دلخواه خود و بدون هیچ گزارشی به اعضا، عمل میکنند. موضوع ورود آن به بورس و شفافیت مالی آن هم همچنان مسکوت و مبهم مانده است.
قانون مدیریت خدمات کشوری در ماده ۶۴ به صراحت، اختصاص دادن هرگونه افزایش حقوق شاغلان به بازنشستگان را تصویب کرده است. بیش از ۱۳ سال از آغاز اجرای این قانون میگذرد اما همچنان اجرای کامل همسانسازی برای بازنشستگان به تاخیر افتاده و در حق این قشر بیعدالتی میشود. متصدیان کار نیز به جای اجابت این خواسته بهحق و قانونی و بازگرداندن معوقات و خسارات وارده بر اثر تاخیر در اجرای قانون، با جعل عنوان «متناسبسازی» به جای همسانسازی، به جای همترازی واقعی بخش کوچکی از دیون دولت به بازنشستگان را در قالب متناسبسازی اجرایی کردهاست؛ بدون احتساب واقعی همه دیون که این خود ظلم مضاعفی را به این قشر موجب شدهاست.
باید توجه داشت که هدف قانون گذار از تنظیم و تصویب «ق م خ ک» از بین بردن تبعیضات و اجحافات گسترده بین همه بازنشستگان دستگاههای مختلف دولتی بوده که متاسفانه با تغییر مفهوم همترازی(همسانسازی) به «متناسبسازی» که از طرف دولت صورت گرفته، نه تنها روح عدالت خواهانه قانون نقض شده بلکه این عنوان با مرّ قانونِ مصوب نیز مغایرت دارد.
کانون صنفی معلمان بر این باور است که نظام آموزشی کشور از بیماریهای مزمن و ریشهداری رنج میبرد که بدون پرداختن همهجانبه به آنها نهتنها نمیتواند از کلاف سردر گم روزمرگیهای فعلی راه خروجی بیابد، بلکه همچنان با عملکردی کاملا مخالف با اهداف پرطمطراق اعلام شده در سندهای بالادستیاش کودکان و نوجوانانی فاقد خلاقیت، بیگانه با تفکر علمی و نقاد، ناتوان از کاریهای جمعی و گفتگو، بی تفاوت نسبت به ارزشهای معنوی را به جامعه عرضه خواهد کرد.
به باور ما راه برونرفت از ناکارآمدی کنونی، و رسیدن به تعلیم و تربیتی موثر ایجاد تغییرات بنیادی در ساختار کنونی نظام آموزشی است؛ از طریق:
رهایی از بوروکراسی دولتی و بازگشت به محوریت معلم و مدرسه در نظام آموزشی؛ خروج از تمرکزگرایی و تفکر یکسانسازی و نادیده گرفتن تنوعات انسانی، اقلیمی، فرهنگی و شناسایی و تقویت ظرفیتهای محلی؛
همینطور ایجاد پیوند میان مدرسه و اجتماع محلی و محلهای؛
ترویج تفکر علمی، دوریگزیدن از القائات ایدئولوژیک، ایجاد فرصت برای تجربه کردن نظریههای نوین آموزشی مطرح در سطح جهان از طریق تاسیس مدارس تجربی غیرانتفاعی و غیردولتی به معنای واقعی کلمه؛
الزام دولت به مسئولیت پذیری و تدوین سیاستهای رفاه اجتماعی و سرمایهگذاری کافی برای اجرای اصل آموزش رایگان و با کیفیت و البته بهداشت رایگان برای تمام کودکان این سرزمین به جای سپردن آن به سودجوییهای بخش خصوصی؛
فرصت دادن به انجمنهای مستقل علمی و تخصصی و تشکلهای مدنی(معلمی) برای مشارکت در برنامهریزیهای آموزشی و درسی، تدوین کتابهای درسی، انتخاب مدیران در سطوح مختلف و … .
و در نهایت، ادای احترام میکنیم به کادردرمان بهویژه بخش پرستاری که در حدود ۱۵ ماه گذشته در مقابله با همهگیری کووید۱۹ خالصانه تلاش و فداکاری نمودهاند.
۱۱ اردیبهشت روزجهانی کارگر را پاس میداریم و از زحمتکشان عرصه تولید در روزهایی که دشوارتر از همیشه، لازم است بر ضد استثمار، نابرابری، تورم لجام گسیخته، عدم امنیت شغلی، سرکوب دستمزدها، تشکلستیزی حاکمان و… تلاش کنند، حمایت میکنیم. برخی از همکاران ما (مانند اسماعیل عبدی، محمدرضا رمضانزاده …) و شما در این سالها در راستای تلاش برای کسب ابتداییترین حقوق مدنی و صنفی خود با حکمهای سنگین حبس و محرومیت مواجه شدهاند. ما ضمن این که مصرانه خواهان آزادی آنها هستیم اعلام میداریم که از نظر ما برخوردهای سرکوبگرانه با نهادهای مدنی نه تنها غیرقانونی بلکه مخالف خرد و حداقلی از دوراندیشی است.
با این اوصاف، روز معلم و روز کارگر را برتمامی کوشندگان عرصه اندیشه و عمل تبریک میگوییم.
*اطلاعیه کانال انجمن صنفی بازنشستگان کشوری بمناسبت روز معلم یادآور معلم شهید دکتر ابوالحسن خانعلی در میدان بهارستان در سال(۱۳۴۰)
روز معلم یادآور قشر فرهیخته ای از جامعه است که در همه عرصه ها از جان مایه گذاشته تا تعلیم و تربیت و عدالت خواهی را به بهترین شکل آن به جامعه تزریق کنند که نتیجه و بازخورد آن داشتن جامعه و مردمی با دانش ، بینش ، فرهنگ و اخلاق مدارتر خواهد بود
روز معلم روز ایثار و از خود گذشتگی معلمانی است که در حوادث و سوانح ، در کلاس درس و اردوهای دانش آموزی جان خود را برای نجات دانش آموزان خود از دست دادند و به دیار باقی شتافتند
متاسفانه در گذر زمان بی عدالتی ها و تبعیضات ناروایی در حق معلمان و فرهنگیان شاغل و بازنشسته روا داشته و می دارند که یقینا اثرات سوء آن جامعه و دانش آموزان را متاثر کرده و دل نگرانی های مردم نیز روز افزون تر شده و امروزه شوربختانه نتایج آن در جامعه کاملا ملموس و قابل مشاهده است
وقتی معلم ( شاغل و بازنشسته ) معترض به وضعیت موجود را دربند می کنند تا صدای سایر فعالان صنفی را خاموش کنند معلمان دلسوز ، عاشق میهن و مطالبه گری چون بهشتی ، بداقی ، باقری ، عبدی ، حبیبی ، باغانی ، اسدی ، زحمتکش ، خواستار ، لعل محمدی ، سپهری ، رمضانزاده وناهید فتحعلیان ، زینب بیرنگ و برخی دیگر را به بهانه های واهی به بند کشیده و می کشند
وقتی معلمان شاغل و بازنشسته برای تامین معیشت به شغل های غیر مرتبط روی می آورند
وقتی آموزش کالایی و پولی می شود و عده ای به دلیل عدم تمکن مالی در جا زده و یا ترک تحصیل می کنند
وقتی مطالب درسی به روز رسانی نشده و گاهی سلیقه ای و ایدئولوژیک دستکاری می شود
وقتی …
زنگ خطری برای کشور و مسئولان است که بایستی هر چه زودتر برای تغییر وضعیت موجود چاره ای عملی اندیشیده و بیش از این تعلیم و تربیت را دچار انحطاط و فروپاشی نگردانند
روز معلم روز من ، روز تو ، روز ما …
که اگر عشق نبود عشق به میهن و مردم آن ، هیچ دلیل و نیازی نمی توانست ناچارمان کند که با همه وجود ، جسم ، روح و جوانی مان را فدای کودکان و نوجوانان این مرز و بوم کنیم
امیدواریم که مسئولان با دست کشیدن از کینه و لجاجت ها با آزاد کردن معلمان دربند ، برطرف کردن تبعیضات در حق فرهنگیان شاغل و بازنشسته ، آموزش رایگان به معنای واقعی کلمه طبق نص صریح قانون اساسی و اجرای کامل قانون مدیریت خدمات کشوری درهای آشتی و مصالحه را باز کرده تا جامعه ای سالم تر و شادتر را شاهد باشیم
معلمان عاشق
معلمان خستگی ناپذیر
معلمان زحمتکش
معلمان حق جو و عدالت خواه
معلمان شاغل و بازنشسته ، روز و هفته تان خجسته باد
یاد آور می شویم که ما بازنشستگان کشوری خواهان اجرای کامل قانون مدیریت خدمات کشوری و بیمه ای جامع ،کامل و رایگان هستیم
*تجمع جمعی از معلمان و فعالین کارگری و حقوق بشری مقابل ندامتگاه کرج در اعتراض به زندانی کردن معلمان و کارگران
امروز یکشنبه ۱۲ اردیبهشت جمعهایی از معلمان به همراه فعالین کارگری و حقوق بشری بدون فراخوان قبلی به مقابل مجلس رفتند تا به زندانی کردن معلمان و کارگران اعتراض نمایند و همچنین خواهان آزادی اسماعیل عبدی، شاپور احسانی راد و دیگر معلمان و کارگران زندانی شوند.
