آشنایی با یک تشکل ملی و یک تشکل بینالمللی آنارکوسندیکالیست
به مناسبت یازده اردیبهشت ۱۴۰۰، اول ماه مه ۲۰۲۱، روز مبارزه و همبستگی جهانی کارگران
معرفی کوتاه کنفدراسیون ملی کار فرانسه
کنفدراسیون ملی کار یک کنفدراسیون شامل چندین اتحادیه یا سندیکاست که دارای اصول و اهداف لیبرتر (آزادمنش) است. کنفدراسیون همانگونه که در میدان اقتصادی مبارزه میکند در مسائل اجتماعی نیز فعالیت دارد، چرا که نمیتوان علیه جامعهای که بیش از همیشه نابرابر است، ساکت ماند. در این جامعه پانصدهزار نفر بیخانمان هستند، پنج میلیون بیکار وجود دارد و چندین میلیون زحمتکش نیز در بیثباتی، کار میکنند. ساعات کار انعطافپذیر به این زحمتکشان تحمیل میگردد و در عین حالی که استثمار میشوند دارای دستمزد کافی نیستند. این در حالیست که در دولت، اقلیتی به نام کارفرما، سوداگر و سیاستمدار دست به دست هم دادهاند تا از ثروتهای سرشار بهرهمند شوند و با وخیم کردن وضعیت کارگران بیش از همیشه فربه گردند.
اتحادیههای اصلاحطلب، سیاستمداران و احزاب سیاسی از هر گرایشی که باشند مسئول وضعیت کنونی در جامعه هستند چرا که آنها فقط به جیب و حیثیت خود میاندیشند. سیاستمداران در زمان انتخابات فقط وعده و وعید میدهند، اما همین که با استفاده از انتخابات به قدرت میرسند تمام قولها را فراموش میکنند. اتحادیههایی که با کارفرمایان و حاکمان همکاری میکنند از امضای توافق برای انعطافپذیری بیشتر ساعات کار و بیثباتی فزاینده وضعیت زحمتکشان و بیکاران ابائی ندارند.
از آن جایی که هیچکس به جای ما مبارزه نخواهد کرد، فعالان کنفدراسیون ملی کار (دستمزدبگیران، بیکاران، دانشجویان و …) متشکل شدهاند تا سندیکالیسمی متفاوت را پیریزی کنند، سندیکالیسمی بدون خدا، بدون رهبر و بدون نمایندگان بوروکرات مانند دیگر اتحادیهها. هدف آنان چیزی به جز ایجاد یک جامعه نوین که از درون مبارزات به وجود خواهد آمد، نیست.
اصول ما
- دمکراسی مستقیم: در کنفدراسیون ملی کار اعضای پایهای تصمیمات را میگیرند. اعضای سندیکاها هستند که در مجامع عمومی گردهم میآیند و برای فعالیتها و جهتگیریها تصمیم میگیرند و نه هیچکس دیگر. در این جا رهبری و اعضای حرفهای دستمزدبگیر از سندیکا وجود ندارند. ما در مبارزه هم به همین روش عمل میکنیم. از آن جایی که اعضای سندیکاها هستند که مبارزه عملی را پیش میبرند، نباید اجازه دهند که رهبران سیاسی یا اتحادیهای به جای آنان تصمیمگیری کنند، حال این رهبران از هر گروه و دستهای که میخواهد باشند. اعضای اتحادیههای کنفدراسیون ملی کار در مجامع عمومی تصمیم میگیرند و کسانی را برای اجرای آنها به نمایندگی برمیگزینند که در هر لحظه در همان مجامع عمومی عزلشدنی هستند.
- عمل مستقیم: نمایندگانی که در نهادهای مشترک اتحادیهای، کارفرمایی و دولتی حضور دارند، کسانی که در کمیتههای شرکتها نشستهاند و نمایندگان سیاسی قادر نیستند وضعیت را بهبود بخشند. این فقط بسیج خود ماست که میتواند این امر را پیش برد. برای چنین کاری توازن قوا باید به نفع ما برهم خورد. ما در برابر اعتصابات ٢۴ ساعته به رهبری دیوانسالاران اتحادیههای رفرمیست همراه با مذاکره در بالا، در برابر تلاش احزاب سیاسی برای سوءاستفاده از مبارزاتمان فقط عمل مستقیم را قرار میدهیم، یعنی عمل بیواسطه آنانی که مبارزه میکنند. در شرایط امروزی عملهای مستقیم ریشهای راهگشا هستند و برای مثال عبارتند از اعتصاب ادامهدار، اشغال اماکن مدیریت و مراکز تصمیمگیری، اشغال دفترهای احزاب سیاسی…
- همبستگی: ما زحمتکشان و بیکاران بخشهای دولتی و خصوصی به یک اندازه قربانی نظمی هستیم که برقرار است. میبینیم که چگونه وضعیت زندگی ما بدتر میشود. ما به همین خاطر نباید بگذاریم کسانی که دارای امتیاز هستند، یعنی کارفرمایان و حکمرانان، باز هم دست به اخراج بزنند، دستاوردهای اجتماعی را نابود نمایند و شرایط زندگی ما را وخیمتر کنند. باید علیه کارفرمایان و حکمرانان و نظمشان به پاخیزیم.