اما نیروهای امنیتی و انتظامی محدوده مجلس و تمام خیابانهای اطراف را قُرُق کرده بودند. به حدی که از میدان بهارستان تا صد متر بالاتر از مترو و همچنین مقابل مجلس از ضلع غربی آن تا بیمارستان معیری در کنترل سنگین نیروهای گارد ویژه پیاده و موتور سوار بود. با توجه به این فضای سنگین پلیسی شکل گیری تجمع عملاً ممکن نشد و تعداد زیادی از معلمان و فعالین کارگری و مدنی که به محل آمده بودند پراکنده شدند.
با این وجود تعدادی از حاضرین توانستند به همدیگر ملحق شوند و محل تجمع اعتراضی را به مقابل زندان ندامتگاه کرج انتقال دهند.
این جمع که متشکل از معلمان و فعالین کارگری و حقوق بشری بود در مقابل ندامتگاه کرج حاضر شدند و با برافراشته کردن پلاکارد و کاغذنوشتههایی به زندانیکردن کارگران و معلمان اعتراض کرده و خواهان آزادی اسماعیل عبدی و شاپور احسانی راد و دیگر معلمان و کارگران زندانی شدند.
در این تجمع به نمایندگی از معلمان عزیز قاسم زاده از کانون صنفی فرهنگیان گیلان، جعفر عظیم زاده از اتحادیه آزاد کارگران ایران و نرگس محمدی از کانون مدافعان حقوق بشر سخنانی ایراد کردند.
اتحادیه آزاد کارگران ایران- ۱۲ اردیبهشت ۱۴۰۰
*تجمع اعتراضی مربیان پیش دبستانی و نهضت سوادآموزی خوزستان نسبت به بلاتکلیفی استخدامی مقابل اداره کل آموزش و پرورش در اهواز همزمان با روز معلم
روز یکشنبه ۱۲ اردیبهشت برای چندین وچندمین بار،مربیان پیش دبستانی و نهضت سوادآموزی خوزستان دست به تجمع مقابل اداره کل آموزش و پرورش در اهواززدند تا اعتراضشان را نسبت به بلاتکلیفی استخدامی همزمان با روزمعلم بنمایش بگذارند.
*اعتراض افراد دارای معلولیت در روز معلم نسبت به تبعیض در آموزش و پرورش
روزمعلم برای صدها فرد دارای معلولیت در سراسر کشور روز غرور نیست، یادآور محرومیتها و تبعیضها به دلیل معلولیته
به گزارش کانال کمپین پیگیری حقوق افراد دارای معلولیت یکی از افراد دارای معلولیت گفت:چرا تلاش من معلول که با هزاران سختی به این مرحله از موفقیت رسیدم با قانون ناعادلانه و به دور از مروت و انصاف آموزش و پرورش که معلولیت را محدودیت دانسته روبرو شوم و آرزوی ۲۵ساله خود را که میخواستم مانند پدرم دبیر شوم و به همنوعان و معلولان جامعه خدمت کنم مواجه شدم.
استعدادها و آرزوهایی که به دلیل تبعیض توسط آموزش و پرورش نابود میشوند…
*تجمع اعتراضی اعضای هیات علمی دانشگاه تبریز نسبت به سطح پایین حقوق و عدم همسان سازی حقوق
روز یکشنبه ۱۲ اردیبهشت،جمعی از اعضای هیات علمی دانشگاه تبریزبرای اعتراض به سطح پایین حقوق و عدم همسان سازی حقوق در برابر ساختمان ریاست این واحد آموزش عالی دراستان آذربایجان شرقی اجتماع کردند.
تجمع کنندگان به خبرنگار رسانه ای گفتند:وضعیت اقتصادی و وضع مالیات ۱۰ درصد به حق تدریس آنها با شرایط دریافتی هیئت علمیهای دانشگاههای علومپزشکی مطابق نبوده و تفاوت زیادی دارد.
در این تجمع اعتراض آمیز بر نادیده گرفتن تقاضاهای قانونی اعضای هیات علمی، تحقیر منزلت و شان آنها و نیز طولانی کردن بیهوده جریان همسان سازی که میتواند در نهایت به ضرر آنها باشد، تاکید شد.
این اساتید اما تاکید کردند که در صورت تعلل وزارتخانه و مسئولان مربوطه در این مورد به اعتراض خود ادامه خواهند داد.
این معلمان دانشگاهی در روز معلم، در سخنرانیهایی تصریح کردند که متاسفانه سکوت و متانت هیات علمی در سالهای اخیر اسباب سوء تفاهم برخی از گروهها و مسئولان شده و زمینه سوء استفاده از آنها را فراهم آورده است.
*تجمع اعتراضی دانش آموزان پایههای نهم ودوازدهم شهرکرد نسبت به امتحان حضوری مقابل اداره کل آموزش و پرورش استان چهارمحال و بختیاری
روز یکشنبه ۱۲ اردیبهشت، دانش آموزان پایههای نهم ودوازدهم شهرکرد برای اعتراض به امتحان حضوری مقابل اداره کل آموزش و پرورش استان چهارمحال و بختیاری تجمع کردند.
یکی از دانش آموزان معترض به خبرنگاریک رسانه محلی گفت:با توجه به شرایط و وضعیت قرمز ویروس کرونا در اکثر شهرستان ها ، همچنین پیشرفت بیماری و بالا رفتن آمار مبتلایان در استان و بالاخص شهرستان شهرکرد ، برگزاری امتحانات بصورت حضوری موجب آسیب و احتمال مبتلا شدن به کرونا می شود و ما خواستار لغو برگزاری امتحانات به صورت حضوری هستیم.
*همزمان با روز جهانی کارگر چهارمین اعتصاب وتجمع رانندگان اتوبوس های شهری بندرعباس مقابل توقفگاه داشته سازمان حمل و نقل بار و مسافر شهرداری
دراعتراض به نداشتن قرارداد کاری،سطح نازل حقوق ،عدم پرداخت بموقع حقوق وحق بیمه،عدم رعایت پروتکل های بهداشتی و وعده های توخالی مسئولان
تهدید کارگران حق طلب به اخراج از کار
روز شنبه ۱۱ اردیبهشت روزجهانی کارگر برای چهارمین بار،رانندگان اتوبوس های شهری بندرعباس دست از کارکشیدند وبا تجمع مقابل توقفگاه داشته سازمان حمل و نقل بار و مسافر شهرداری مرکز استان هرمزگان اعتراضشان را نسبت به نداشتن قرارداد کاری،سطح نازل حقوق ،عدم پرداخت بموقع حقوق وحق بیمه،عدم رعایت پروتکل های بهداشتی و وعده های توخالی مسئولان بنمایش گذاشتند.
یکی از رانندگان حاضر درتجمع به خبرنگاریک رسانه محلی گفت: ما رانندگان پایه یک هستیم و در قانون، حقوق پایه رانندگان پایه یک از کارگران عادی بالاتر است اما تاکنون ما با حقوق یک کارگر کار کردهایم و حتی حقوق نمی دهند و وقتی پرداخت می شود زیر ۳/۵ میلیون است. حق اولاد و دیگر چیزهایی که در قانون برای کارگر درنظر گرفته شده به ما تعلق نمیگیرد. بیمه ما مرتب واریز نمیشود و چند ماه تاخیر دارد. بیمه اردیبهشت و خرداد سال گذشته و از دی ماه سال قبل تاکنون بیمه واریز را نکرده اند. به دلیل اینکه بیمه پرداخت نمی شود وقتی به پزشک مراجعه می کنیم هزینه ها را آزاد باید بپردازیم. با این شرایط که حقوق نمی دهند چطور می توانیم به امورات زندگی رسیدگی کنیم. به خانواده هم نمیتوانیم بگوییم فعلا بیمار نشوید تا هر وقت بیمه را واریز کردند آن وقت بیمار شوید تا از مزایای بیمه بتوانیم استفاده نماییم.
یکی دیگر از رانندگان معترض گفت: تاکنون سه بار اعتراض کرده ایم و این چهارمین بار است که تجمع میکنیم ولی همه وعده و وعید می دهند که مشکلات حل می شود و تاکنون هیچ گرهای از کار ما باز نشدهاست. اعضای فعلی شورای شهر هم در اعتراض هایی که داشته ایم آمده اند و فقط قول دادهاند که پیگیری می کنند و رفتهاند و مشکلات ما پابرجا مانده است. قرارداد درستی نداریم و نمی دانیم با چه نهادی قرارداد داریم. شرکت می گوید با ما قرارداد ندارید و شهرداری هم می گوید شما زیر نظر شرکت هستید. فعلا که اوضاع ما اینگونه است و بلاتکلیف هستیم. تا کی باید به وعدههای بیعمل مسوولان گوش دهیم و کار کنیم و کاری برایمان انجام نشود.
راننده دیگری گفت: به رانندگان نه ماسک و نه مواد ضدعفونی می دهند. با این شرایط برخی از رانندگان هم کرونا گرفتهاند و در خانه هستند. خانم یکی از رانندگان زایمان کردهاست اما به خاطر اینکه بیمه نداشته مجبور شدهاست تمامی هزینهها را آزاد بپردازد. در این شرایط کرونایی رانندگان خیلی در معرض ابتلا به این ویروس و بیماری هستند و باید تمام وسایل بهداشتی را خودشان تهیه نمایند. مگر ما چقدر حقوق دریافت میکنیم که هم زندگی را بچرخانیم و هم این وسایل را تهیه کنیم.
یکی دیگر از رانندگان نیزگفت: امنیت شغلی نداریم و اگر برای دریافت حق و حقوق قانونی خود هم اعتراض کنیم فورا با موضوع اخراج تهدید می شویم. چرا باید برای دریافت حق قانونی خودمان چند بار تجمع کنیم. وقتی هم تجمع شود باید با اخراج کردنمان تهیدی کنند. از سوی دیگر اتوبوس ها بیمه ندارند و اگر تصادف کنیم باید از جیب خسارت خودروی دیگر را بدهیم. حتی برخی اتوبوس ها هم نقص فنی دارند و ممکن است حادثهای رخ دهد و مشکلات آن نیز گریبان ما را بگیرد.
*کارگر شلاقخورده بخشنامه وزارت کار را باطل کرد – فسخ یکجانبه قراردادها باطل شد
داوود رفیعی، کارگر اخراجی شرکت پارسخودرو که پارسال بر گردهاش شلاق زدند، توانسته یک بخشنامه وزارت کار را ابطال کند.
رفیعی به دیوان دیوان عدالت اداری شکایت برده و از این نهاد، «ابطال بخشنامه وزارت کار» را خواستهبود که حق فسخ یکجانبهی قرارداد را به کارفرما میداد و «حقالسعی» مدت تعلیق را به کارگر نمیداد.»
برگرفته ازتوییتر فرشاد اسماعیلی، حقوقدان و مشاور حقوق کار
رفیعی، کارگر اخراجی پارسخودرو، در اعتراض به اخراجش بارها در برابر وزارتکار بست نشستهبود و از جمله روی یکیاز پلاکاردهایاش نوشتهبود: مرگ بر علی ربیعی؛ وزیر وقت و بههمین سبب به اتهام توهین به وزیر کار ۷۴ ضربه شلاق خورد و تصویر بدن تازیانهخوردهاش در آذر پارسال خبرساز و جنجالی شد- ربیعی مدعیشده شکایتش را پس گرفته بوده.
منبع:کانال روزآروز
*محمودصالحی: احضار و بازجویی از عثمان اسماعیلی را محکوم می کنم
کارگران و مردم آزادیخواه :
دیروز یازده اردیبهشت برابر با اول ماه مه روز جهانی کارگر بود.
دادستان شهرستان سقز ( بنابه اظهارات پلیس امنیت ) حکم احضار عثمان اسماعیلی را به پلیس امنیت شهرستان سقز می دهند تا ایشان را احضار و بعد از باجویی از ایشان تعهد بگیرند که اقدام به برگزاری مراسم روز جهانی کارگر و یا با پرچم سرخ در داخل شهر حضور پیدا نکند.
امروز ۱۲/۲/۱۴۰۰ عثمان اسماعیلی با توجه به احضاریه دادستانی ساعت ۹ صبح به پلیس امنیت مراجعه و توسط آن نهاد به اتهام برگزاری مراسم اول ماه مه و گرفتن عکس با پلاکارد سرخ بازجویی شد.
بازجویی مدت یک ساعت و نیم طول می کشد و عثمان اسماعیلی رسما” اعلام می کند که به هیچ عنوان تعهد نمی دهد و برگزاری مراسم روز جهانی کارگر و گرفتن عکس با پرچم سرخ حق هر کارگری است و دولت جمهوری اسلامی نیز باید این حق را به رسمیت بشناسد و دست از احضار و بازجویی کارگران بردارند.
قابل ذکر است که بعد از بازجویی فعلا” ایشان را آزاد کرده اند.
*دستگیرشدگان تجمع روز جهانی کارگر در تهران آزاد شدند
ساعت ۱۱ شب روز شنبه یازدهم اردیبهشت دستگیرشدگان تجمع مقابل وزارت کار که نزدیک به ۳۰ نفر بودند همگی آزاد شدند.