- دمکراسی مستقیم، عمل مستقیم و همبستگی سه اصل آنارکوسندیکالیسم هستند.
ابزار و اهداف مبارزه ی ما
کنفدراسیون ملی کار در کارخانهها و شرکتها برای مطالبات فوری مبارزه میکند، مطالباتی از قبیل کاهش ساعات کار (بدون کم کردن دستمزدها)، علیه بیثباتکاری و انعطافپذیری ساعات کار… اما با توجه به این که ستمهای مختلف پشت درهای کارخانهها و شرکتها متوقف نمیشوند و ستم اقتصادی با ستم سیاسی پیوند دارد، کنفدراسیون ملی کار در یک مبارزه همه جانبه علیه جامعه فعلی نیز شرکت میکند. این مبارزهای روزمره است که در محل زندگی و کار ما علیه نژادپرستی، نظامیگری، جنسیتگرایی، قوانین ضدآزادی و ضدکارگری جریان دارد.
کنفدراسیون ملی کار هر چند در مبارزات روزمره فعالانه شرکت میکند، اما هرگز از یاد نمیبرد که برای تغییر جامعه کنونی این مبارزات کافی نیستند و باید پایه های آن را نابود کرد، به همین خاطر ما برای جامعه دیگری مبارزه میکنیم، جامعهای آزادمنش، برابر و همبسته.
پروژهای برای جامعه
آنارکوسندیکالیسم خود را از بند و زنجیر احزاب و سازمانهای سیاسی رها کرده است و پروژه خود را برای یک جامعه دیگر دارد، جامعهای که در آن هر کس اختیار تولید آن چه را برای زندگی لازم است به دست گرفته است. در این جامعه بدون آن که استثمارگر و استثمارشده وجود داشته باشند، پیشرفت به نفع همه صورت میگیرد. از این دید است که آنارکوسندیکالیسم «جامعه مطرح شده در پروژه خود را بر اساس یک سازمان گسترده فدرالیست میگذارد، یعنی سازمانی که از پایین به بالا عمل میکند و بر اساس همه نیروهایش برای دفاع از نظرات و منافع مشترکشان شکل میگیرد.»
دولت جای خود را به یک فدراسیون میدهد که از پایین به بالا با اصول خودمدیریتی اداره میگردد. نمایندگان در چنین جامعهای برای وظایف مشخص انتخاب میشوند و در هر لحظه قابل عزل خواهند بود. هر چه قدر هم این جامعه مدرن پیچیده باشد، شوراهای هماهنگی و خودمدیریتی برای اداره آن کافی خواهند بود.
طرح عمومی جامعه لیبرتر (آزادمنش) شامل یک فدراسیون دوگانه است، از یک سو شوراهای کارگاهها، کارخانهها، صنایع محلی، منطقهای، ملی و حتا بینالمللی، مدیریت و هماهنگی هر بخش تولیدی را تضمین خواهند نمود و از سوی دیگر کمونهایی برای هماهنگی فعالیت صنایع مختلف در سطح خود برای این که تمام ابزار لازم برای بقای هر واحد در قلمرویی که دارد فراهم گردد، ایجاد خواهند شد. این شکل از جامعه را کمونیسم لیبرتر (آزادمنش) مینامند. برخی خواهند گفت که چنین جامعهای یک مدینهی فاضله و سادهانگارانه است! با این حال تجربیات اجتماعی جنبش کارگری نشان داده است که هر گاه گسستی از نظم حاکم صورت گرفته است در برخی مواقع تمام بخشهای یک کشور با دخالت مستقیم کارگران اداره شدند و بر همین اساس است که اصول کنفدراسیون ملی کار تدوین شده است. اسپانیا در سالهای ١۹٣۶ تا ١۹٣۹ و تولید محصولات کشاورزی در آراگون یا صنایع چوب و حمل و نقل بارسلون و قیام سال ١٩۵۶ در مجارستان از جمله این تجربیات هستند.
ظرفیتهای خودمدیریتی تولیدکنندگان عظیم هستند. مدیریت مستقیم اقتصاد و جامعه به مراتب از روشهای سرمایه داری کارآراتر هستند. سرمایهداری به جز میلیونها بیکار، گرسنه و تخریب محیط زیست و نظامیگری اتمی دستاوردی ندارد.
علیرغم تمام مشکلات موجود و استهزاهای فنسالاران راست و چپ، تغییر سندیکایی جامعه ضرورت دارد و مسئلهای است که واقعاً مربوط به دوران کنونیست. کنفدراسیون ملی کار در این راه مبارزه میکند.
انجمن بین المللی زحمتکشان
نظم سرمایه داری کاری به مرزها و ملل ندارد، این نظم زحمتکشان را در همه جا استثمار میکند. به همین خاطر است که کنفدراسیون ملی کار یک مبارزه جداگانه را فقط در فرانسه پیش نمیبرد و در سطح جهانی در انجمن بینالمللی زحمتکشان حضور دارد. هدف انجمن بینالمللی زحمتکشان مبارزه با سرمایهداری در سطح جهان است و این مهم بدون پشتیباتی مشترک و همبستگی بینالمللی در مبارزه امکانپذیر نیست. در حال حاضر انجمن بینالمللی زحمتکشان شامل گروههاییست که در پی میآید: BASF (بنگلادش)، CNT-AIT (فرانسه)، OLS (سوئد)، PPAS (اندونزی)، SF (انگلستان)، NSF (نروژ)، CNT (اسپانیا)، COB (برزیل)، ASF (استرالیا)، KRAS (روسیه)، PA (اسلواکی)، ASI (صربستان)، ZSP (لهستان). گروههایی از انجمن پشتیبانی میکنند: ARS (بلغارستان)، Germinal (شیلی)، MEM (هندوستان)، ULET (کلمبیا)، WAS (اتریش)، WSA (ایالات متحده آمریکا).
***
اساسنامه انجمن بینالمللی زحمتکشان
الف) مقدمه
مبارزه صدها ساله بین استثمارکنندگان و استثمارشوندگان ابعاد تهدیدآمیزی گرفته است. سرمایه به عنوان قادر مطلق سر هیولاوار خود را دوباره بلند کرده است. علیرغم تضادهای درونی بین بورژوازی و سرمایهداری بینالمللی، چنان شرایطی به وجود آوردهاند که بتوانند مانند تنی واحد علیه پرولتاریا اقدام نمایند و آن را به ارابهی پیروز خود زنجیر کنند.
سرمایهداری خود را سازمان میدهد و در حالی که در موضعی دفاعی قرار داشت، علیه طبقه کارگر سنگربندی مینماید. حمله سرمایهداری برضد طبقه کارگر دارای منشاء ژرف و علل مشخص است. تعدد نظرات در میان کارگران، نبود صراحت و انسجام اهداف طبقه کارگر برای امروز و آینده، تشتت طبقه کارگر در گرایشهای مختلف و در یک کلام سستی و پراکندگی جنبش کارگری به سرمایهداری اجازه میدهند که علیه طبقه کارگر اقدام نماید. فقط یک پاسخ میتواند به هر نوع یورش خشونتآمیز و بینالمللی استثمارکنندگان برضد طبقه کارگر داده شود و آن هم تشکل فوری ارتش پرولتاریا در یک نهاد مبارزاتی است که در بطن خود همه کارگران انقلابی کشورها را دربرگیرد تا بلوکی پولادین علیه تمام حملات سرمایهداری شکل بگیرد، بلوکی که حملات سرمایه داری را پس خواهد زد و بر ضد تمام فشار آن پیروز خواهد شد. جنبش رهایی کارگران نمیتواند آن گرایشهای کارگری را بپذیرد که خواهان همزیستی بین سرمایه و کار هستند و میخواهند یک آشتی بینالمللی را با سرمایهداری و دولت بورژوایی برقرار کنند. جنبش رهایی کارگران نمیتواند در صفوف خود گرایشهایی را بپذیرد که دیکتاتوری پرولتاریا را تبلیغ میکنند، چرا که این دیکتاتوری بر خلاف اهداف کارگران آگاهیست که بیشترین آزادی و رفاه را برای همه میخواهند. زحمتکشان انقلابی سراسر جهان باید یک انجمن واقعی بینالمللی زحمتکشان را برضد حمله سرمایهداری و همه سیاستمداران از هر گرایشی که باشند، بسازند. در این انجمن بینالمللی هر عضو میداند که رهایی طبقه کارگر فقط به دست خود طبقه کارگر میسر است، کارگرانی که به عنوان تولیدکنندگان، سازمانهای اقتصادی خود را تشکیل میدهند تا کنترل اراضی و کارخانهها را به دست بگیرند و آنها را به شیوه اشتراکی اداره کنند. این سازمانهای اقتصادی که تولیدکنندگان اداره میکنند با ادامهی تولید، زندگی اجتماعی را تضمین میکنند. وظیفهی زحمتکشان با چنین چشمانداز و هدفی این است که در مبارزات جاری که برای تغییر اجتماعی هستند شرکت نمایند و این را به خاطر داشته باشند که هر گامی میتواند آنان را به هدف خود نزدیک کند به شرط این که در مبارزات روزمره فقط روی نیروی خود حساب کنند و با تبلیغ و تشکل در جنبش خود، ابزار لازم را برای کنار زدن رقبا و جایگزین شدن خود فراهم آورند. به علاوه ما میتوانیم هر جا که امکانش وجود دارد نظم اجتماعی خود را برای نمونه ایجاد نماییم. تشکلات ما میتوانند در چارچوب امکاناتی که دارند بزرگترین تأثیرات را روی گرایشهای دیگر داشته باشند تا آنها نیز به ما بپیوندند و با ما علیه رقبای دولتی و سرمایهداران مبارزه نمایند، البته همیشه باید شرایط محلی و زمانی را در نظر گرفت و هرگز نباید اهداف نهایی جنبش رهایی کارگران را از یاد برد.