این دستگیرشدگان که در محدوده وزارت کار توسط پلیس امنیت و بخاطر ممانعت از برگزاری تجمع روز جهانی کارگر دستگیر شده بودند در محل پلیس امنیت وزرا تحت بازداشت و بازجویی قرار داشتند که حوالی ساعت ۱۱ شب همگی آزاد میشوند.
هیراد پیربداقی، عسل محمدی و سعید ملایری از جمله این دستگیرشدگان بودند.
لازم به ذکر است که به این بازداشت شدگان گفته شده است که طی هفته آینده با آنها تماس گرفته خواهد شد و احتمالاً دوباره احضار میگردند.
منبع:کانال اتحادیه آزادکارگران ایران
*شیث امانی و هوشنگ کریمی آزاد شدند
امروز یکشنبه ۱۲ اردیبهشت ماه ۱۴۰۰ شیث امانی از اعضای هیأت مدیره اتحادیه آزاد کارگران ایران و هوشنگ کریمی ساعت ۱۲:۳۰ ظهر از بازداشت آزاد شدند.
این کارگران روز گذشته و در حالیکه میخواستند در مراسم روز جهانی کارگر در شهرک صنعتی تعمیرکاران سنندج شرکت کنند توسط مأموران امنیتی دستگیر شده بودند.
همچنین نیروهای امنیتی برای جلوگیری از تجمع کارگران آنها را مورد ضرب و شتم قرار داده بود.
اتحادیه آزاد کارگران ایران آزادی شیث امانی و هوشنگ کریمی را به خانواده این عزیزان و دیگر کارگران شادباش میگوید و اعلام میدارد که برگزاری تجمعهای روز جهانی کارگر حق مسلم کارگران است و هرگونه ممانعت از برگزاری این مراسم ها و دستگیری و زندانی کردن کارگران محکوم است.
اتحادیه آزاد کارگران ایران- ۱۲ اردیبهشت ۱۴۰۰
*روز جهانی کارگر مانند هر ساله مورد تهاجمی د د منشانه قرار گرفت
ساعت ده و ده دقیقه، بیست دقیقه پیش از شروع شدن تظاهرات به وزارت کار رسیدم از یک خیابان پیش ازرسیدن به وزارت کار اجتماع پلیس به چشم می خورد. در این روز فقط نیروی انتظامی و عده ای لباس شخصی نبودند که می خواستند مانع تظاهرات گردند، بلکه از نبش ساختمان بزرگ وزارت خانه سربازهای در کنار هم شانه به شانه مانند یک زنجیر انسانی به نرده ها تکیه داده بودند و تا انتهای اداره تامین اجتماعی انبوهی از نیرو را تشکیل داده بودند. نیروهای دیگر که احتمالا یگان ویژه بودند با کلاه سبز و باطوم و برخی با هیکل های درشت در رفت و امد و بررسی عابرین بودند و اجازه نمی دادند حتی یک نفر برای لحظه ای بایستد و تظاهر به تماشای ساختمان وزارت خانه کند، با به توجهی عابر به تذکر کلاه سبز ها به سرعت دستگیر و روانه ” ون”هایی که در کنار خیابان پارک کرده بودند می شدند. برخی پلیس ها با کلاه های سفید در گوشه ای وقایع را زیر نظر داشتند از همه مهم تردسته های ۱۵ تا بیست نفری لباس شخصصی ها بود که مانند توفانی به یک باره از جا کنده می شدند و زن یا مردی را که از قبل نشان کرده بودند مورد حمله قرار می دادند و با خود می بردند. یک بار سراسر این خیابان جلوی وزارت کار و تامین اجتماعی را با انواع پلیس هایش را تا مقابل تامین اجتماعی به صورت یک رهگذر طی کردم و در انتها پس ازیک خیابان بعد از خیابان سازمان تامین اجتماعی جایی که پلیس وجود نداشت در سایه درختان خیابان ایستادم کلاهم را از سر برداشتم وپنهان کردم چون با کلاه و ماسک به شدت نمود داشتم و برای برگشتن به احتمال زیاد دستگیر می شدم، بازنشسته ها به همین شیوه در رفت و امد بودند وبرخی هم از پل عابر پیاده به آن سوی خیابان آزادی رفته بودند و می خواستند ساعت ده و ۳۰ دقیقه به محل باز گردند. آقای . . . را دیدم که با نگرانی به وجود پلیس ها اشاره می کرد و راه مقابله را توضیح می داد. قرار شد من در آن محل به ایستم و یک جمع را در آنجا تشکیل دهیم و در ساعت مقرر به سوی تامین اجتماعی و وزارت کار حرکت کنیم و او در سمت غرب با گروهی که من به ایشان گفتم شکل گرفته بود و منتظر ساعت مقرر ایستاده اند حرکت کنند و در مقابل تامین اجتماعی به هم برسیم و اگر نتوانستیم به ایستیم به صورت راهپیمایی و دادن شعار ها تا خیابان انقلاب حرکت کنیم.ساعت ده دقیقه از ده وسی دقیقه گذشته بود ولی در سمت شرق تامین اجتماعی اجتماعی صورت نگرفت. چون اکثر بازنشسته ها از طریق مترو که در غرب وزارت خانه کار قرار دارد به محل می آیند. از این رو به تنهایی و بدون کلاه به سوی تامین اجتماعی حرکت کردم.خیل بزرگ پلیس های رنگارنگِ کلاه سبز و سفید و زنجیر پلیس – سرباز ها و لباس شخصی ها که مانند شکار چیان در میان جمعیت رهگذر افراد مورد نظرشان را جستجو می کردند که ماسک های روی صورت به دلیل خطر بیماری کرونا مانعی برای آن هابود. در عوض اجازه ندادند اجتماع کوچک غرب به سوی تامین اجتماعی حرکت کند. با خشونت به پراکندن حتی دونفر که با هم راه می رفتند می پرداختند و کوچک ترین اعتراض منجر به دستگیری می شد. مسیله حیرت آور این بود که دیگر از پلیس های زن لباس شخصی کسی نیاورده بودند گویی برای دستگیری زنان دیگر نیازی به رعایت امور شرعی وجود نداشت. شاید به این دلیل بود که در گفتگو های لباس شخصی که من از کنارشان می گذشتم، می گفتند:
” امروز این توده ای ها هستند که می آیند و باید . . . ” سر و صدای خیابان آزادی مانع شنیدن ادامه حرف های این پلیس ها شد می خواستم سرعتم را کم کنم تا بشنوم چه می گویند که با هل دادن از پشت لباس شخصی و تهدید آن ها مجبور شدم به راهم به سوی اجتماع کوچک در غرب ادامه دهم. شاید این جماعت تصور می کردند چپ فقط توده ای ها هستند و در این روز ویژه که هرسال با سرکوب اجازه تشکیل آن را نمی دهند، فقط این توده ای ها هستند شرکت می کنند این نگرش آن هم از جانب پلیسِ در سایه، یا لباس شخصی ها اگر اطلاعاتی بودند حیرت انگیز بود. شاید این افراد تنها گروهی بی دانش و خیابانی هستند که ویژه سرکوب ند و برای این روز حقوقی دریافت می کنند، از این رو این گونه قضاوت می کنند. در حالی که اجتماع بازنشسته ها از همه ی گروه های چپ از جمله توده ای های سابق تشکیل شده اند ولی مردم غیر سیاسی کم نیستند که هر بار در اجتماعات شرکت می کنند. شاید برای خشونت