ب) اصول سندیکالیسم انقلابی
١) سندیکالیسم انقلابی با تکیه بر مبارزه طبقاتی برای اتحاد همه زحمتکشان در سازمانهای رزمنده اقتصادی تلاش میکند که به نوبه خود برای آزادی از یوغ دوگانهی سرمایه و دولت مبارزه میکنند. هدف نهایی سندیکالیسم انقلابی سازماندهی زندگی اجتماعی بر اساس کمونیسم لیبرتر (آزادمنش) است که با عمل انقلابی طبقه کارگر به وجود میآید. سندیکالیسم انقلابی با این اعتقاد که فقط سازمانهای اقتصادی پرولتاریا قادرهستند جامعه کمونیست لیبرتر را به وجود آورند به همه زحمتکشان به عنوان تولیدکنندگان و آفرینندگان ثروتهای اجتماعی روی میآورد و مخالفت خود را علیه احزاب کارگری مدرن اعلام میکند، احزابی که برای سازماندهی اقتصادی جامعه بیکفایت هستند.
٢) سندیکالیسم انقلابی مخالف قاطع هر گونه انحصار اقتصادی و اجتماعیست و برای نابودی هر گونه انحصاری با استفاده از کمونهای اقتصادی که توسط نهادهای کارگران در هر زمین و کارخانه اداره میشوند، مبارزه میکند. این کمونهای اقتصادی بر اساس شوراهای آزاد شکل میگیرند که تابع هیچ قدرت و هیچ حزب سیاسی نیستند. سندیکالیسم انقلابی علیه دولت و احزاب سیاسی قد علم میکند و در برابر آنها سازمان اقتصادی تولید را قرار میدهد. سندیکالیسم انقلابی دولت انسان علیه انسان را برنمیتابد و مدیریت اشتراکی را در مقابل هر دولتی قرار میدهد. بنابراین واضح است که سندیکالیسم انقلابی نمیخواهد قدرت سیاسی را به دست بگیرد، برعکس نابودی هر گونه قدرت دولتی را در زندگی اجتماعی هدف خود میداند. سندیکالیسم انقلابی بر این باور است که با حذف انحصار مالکیت، سلطهگری نیز پایان مییابد، لذا هر شکلی از دولت هرگز نخواهد توانست وسیلهای برای آزادی انسانها باشد. هر نوعی از دولت به پیدایش انحصارات و امتیازات جدید برای عدهای خاص میانجامد.
٣) سندیکالیسم انقلابی دارای کارآیی دوگانه است، از سویی ادامه دادن به مبارزه انقلابی روزمره در تمام کشورها برای بهبود شرایط اقتصادی، اجتماعی و فکری طبقه کارگر تا جایی که جامعه کنونی اجازه میدهد و از سوی دیگر تربیت تودهها برای این که خود بتوانند، هنگامی که زمانش رسید، مدیریت مستقل تولید و توزیع را با در اختیار گرفتن تمام موجودیهای زندگی اجتماعی به دست بگیرند. سندیکالیسم انقلابی نمیپذیرد که سازماندهی یک نظم اجتماعی که بارش فقط روی تولیدکننده قرار دارد با دستورات دولتی رتق و فتق گردد. سندیکالیسم انقلابی خواهان نظمیست که بر اساس فعالیت مشترک تمام زحمتکشان یدی و فکری پیریزی گردد. این نظم در هر شاخه صنعتی با مدیریت کارخانهها توسط خود کارگران شکل میگیرد به طوری که هر گروه از آنان در یک کارخانه یا شاخهی صنعتی عضوی خودمختار در تمام نهاد اقتصادیست و خودبهخود بر اساس یک نقشه و بر اساس توافقات مشترک، تولید و توزیع را به نفع تمام جامعه تنظیم مینماید.
۴) سندیکالیسم انقلابی مخالف تمامی گرایشهاییست که از دولت و دین تمرکزگرا دفاع میکنند چرا که آنها فقط به ادامه حیات دولت و اتوریته یاری میرسانند و همواره ابتکار و استقلال را از اندیشهها می زدایند. سانترالیسم یک سازماندهی مصنوعیست که به زعم خود اقشار پایین دست را به اقشاری که بالادست میداند، میسپارد. سانترالیسم یا تمرکزگرایی نهایتاً رتق و فتق امور تمام جامعه را به دست یک اقلیت میدهد و فرد را به برده تبدیل میکند که باید فرمانبرداری کند. سازماندهی تمرکزگرا نیازهای جامعه را برای منافع چند نفر تنظیم میکند. تمرکزگرایی (سانترالیسم) حقیقت را با یک دست کردن زوری جامعه پنهان میکند و مسئولیت شخصی را با انضباط سختگیرانه جایگزین مینماید. به همین خاطر است که سندیکالیسم انقلابی مخالف قاطع سانترالیسم است و جامعه مطلوب را جامعه سازماندهی شده بر پایه تشکل بزرگ فدرالیستی میداند. سازمان فدرالیستی جامعه از پایین به بالاست و دربرگیرنده وحدت آزاد تمام نیروهاییست که برای دفاع از نظرات و منافع مشترک گردهم میآیند.
۵) سندیکالیسم انقلابی با هیچگونه فعالیت پارلمانی و همکاری با نهادهای قانونگذار همخوانی ندارد، چرا که خوب میداند که آزادترین سیستم انتخاباتی هم نمیتواند تضادهای واقعی موجود را در جامعه از میان بردارد. یگانه هدف نظم پارلمانی این است که در ظاهری قانونی، باطنی دروغین را قرار دهد که به تداوم بیعدالتیهای اجتماعی دامن زده شود.
۶) سندیکالیسم انقلابی مخالف تمام مرزهای سیاسی و ملیست که جبارانه به وجود آمدهاند و اعلام میکند که آن چه ناسیونالیسم (ملی گرایی) نامیده میشود چیزی نیست به جز دین ِ دولت مدرن که میخواهد در پشت آن منافع مادی طبقات دارا را حفظ نماید. سندیکالیسم انقلابی بر این باور است که اختلافات موجود در زمینه اقتصادی هستند و میتوانند منطقهای یا ملی باشند. این اختلافات هستند که سلسله مراتب و امتیازات و انواع ستمها را (بر اساس نژاد، جنسیت یا هراختلاف واقعی یا قلابی دیگر) پدید میآورند. سندیکالیسم انقلابی میخواهد که هر گروهی حق خودمختاری همبسته با دیگر انجمنهای مشابه را داشته باشد.
٧) به همین دلایل است که سندیکالیسم انقلابی با جنگ و نظامیگری مبارزه و تبلیغات ضدجنگ را توصیه میکند. سندیکالیسم انقلابی خواهان برچیدن بساط ارتشهای حرفهایست که همچون ابزار ضدانقلاب سرمایهداری عمل میکنند. میلیشیای کارگری که در طی انقلاب زیر کنترل سندیکاهای کارگری قرار دارند باید جایگزین ارتشهای حرفهای گردد. سندیکالیسم انقلابی خواهان تحریم تمام مواد اولیهایست که برای جنگ لازم است و فقط یک استثناء بر این امر قائل است و آن هم برای زمانیست که کارگران یک کشور در حال انقلاب اجتماعی هستند و باید به آنان یاری رساند تا از انقلابشان دفاع کنند. سندیکالیسم انقلابی نهایتاً از ابزاری مانند اعتصاب پیشگیرانه و انقلاب برضد جنگ و نظامیگری استفاده میکند.
٨) سندیکالیسم انقلابی معتقد است که تولید یک محصول نباید محیطزیست را تخریب کند و مثلاً استفاده از انرژیهای آلترناتیو را در صورت امکان به جای انرژیهای تجدیدناپذیر پیشنهاد میکند. سندیکالیسم انقلابی نمیپذیرد که ناآگاهی موجب بحران زیست محیطی کنونیست، بلکه عطش سود بیشتر است که چنین وضعی را پیش آورده است. تولید سرمایهداری برای حفاظت از محیط زیست بی کفایت است چرا که همیشه در پی کاهش هزینهها و افزایش سود برای ادامه حیات خود است. خلاصه این که بحران قروض جهانی استفاده از کشاورزی صنعتی را گسترده کرده به طوری که کشاورزی برای امرار معاش پسروی نموده است. این موضوع سبب شده که جنگلهای استوایی نابود گردند و گرسنگی و بیماری افزایش یابند. اگر مبارزه برای حفظ سیاره زمین و مبارزه علیه سرمایهداری به هم پیوند نخورند، هر دو شکست می خورند.