بیشتر این گونه در گوش این جماعت خوانده اند و آن ها را بدین گونه بسیج کرده اند. در هر صورت، ده دقیقه به ساعت یازده اجتماعی به سختی بین سی الی چهل نفرشده بودند ( کاش از آن همه تشکل که این اجتماع را در فضای مجازی حمایت کرده بودن ۲ نفر یا ۱ نفر در این اجتماع شرکت کرده بود که به این اندازه حقیر برگزار نمی شد). زن و مرد با شعار های همیشگی در غرب وزارت کار به فاصله ده متری فوج پلیس ها شعارها را با فریاد مطرح کردند. با بلند شدن فریاد شعارها حمله لباس شخصی ها و کلاه سبز ها شروع شد و جمعیت در حال راهپیمایی و عقب نشینی به شعار دادن ادامه دادند و شعار جدیدی که مطرح می شد ” روز کارگر مبارک باد ” عکاس ها و فیلم بردارها از همه سو مشغول فیلم و عکس برداری و همکاری با لباس شخصصی ها برای نشان دادن افرادی که شعار ها را مطرح می کردند، بودند. برخلاف دفعات پیش، پلیس ها فردی به سوی کسی حمله نمی کردند بلکه با اشاره دیگر پلیس ها یک گروه ۱۵ – ۲۰ نفری با هم و به سرعت به فرد مورد نظر حمله می کردند واو در بر می گرفتند، بدین صورت اجازه نمی دادند کسی برای نجات او اقدامی کند. در این روز از پلیس های نیروی انتظامی هیچ خبری نبود شاید من متوجه آن ها نشده ام. سه خانم که بازنشسته فرهنگی بودند و ما همیشه آن ها را در اجتماعات می دیدیم به نام های جمیله، ترانه و محبوبه دستگیر شدند. ابتدا محبوبه را گرفتند به جمیله و آقای . . . گفتیم شما دوتا را می خواهند دستگیر کنند زودتر از این محل دور شوید آقای . . . این کار را کرد ولی جمیله باور نمی کرد. یک پلیس او را از پشت ماسک شناخت با اشاره به لباس شخصی ها که جمیله را از دور نشان می داد، به یک باره بیست پلیس با سرعت به جمیله فرصت فرار ندادند و او را گرفتند وبا گرفتن لباس هایش و کشیدن او، می خواستند او را ببرند که او روی زمین نشست ولی محاصره او به وسیله لباس شخصی های قلدر و نیرو مند به گونه ای بود که امکان کمک به اومحال شده بود. این تجربه جدید پلیس بود که توانست حمله بازنشسته ها برای نجات دستگیر شدگان را خنثی کند. ترانه برای کمک به جمیله به سوی او برگشت که او را هم دستگیر کردند. در این روز تعداد دیگر خانم و آقای بازنشسته را نیز دستگیر نمودند و بدین گونه باقی مانده مجبور به پراکنده شدن، شدند. ایستادن و نظاره کردن مترادف با دستگیرشدن بود. نسبت به تهاجم سال پیش در اول ماه مه روز کارگر، تدارکات و حمله وحشیانه تر بود. عدم توانایی درک و پذیرفتن یک روز برای کارگر، نیروی کاری که نعمات مادی را برای آن ها تدارک می بیند، بیان گر فاجعه ی نگرشی فاشیستی است که از سرشت ساختار سرمایه داری جهانی و به خصوص از نظام تعدیل ساختاری و خصوصی سازی در ایران برمی خیزد.
ناصر اقاجری
۱۲ اردیبهشت ۱۴۰۰
*گفتگوی رسانه ای شده اسماعیل بخشی در روز جهانی کارگر
«روز جهانی کارگر باید به روز جنبش کارگران بدل شود. وقتی شما در رنج و بدبختی باشید، تبریک روز کارگر معنی ندارد. تنها راه به دست آوردن مطالبات به حق، قانونی و صنفی کارگران، همبستگی و اتحاد است. همه کارگران از جنوب و شمال گرفته تا شرق و غرب باید در کنار هم باشند تا به خواستههای خود برسند. بیمرزترین انسانها، کارگران هستند و من روز کارگر را به همه کارگران جهان از زن و مرد و پیر و جوان تبریک عرض میکنم. امیدوارم که این روز بهانهای برای همبستگی، همدلی و تحقق مطالبات به حق کارگران باشد.»
********
واکسیناسیون کارگران، مطالبه اصلی ماست/ چرا یک سال است که دادگاه اسدبیگی را به بهانه کار کارشناسی متوقف کردهاند؟/ من را به بیلبورد نظام تبدیل کرده بودند/ ما خودمان آخر نفهمیدیم که کارگر مظلوم هستیم یا کارگر ضدنظام!/ بازجوخبرنگاران ۲۰:۳۰ به پرونده بازجویی من قبل از قاضی پرونده و وکیلم دسترسی داشتند/ بیمرزترین انسانها، کارگران هستند
پس از نزدیک به گذشتن سه سال از آخرین گفتگوی اسماعیل بخشی، فعال کارگری شرکت هفتتپه به مناسبت “روز جهانی کارگر” مجددا به سراغ او رفتیم و از چند و چون مصائب کارگری در ایران گفتیم و شنیدیم. این کارگر که بارها به زندان نیز افتاد در این گفتگو از گلایههای کارگران و مشکلات پیش روی آنها در ایران گفت و البته از مطالباتی که به عنوان حقوق بدیهی، باید بدون هیچ هجمه و فشاری به این قشر همیشه زیر ضرب، اختصاص پیدا کند.
این فعال کارگری در ابتدا با اشاره به روز جهانی کارگر و مشکلات کارگران در ایران ، اظهار داشت: ما فاصله بسیار زیادی داریم تا همه مطالبات کارگران در ایران برآورده شود. تا زمانی که این مناسبات وجود داشته و درب دنیا بر همین پاشنه سرمایهداری بچرخد، اعتراض و مطالبهگری کارگری همچنان، وجود خواهد داشت. در متمدنترین کشورها-به ادعای خودشان- در غرب که از رفاه اجتماعی خوبی برخوردار هستند نیز، باز هم در روز کارگر، تجمعات، اعتراضات و کنشهای اینچنینی صورت گرفته و اتحادیه کارگران و سندیکاها با صدور بیانیه به کاستیها اعتراض میکنند. یعنی در همان جوامع هم مطالبهگری وجود دارد.
وی افزود: روز جهانی کارگر از نظر حکومتها باید به رسمیت شناخته شود. این روز، متعلق به کسانی است که اقتصاد و چرخه صنعت و تولید یک کشور بر گرده آنها میچرخد با همه مطالباتی که دارند و به دست نیاوردهاند. متاسفانه این روز را تعطیل اعلام نکرده و ما حق هیچ تجمعی را نداریم که درباره مشکلات و مسائل خود گفتگو کنیم. این رویکرد از سمت سیستم بوده که با یک نمایشی و به شکلی آن را بگذرانند.
بخشی، تصریح کرد: این حق بر گردن خود کارگران است که این روز را گرامی بدارند. چرا که اساسا نه تنها در ایران که در هیچ کشوری، سیستمهای سرمایهداری روی خوشی به فعالیتهای کارگری نشان نمیدهند. این سیستمها، اصلا نهادگرا نبوده و به نهادهای کارگری، اعتقادی ندارند. بنابراین، خود کارگران باید تلاش کنند تا این روز را گرامی بدارند.