٩) سندیکالیسم انقلابی مدافع سرسخت عمل مستقیم است و از هر مبارزهای که در تضاد با اهدافش نباشد، پشتیبانی مینماید. مبارزه دارای اشکال مختلفی از قبیل اعتصاب، تحریم، سابوتاژ و غیره است. ژرفترین بازتاب یک عمل مستقیم اعتصاب عمومیست که از نظر سندیکالیسم انقلابی نوید دهنده انقلاب اجتماعیست.
١٠) سندیکالیسم انقلابی دشمن هر گونه خشونت است که همه دولتها سازمان می دهند، اما این نکته را از نظر دور نمیدارد که در طی نبردهای سرنوشتساز که میان سرمایهداری امروز با کمونیسم آزادمنش فردا انجام خواهند گرفت برخوردهای به شدت خشونتآمیزی شکل خواهند گرفت. سندیکالیسم انقلابی بدین دلیل قهر را به عنوان یک وسیله برای دفاع علیه تهاجمات طبقات سلطه گر مجاز میشمارد. طبقات دارا برضد مردم انقلابی از خشونت استفاده میکنند چرا که نمیخواهند مالکیت را بر زمینها و ابزار تولید از دست بدهند. از آن جایی که خلع مالکیت نمیتواند بدون دخالت مستقیم سازمانهای اقتصادی زحمتکشان انقلابی عملی گردد، دفاع از انقلاب نیز به همان نهادهای اقتصادی بازمیگردد و نه یک تشکیلات نطامی یا شبهنظامی که در بیرون آنها شکل گرفته است.
١١) فقط در سازمانهای اقتصادی و انقلابی طبقه کارگر نیروی رهایی و تأمین انرژی آفرینندهی لازم برای بازسازی جامعه بر اساس کمونیسم لیبرتر (آزادمنش) وجود دارد.
پ) نام سازمان بین المللی
پیوند بینالمللی برای مبارزه و همبستگی که سازمانهای سندیکایی انقلابی جهان را به یک دیگر وصل میکند انجمن بینالمللی زحمتکشان نامیده میشود.
ت) اهداف انجمن بینالمللی زحمتکشان
انجمن بینالمللی زحمتکشان دارای اهداف زیر است:
الف) سازماندهی و پشتیبانی از مبارزه انقلابی در همه کشورها برای نابودی همیشگی رژیمهای سیاسی و اقتصادی کنونی و استقرار کمونیسم لیبرتر.
ب) ایجاد یک پایه ملی و صنعتی سندیکایی در تشکلات اقتصادی سندیکایی و آن جایی که چنین پایهای موجود است، تحکیم آنهایی که برای نابودی سرمایهداری ودولت مبارزه میکنند.
پ) جلوگیری از نفوذ هر گونه حزب سیاسی در سازمانهای اقتصادی سندیکایی و مبارزه قاطع با هر گرایشی از سلطهگری سیاسی در درون سندیکاها.
ت) تدوین یک برنامه مشخص در صورت پیدایش یک موقعیت برای ائتلاف موقت با دیگر تشکلات پرولتری، سندیکایی و انقلابی به شرطی که بندهای الف، ب و پ بالا خدشهدار نگردد. هدف ائتلافات موقت باید حرکتهای بینالمللی مشترک به نفع طبقه کارگر باشد. نباید هرگز اتحادی با احزاب سیاسی صورت بگیرد، یعنی با گروههایی که دولت را به عنوان یک سیستم سازماندهی اجتماعی میپذیرند. سندیکالیسم انقلابی هر گونه همکاری طبقاتی را که با شرکت در نهادهای مشترک کارگر و سرمایهدار مانند کمیتههای شرکتها شکل میگیرند، نفی و طرد میکند. سندیکالیسم انقلابی هیچگونه یارانه دولتی را نمیپذیرد و مخالف کسانیست که میخواهند فعالیت سندیکایی را حرفهای پیش ببرند. این نوع از فعالیتها با آنارکوسندیکالیسم همخوانی ندارند.
ث) مبارزه با خشونت تمام دولتها علیه انقلابیان که برای یک انقلاب اجتماعی فعالیت میکنند.
ج) مطالعه همه مسائل پرولتاریای جهان برای تحکیم و گسترش جنبشهایی که در یک کشور یا چند کشور برای دفاع از حقوق و دستیابی به حقوق جدید برای طبقه کارگر در جریان هستند یا برای انقلاب رهاییبخش مبارزه میکنند.
چ) اقدام برای حمایت مشترک از مبارزات بزرگ اقتصادی یا مبارزات حاد برضد دشمنان آشکار و پنهان طبقه کارگر.
ح) یاری فکری و مادی به جنبشهای طبقاتی که توسط سازمانهای اقتصادی ملی پرولتاریا هدایت میشوند. انجمن بینالمللی زحمتکشان فقط زمانی در امور سندیکایی یک کشور دخالت میکند که سازمان سندیکایی آن کشور بخواهد یا امضاء کننده تصمیمات عمومی انجمن باشد.
ث) شرایط عضویت
سازمانهای زیر میتوانند به انجمن بینالمللی زحمتکشان بپیوندند:
الف) سازمانهای سندیکایی انقلابی ملی که عضو هیچ انترناسیونال دیگری نباشند. به هر حال برای هر کشور بیش از یک گروه نمیتواند وجود داشته باشد. گروههای عضو باید اصول، راهکارها و اهداف انجمن بینالمللی زحمتکشان را بپذیرند و نسخهای از اساسنامه و اصول خود را به دبیرخانه انجمن بدهند. دبیرخانه بینالمللی انجمن باید تمام واحدهای دیگر را از نامزدی عضویت جدید مطلع نماید.
ب) اقلیتهایی از سندیکالیستهای انقلابی متشکل در سازمانهای ملی که خود وابسته به انترناسیونالهای سندیکایی دیگر هستند.
پ) سازمانهای سندیکایی یا حرفهای یا صنعتی مستقل که یا عضو سازمانهای ملی هستند که خود در انجمن عضویت ندارند با این شرط که اصول و اهداف انجمن را بپذیرند و سازمانهای ملیاشان، اگر وجود دارند، موافق عضویتشان در انجمن باشند. نمیتوان ورود سازمانهای سندیکایی، حرفهای یا صنعتی را به درون انجمن بینالمللی زحمتکشان پذیرفت که از سازمان ملی خارج شدهاند یا از آن کنار گذاشته شدهاند، مگر آن که توافق جمعی یک کنفرانس مرکب از دو نماینده هر سازمان عضو، یعنی دو نفر از سازمان جداشده یا اخراج شده و دو نماینده ملی از سازمان عضو انجمن بینالمللی زحمتکشان و دبیرخانه آن، اعلام گردد.
ت) هر سازمان تبلیغات سندیکایی انقلابی که اصول و اهداف انجمن بینالمللی زحمتکشان را میپذیرد و در کشوری کار میکند که هیچ سازمان ملی عضو انجمن نباشد.
ث) از آن جایی که انجمن بینالمللی زحمتکشان فقط دارای واحدهای قانونی و غیرقانونیست که در رابطه مستقیم با کشورهای خود هستند، گروههای تبعیدی میتوانند به عنوان واحد این انجمن به رسمیت شناخته شوند به شرط این که به دبیرخانه انجمن به روشنی نشان دهند که نمایندگان اصیل تشکلاتی هستند که در کشورهای مربوطه فعالیت میکنند. در هر صورت فقط یک واحد برای هر کشوری میتواند وجود داشته باشد. اگر رفتارهایی که در زیر می آیند محرز گردند تصمیم به حذف یک واحد گرفته خواهد شد: الف) اگر پایبندی به اصول و اهداف نقض گردد، ب) اگر حق عضویتها پرداخت نگردد، اگر یک واحد به مدت یک سال حق عضویت نپردازد، کنگره باید در مورد آن تصمیمگیری نماید، پ) اگر یک واحد در مجامع عمومی و کنگره بینالمللی شرکت نکند و به فراخوانهای دبیرخانه و واحدها بدون ارائه توضیح پاسخ ندهد.
ج) کنگرههای بینالمللی
اگر ممکن باشد کنگرههای بینالمللی انجمن هر دو سال یک بار برگزار میشوند. دبیرخانه با در نظر گرفتن مهلت کافی از واحدها خواهد خواست تا موضوعات و پیشنهادهایی را که دارند به کنگره ارائه دهند. سپس دبیرخانه دستور کار کنگره را تهیه خواهد نمود و به همراه موضوعات رسیده، دست کم شش ماه پیش از کنگره، به تمام واحدها خواهد فرستاد. اجرای توافقات و قطعنامههایی که به تصویب کنگرهها می رسند برای تمام تشکلات عضو اجباری خواهند بود مگر آن که این تشکلات در کنگره ملی خود یا در یک همهپرسی قطعنامههای کنگره را رد کرده باشند. اگر حداقل سه سازمان ملی عضو انجمن بینالمللی زحمتکشان تقاضا کنند در این صورت میتوان با یک همهپرسی عمومی در تمام واحدها، در یک تصمیم بینالمللی تجدید نظر کرد. هر واحد عضو انجمن بینالمللی زحمتکشان در کنگرهها و همهپرسیهای بینالمللی دارای یک حق رأی است، هر چند باید تلاش نمود که پیش از این که کار به رأی گیری بکشد به اجماع و اتفاق نظر رسید.