این فعال کارگری در ادامه با اشاره به فاصله کارگران با رسیدن به مطالبات قانونی، یادآور شد: برای رسیدن به پاسخ این مسئله، خیلی راحت میتوانید به میزان حقوق یک کارگر نگاه کنید. نگاهی به حقوق کارگران انداخته و سبد تعیین شده برای معیشت یک خانوار را مد نظر قرار دهید. بعد سری به بازار بزنید، قیمت کالاها و نیازهای حداقلی و بدیهی را با میزان حقوق یک کارگر مقایسه کنید. از قیمت کالاها به مانند لوازم اساسی زندگی و قیمت مایحتاج روزمره و مسکن گرفته تا هزینههای آموزش خانوار را در نظر بگیرید. آن وقت، متوجه خواهید شد که کارگران برای رسیدن به کف استانداردها و نیازهای بدیهی خود چقدر فاصله دارند. بحث کارگر، بحث وطنی و غیروطنی نیست. مناسبات کارگری، یک مقوله جهانی است. اما مشخصا در شرایط ایران فاصله زیادی با رسیدن یک کارگر به حقوق اولیه و بدیهی او وجود دارد.
وی اشارهای هم به ماجرای اعتراض خود به میزان حقوق کارگران و خودسوزی برخی از آنها داشت و افزود: آن کلیپی که منتشر شد و من در آن به میزان حقوق کارگران و مشکلات آنها اعتراض کردم به حوالی سال ۹۶ و ۹۷ برمیگردد. میزان حداقل دستمزد کارگران در آن بازه زمانی، بالغ بر یک تا یک میلیون و ۲۰۰هزارتومان بود. چرا همه از هفتتپه نام برده و از دیگر کارگران اسم نمیبرند؟ چرا که کارگران هفتتپه، برخی از مسائل را بین خودشان به سنت بدل کرده و متشکل شدند. تا زمانی که شما متشکل نشوید، هیچ کس سراغ شما نخواهد آمد. حاصل مبارزات و کار تشکیلاتی و جمعی ما، این شد که همان آقایان که در قوه قضائیه، نهادهای امنیتی و مجلس و حتی دولت سرکوبمان میکردند، در سال ۹۹ برای رزومه کاریشان میخواستند که با کارگران هفتتپه عکس یادگاری بگیرند.
کدام کارگر در ایران واکسینه شده؟
بخشی، تصریح کرد: بخش خصوصی، دستاوردی غیر از نابودی زندگی انسانها به دنبال نداشته است. ببینید! تنها بحث معیشت کارگران نیست، بحث بهداشت روان و سلامت انسانها در این برهه به نابودی کشیده شد. همین حالا در اوج کرونا که کارگران هفتتپه در محیطهای جمعی مشغول به فعالیت هستند، هیچ یک از ملزومات بهداشتی مورد نیاز برای جلوگیری از ابتلا به کرونا، مواد ضدعفونی، لباس و حتی ماسک نیز در اختیار آنها قرار ندادهاند.
این فعال کارگری به بحث واکسیناسیون کارگران نیز اشاره کرده و تاکید داشت: یکی از مطالبات اصلی امسال ما در روز جهانی کارگر که همه کارگران ایرانی دارند، بحث سلامت و جان است که هیچ چیز عزیزتر از جان افراد نیست. خط مقدم کارگران ایرانی، پرستاران و کادر درمان هستند که ما از همین جا به آنها درود فرستاده و صدای آنها خواهیم شد. چرا که کسی نیست برای آنها فریاد بزند. ما این عزیزان را هم کارگر میدانیم. هنوز کادر درمان ایران به طور کامل واکسینه نشده و حال همین مسئله را به کارگران نیز بسط بدهید. کدام کارگر در ایران واکسینه شده؟ بعد آقایان مدام از حمایت از کارگر سخن گفته و مدعی هستند که تولید نباید هیچ وقت متوقف شود. پس مرگ و میر انسانها چرا هیچ وقت متوقف نمیشود؟ اگر بحث حمایت از تولید است، شما مسئولین باید کارگران را واکسینه کنید.
وی در ادامه گفت: درخصوص صحبتی هم که درباره خودسوزی برخی از کارگران شد هم، این مسئله مهم است که بدانیم، بخش خصوصی کاری کرد که کارگر جان به لبش رسید و هیچ چیز برای مبارزه نداشت. ما تنها، چهار مورد خودسوزی نداشته و تعداد زیادی از تهدید به خودسوزی داشتیم که متاسفانه چند مرتبه از آن عملی شد.
صدا و سیما کاملا به یک پادگان تبدیل شده
اسماعیل بخشی در ادامه نیز با انتقاد از نگاه امنیتی به فعالیتهای کارگری، خاطرنشان کرد: گاهی اوقات ما تصور میکنیم که آقایان ما مردم را دشمن میدانند. در ریز و درشت مسائل مردم بنای حضور و دخالت دارند که روح و روان مردم را فرسوده کرده است. وقتی کارفرما، حقوق شما را نداده، نباید حق حرف زدن هم داشته باشید؟ در چنین شرایطی هم که متاسفانه، صدا و سیما کاملا به یک پادگان تبدیل و در اختیار این آقایان قرار گرفته است. خیلی راحت، مسائل را تغییر داده و با نمایشهای امنیتی منتشر میکنند. کارگر را بیکار میکنند و سوای بحث زندان و مسائل مربوط به دادگاه در هیچ جایی نیز حق کار کردن ندارد. آرزو میکنم که هر انسانی در ایران، سر و کارش به بیمارستان و دادگاه باز نشود.
وی افزود: تا اعتراضی آغاز میشود، بلافاصله کارگر را با پرونده سازی، مشغول دادگاه میکنند. خب! اصلا شما، ما را ساکت کردید، اسماعیل بخشی را یک سال به زندان انداختید، سوال ما این است که مسئله حل شد؟ برای یوسف بهمنی، ابراهیم عباسی و محمد خنیفرها، دهها پرونده درست کردید، کدام مسئله کارگری حل شد؟ آقایان بلافاصله ترمز کارگران پیشرو را با پروندهسازی در فضای امنیتی میکشند و باقی کارگران هم وقتی میبینند که چه بلایی سر یوسف بهمنی، اسماعیل بخشی، محمد خنیفر و دیگران آمده، نسبت به پیگیری مسائل خود دچار چالش میشوند. سیستمهای سرمایهداری با هیچ نهاد کارگری موافق نیستند و تمام سیستم و قانون در اختیارشان است.
دادستان شهرستان و استاندار سابق، حتی یک بار علیه کارفرمای هفتتپه مصاحبه نکردند
این فعال کارگری ادامه داد: دادستان شهرستان که اسم خودش را مدعیالعموم گذاشته در این سالها در نزاع بین کارگران و کارفرمای هفتتپه در اعتصابات و اعتراضات، حتی یک بار علیه کارفرما اعلام جرم نکرده و در مقابل، نزدیک به ۲۰۰ تا ۳۰۰ پرونده برای کارگران درست کرده است. در این بین چه کسی طلبکار بوده؟ کارگر طلبکار بوده است! استاندار پیشین خوزستان(شریعتی) تا لحظهای که رفت، یک بار علیه کارفرمای هفتتپه با وجود همه این اختلاسها مصاحبه نکرد اما تا دلتان بخواهد علیه کارگران مصاحبه کرد. صدا و سیمای استان خوزستان هم که به دستور این آقا، کاملا در اختیار بخش خصوصی قرار گرفت.
بخشی، تصریح کرد: با رویکرد نهادهای امنیتی هم که اصلا جرات نداشتیم درباره بخش خصوصی صحبت کنیم. مدام از جذب سرمایه و سرمایهگذاری صحبت میکردند. مردم باید بدانند که کارگران هفت تپه با چه رنج و مشقتی موفق شدند تا صدای خود را به آنها برسانند.
بازجوخبرنگاران ۲۰:۳۰ به پرونده بازجویی من قبل از قاضی پرونده و وکیلم دسترسی داشتند
این فعال کارگری، همچنین در ادامه با انتقاد از رویکرد صدا و سیما در مواجهه با مسائل کارگری، خاطرنشان کرد: اگر هرگونه اعتراضی به حاکمیت در کشور رخ داده و نظام با اعتراضاتی مواجه شود، قطعا یکی از اصلیترین دلایل آن صدا و سیما خواهد بود. اصلا مثل آب خوردن دروغ گفته و فضای جامعه را معکوس نمایش میدهد. این رسانه، سرمایهدار هفتتپه را یک ناجی نشان میداد که آمده تا این کارخانه را نجات دهد. در حالی که اصلا چنین نبوده و این آقا، هفت تپه را با قدمت نزدیک به ۶ دهه، نابود کرده است.
وی ادامه داد: شما ببینید در این ۵ سال، چند برنامه برای همین آقا تدارک دیدند؟ با این همه حقوق معوق، وقتی یک برج حقوق برای کارگران واریز میشد، فورا این خبر را منتشر میکردند که حقوق کارگران هفتتپه پرداخت شد. همین آقا در بحبوحه دادگاه خود به شکل نمایشی مدعی شد که برای ۵هزار نفر اشتغالزایی خواهد کرد و ۲۰:۳۰ نیز این ادعا را با آب و تاب به نمایش گذاشت. کسی که از این سو، مدعی است که نیروی مازاد دارد و از آن سو در شوهای نمایشی تلویزیونی خود گفت که این تعداد نیرو را استخدام خواهد کرد. بعد از این، همان کارگران غیرنیشکری را اخراج کردند و سوال این که، صدا و سیما در این مسئله کجا بود؟ این حمایتها غیرطبیعی بوده و مردم را عصبی میکنند. بعد میپرسند که مردم چرا از صدا و سیما منتفرند.
بخشی، اشارهای هم به اصطلاح بازجوخبرنگاران در صدا و سیما داشت و اظهار کرد: سر همین پرونده خود من، آقایان مدعی هستند که ما خبرنگار معمولی هستیم. بنده یک مورد و متهم امنیتی بودم که این همه سر و صدا کرده بود. پرونده بازجویی من را هنوز قاضی پرونده مطالعه نکرده بود، ضابطین این پرونده را هنوز به بازپرس پرونده هم برای مطالعه نداده بودند، وکیل من حتی یک بار موفق به مطالعه آن نشده بود. سوال اینکه خبرنگاران ۲۰:۳۰ و صدا و سیما چه امتیازی دارند که حتی از قاضی قوه قضائیه هم بالاتر بوده و پرونده من و اعترافات اجباری را در بازداشتگاه مطالعه کنند؟ آیا به خود شما هم به عنوان خبرنگار اجازه میدهند که در حین ادامه پرونده بازجویی یک متهم به آن دسترسی داشته باشید؟
این فعال کارگری، همچنین با اشاره به رویکردها و شعارهای دستگاه قضائی در قبال کارگران، خاطرنشان کرد: خیلیها میگویند که رئیس جدید دستگاه قضائی متفاوت بوده و با دیگران فرق داشته اما من معتقدم که اینطور نیست. آملی لاریجانی وقتی به مسند ریاست قوه رسید، عنوان کرد که یک ویرانه را تحویل گرفته است. صحبتی که رئیسی نیز مطرح کرد. آقای رئیسی در ویرانه کردن این نهاد چیست؟ به هر حال، شما خودتان در همین قوه، سالیان طولانی معاون اول بوده و مسندهای کلیدی در اختیار داشتید. در آغاز فعالیت هر یک از روئسای دستگاه قضائی، گشایشهایی، بخصوص در حیطه بحث زندانیان سیاسی صورت گرفت که البته در ادامه شاهد آن نبودیم.
من را به بیلبورد نظام تبدیل کرده بودند
وی ادامه داد: همین شخص من را به بیلبورد نظام تبدیل کرده بودند، آن جا که برای وجههشان خوب بود، من را کارگر ضد نظام معرفی کرده و میکوبیدند و برای مصاحبه علیه من در صف ایستاده بودند، آن جا که دیدند؛ فضای عمومی با من همراه شده، صف کشیده بودند برای مصاحبه در دفاع از من و اسماعیل بخشی را کارگر مظلوم خطاب میکردند! ما خودمان آخر نفهمیدیم که کارگر مظلوم هستیم یا کارگر ضدنظام!
چرا یک سال است که دادگاه اسدبیگی، بزرگترین متخلف ارزی ایران را به بهانه کار کارشناسی متوقف کردهاند؟
بخشی، یادآور شد: حال که حکم دادگاه هفت تپه، ظاهرا صادر شده، چرا آن را اعلام نمیکنند؟ دو تا سه ماه است که حکم دادگاه صادر شده و خبری از اعلام آن نیست. چرا یک سال است که دادگاه اسدبیگی، بزرگترین متخلف ارزی ایران را به بهانه کار کارشناسی متوقف کردهاند؟ بنابراین، ما خیلی کاری به این شعارها نداریم.
کارگران نباید به شعار هیچ مسئولی تکیه کنند
این فعال کارگری، خاطرنشان کرد: روزی نبود که ۱۰دقیقه از هر بخش خبری را به رئیسی برای مسئله هفت تپه اختصاص ندهند، نتیجه آن چه شد؟ این همه به ما گفتند که مطالبات خود را قانونی پیگیری کنید. نمایندگان کارگری هفتتپه مطالبات کارگران را قانونی پیگیری کردند، چه بلایی بر سر آنها آمد؟ پرونده برای آنها درست شد، اخراجشان کردند و اگر کارگران از آنها حمایت نمیکردند، چه کسی دست به حمایت از حقوق و مطالبات به حق، قانونی و کاملا صنفی آنها زد؟ از همین قرار هم بوده که معتقدیم؛ کارگران نباید به شعار هیچ مسئولی تکیه کنند.
واکسیناسیون کارگران، مطالبه اصلی ماست
وی در پایان نیز، تصریح کرد: امسال، بحث واکسیناسیون کارگران، مطالبه اصلی ما است. کادر درمان باید در درجه اول واکسینه شوند و بعد، کارگران باید در اولویت دریافت واکسن قرار بگیرند. کارگران در مکانهای جمعی فعالیت میکنند و دریافت واکسن رایگان، حق آنها است. خواسته اصلی کارگران، خلع ید بخش خصوصی از هفتتپه بوده و همچنان بر آن اصرار دارند. روز جهانی کارگر باید به روز جنبش کارگران بدل شود. وقتی شما در رنج و بدبختی باشید، تبریک روز کارگر معنی ندارد. تنها راه به دست آوردن مطالبات به حق، قانونی و صنفی کارگران، همبستگی و اتحاد است. همه کارگران از جنوب و شمال گرفته تا شرق و غرب باید در کنار هم باشند تا به خواستههای خود برسند. بیمرزترین انسانها، کارگران هستند و من روز کارگر را به همه کارگران جهان از زن و مرد و پیر و جوان تبریک عرض میکنم. امیدوارم که این روز بهانهای برای همبستگی، همدلی و تحقق مطالبات به حق کارگران باشد.
*علیرضا رستمی بر اثر کرونا درگذشت
علیرضا رستمی یکی از نمایندگان کارگران کارخانه فولاد زاگرس قروه کردستان بود که بعد از انحلال شرکت در سال ۹۴، برای پیگیری حقوق خود تلاشهای بسیار کردند. علیرضا سالها برای پیگیری مطالبات خود و همکارانش دوندگی کرد.
این کارگر چند ماه پیش از این، برای دریافت حقوق و حقوق سنواتی خود شکایت کرد؛ هنوز جوهر این شکایت خشک نشده بود که او بر اثر کرونا جان خود را از دست داد.
علیرضا رستمی عزیز که در اوج بیکاری و مشکلات بسیار، جان خود را بر اثر بیماری کرونا از دست داد، مدتها پیگیر حقوق صنفی خود و همکارانش بود.
علیرضا از سال ۸۲ تا ۹۲ در قسمت کوره بلند به عنوان آتشکار مشغول به کار بود و در اثر گازهای سمی و دود و گرد و غبار، دچار آسم خفیف ریوی شده بود. او دو دختر نیز دارد.
اتحادیه آزاد کارگران ایران که از نزدیک و مداوم و در جریان مبارزات این کارگران در ارتباط نزدیک با ایشان بود درگذشت علیرضا رستمی عزیز را به خانوادهی او و دیگر همکارانش در کارخانه فولاد زاگرس تسلیت میگوید.
اتحادیه آزاد کارگران ایران- ۱۲ اردیبهشت ۱۴۰۰
*روز کارگر و جان دادن کارگر!
طبق گزارشات رسیده ظهر دیروز شنبه یازده اردیبهشت ماه آقای عباسقلی آلوس کارگر شهرداری بهبهان در ساعت کاری خود در کارگاه شهرداری بهبهان واقع در پشت کشتارگاه مشغول بکار بوده است که حین کار سقف ایرانیت فلزی بر سر او فرو می ریزد و بدلیل برخورد و ضربه های سنگین به بیضه ها و سینه ی آقای عباسقلی آلوس موجب فوت او می شود.
منبع:کانال اتحادیه آزاد کارگران ایران
*جان باختن یک کارگر در پایتخت براثر سقوط از ارتفاع به داخل چاهک آسانسور
صبح روز یکشنبه ۱۲ اردیبهشت،یک کارگر ۴۰ ساله تبعه افعانستان حین کاردریک ساختمان در دست احداث واقع در خیابان آیتالله کاشانی تهران از طبقه چهارم به چاهک آسانسور افتاد و در دم جانش را ازدست داد.
*بی اطلاعی ازسرنوشت ۲ کارگر معدن بزرگ زغال سنگ طزره دامغان محبوس درعمق ۳۵ متری یک تونل
از ساعت ۲۳ شنبه ۱۱ اردیبهشت روز جهانی کارگر،۲ کارگرمجبوس معدن بزرگ زغال سنگ طزره دامغان به نامهای میلاد روشنائی و سید اصغر افضلی حین کاراستخراج براثر ریزش ناگهانی سقف کارگاه زیر آوار درعمق ۳۵ متری یک تونل بطول ۷۰مترمحبوس شدند.
برپایه آخرین گزارشات رسانه ای شده تا تنظیم این گزارش از سرنوشت این ۲ کارگر اطلاعی دردست نمی باشد.
*عضو اتحادیه کارگران دستانش باز شد!
رفیق رئیس
آقای برند استرله بطور غیر مترقبه ای برای مبلغ سالیانه ۲میلیون یورو از رئیس شورای کارخانه فولکس واگن به بخش کامیون و ماشین های سنگین منتقل می شود. اولین اقدام ایشان در این کنسرن بیکار کردن هزاران کارگر و بدبخت کردن خانوادههای آنهاست.
هفته پیش روز جمعه با شگفتی تمام اعلام شد که آقای استرله سمت خود را بعنوان،رئیس شورای کارکنان کنسرن فولکس واگن پس میدهد و به بخش ماشین آلات سنگین این کنسرن بعنوان مدیر پرسنل و امور استخدامی منتقل میشود.این در حالی است که او در اواخر سال پیش اعلام کرد،که میخواهد دوباره کاندیدای اتحادیه فلزکاران و کارکنان صنایع فولاد بماند. این سمت را او از آقای کلاوس فولکرت به ارث برده بود که در سال ۲۰۰۵ از کنسرن فولکس واگن در مقام رئیس شورای کارخانه به علت دریافت رشوه و شیرینی از سمت خود کنار گذاشته شد از این طریق آقای استرله جانشین او و طبق معمول در سمت عضویت هئیت مدیره و نظارت کل این کنسرن قرار میگیرد.
جانشین ایشان خانم دانیلا کاوالو ایتالیایی الاصل است که در آلمان بدنیا آمده و در همین کارخانه در شهر ولفس بورگ آلمان دوره دیده ومدت ۲۰سال است که در این کنسرن شاغل می باشد. میراثی که به آقای استرله نزدیک ۱۶سال در سمت رییس شورای کارخانه فولکس واگن رسیده و از او بجای می ماند چندان هم خوش آیند و ساده نبوده و نیست. بعد از برملا شدن رشوه گیری آقای فولکرت از کنسرن در دستکاری کردن دستگاه محاسبه آلودگی هوا بعضی مدلهای فولکس واگن ودرگیری برای به چنگ در آوردن شرکت پورشه و یک سری درگیریها ی داخلی در مدیریت کارخانه،ایشان در نامه ای خطاب به کارکنان شرکت ادعا می کند، که بهترین نقش را در رهبری شورای کارخانه ایفا کرده و یقیناً در انتخابات اتی دوباره انتخاب خواهد شد.به هر حال از آنجایی که وی خدمات خود را به شرکت فولکس واگن انجام داده، روسای این شرکت ایشان را به مدیر عاملی بخش ساخت کامیون این کارخانه که در حال حاضر خالی بوده ، آوردند ومسئولیت بخش امور مدیریت پرسنل شرکت را به او واگذار می کردند.
ایشان جابجائی خود را به ریاست بخش استخدامی و پرسنال فولکس واگن شعبه تراتن اینطور توجیح میکند ؛ که او مدیریت این بخش را با داشتن ۱۰۰۰۰۰ شاغل در تمام دنیا با حس مسئولیت خود مرتبط میسازد، او این بخش از کنسرن را در تمام دنیا در مقایسه با کنسرنهای دیگر
قویتر می کند.این ادعای آقای استرله آنجا سئوال برانگیز میشود،که ایشانی که رییس شورای کارخانه فولکس واگن بوده وبه سمت رئیس بخش پرسنل و مدیر عامل کارگزینی برگزیده میشود ، تا چندی پیش در سمت مدیرشورای کارکنان فعال بوده و دو عضو مدیریت فعلی کنسرن ،یعنی آقایان یولیان کوهن – پیچ و کریستیان پورشه از قبل ایشان را میشناسند و آنها اعتقاد دارند که آقای استر له تنها کسی هست که میتواند در حال حاضر دوباره شرکت ما را روی پا بیاورد ! ؟ و او این هدف را از طریق اخراج ۱۰ درصد از ۸۰۰۰۰ شاغلین شرکت ام. آ. ان و فروش شعبه این شرکت در شهر پلوئن و همچنین بستن شرکت اشتایر که از سال ۹۵ به ام.آ. ان در اتریش تعلق دارد را عملی کند.از بدی حادثه ،از آنجاییکه بخش اتریشی، شرکت ام.آ. ان که تعلق به فولکس واگن دارد،در ۲۶ مارس در یک رای گیری همگانی در مجمع عمومی علیه بیکار کردن همکاران خود رای دادند!
بدین خاطربرای آقای استرله قدری سخت خواهد است در سمت جدید خود که برای اخراج کارکنان در نظر گرفته شده،به ادامه خدمت خود در کنسرن فولکس واگن جامه عمل بپوشاند!.
بر گرفته از روزنامه یونگه ولت ـ آلمان ۲۶.۰۴.۲۰۲۱
اتحاد بین المللی در حمایت از کارگران در ایران ـ آلمان