چ) نقل و انتقالات بینالمللی
هر عضو یک سازمان وابسته به انجمن بینالمللی زحمتکشان که حق عضویت خود را کاملاً پرداخت کرده است اما در یک کشور دیگر به جز محلی که او عضو است اقامت دارد، باید حداکثر یک ماه پس از رسیدن خود، انتقال خود را از سازمانی که در آن بوده به سازمان ملی کشور مقصد انجام دهد. سازمان کشور مقصد باید این انتقال را بپذیرد بدون آن که حق ورودی اخذ نماید. اگر یک تبعید گسترده صورت بگیرد، عضویت در سازمان تبعیدی که انجمن بینالمللی زحمتکشان به رسمیت شناخته، اختیاریست.
ح) دبیرخانه
برای هماهنگی فعالیتهای جهانی انجمن بینالمللی زحمتکشان، برای دستیابی به اطلاعات دقیق جهت تبلیغات و سازماندهی مبارزه در همه کشورها، برای اجرای قطعنامههای کنگرههای بین المللی به بهترین شیوه ممکن و برای مواظبت از تمام فعالیتهای انجمن بینالمللی زحمتکشان، یک دبیرخانه، که دست کم سه نفرشان در نشانی مرکزی انجمن بینالمللی زحمتکشان اقامت دارند، انتخاب میگردد. دبیرخانه را کنگره یا همهپرسی بینالمللی برمیگزیند. بقیه اعضای دبیرخانه توسط واحد یا واحدهایی انتخاب میشوند که کنگره مشخص می نماید. اعضای دبیرخانه فعالیت و کارها را بین خود تقسیم میکنند. دبیرخانه و دبیر همانگونه که در بالا آمده است برای فاصله دو کنگره انتخاب میگردند. با این حال میتوان انتخابات مجددی را فقط برای یک دوره مدیریت در نظر گرفت. محلی را که دبیرخانه باید در آن قرار بگیرد، کنگره تعیین مینماید. اگر چنین امری ممکن نشد، این محل با همهپرسی مشخص میگردد. دبیرخانه باید یک گزارش کتبی از فعالیتهای خود تهیه کند. گزارش کتبی باید پیشاپیش به واحدهای عضو انجمن بینالمللی زحمتکشان داده شود تا قبل از برگزاری کنگره فرصت کافی برای مطالعه داشته باشند. واحدهای عضو هم زمان با دریافت گزارش کتبی دبیرخانه یک گزارش مالی نیز دریافت میکنند. کنگره کمیسیونی را مسئول رسیدگی به حسابها و کنترل نهایی آنها میکند.
خ) مالی
برای این که انجمن بینالمللی زحمتکشان بتواند گسترش پیدا کند و فعالیتهای بینالمللی را بیشتر نماید و برای این که بتوان به تبلیغات نوشتاری، پایههایی استوار داد، برای این که انجمن بینالمللی زحمتکشان بتواند نشریات خود را مرتباً منتشر نماید، برای این که انجمن بینالمللی زحمتکشان بتواند در حرکات سندیکالیستی انقلابی در کشورهای مختلف شرکت جوید، برای این که انجمن بینالمللی زحمتکشان بتواند به ترویج نظرات سندیکالیسم انقلابی در کشورهایی بپردازد که در آنها نظرات و راهکارهای ما دارای وزنهای نیستند و سرانجام به خاطر این که انجمن بینالمللی زحمتکشان بتواند فوراً و با شیوهای رضایتبخش به فراخوانهای همبستگی که به انجمن فرستاده میشوند پاسخ دهد، هر عضو یک سازمان وابسته به انجمن بینالمللی زحمتکشان باید یک حق عضویت بینالمللی سالانه برابر با یک دلار آمریکا یا مبلغ برابر با این پول بپردازد. واحدهایی که در وضعیت بد مالی هستند برای این حق عضویت توافقی با دبیرخانه انجمن بینالمللی زحمتکشان میکنند. هر واحدی خود تصمیم میگیرد که چگونه حق عضویت اعضای خود را جمعآوری کند. اگر واحدها مایل باشند، انجمن بینالمللی زحمتکشان میتواند یک تمبر ویژه برای دفترچههای حق عضویت به آنها بدهد. هر واحد هر سه ماه یک بار حق عضویتهای بینالمللی را به انجمن میفرستد.
د) انتشارات
دبیرخانه دارای انتشارات زیر است:
١) نشریهای که باید با بیشترین تناوب ممکن منتشر گردد. مطلوب است که نشریهی هر واحد عضو انجمن یا هوادار آن، فضایی را در صفحات خود به خبرهای انجمن بینالمللی زحمتکشان اختصاص دهد تا بتوان از این طریق، فراخوانها به همبستگی بینالمللی و تبلیغات عمومی را در آن منتشر کرد.
۲) انتشار جزوات تبلیغاتی ویژهی انجمن بینالمللی زحمتکشان برای کشورهایی که دارای واحد نیستند.
٣) هر نشریه به صورت گاهنامه یا هر شکل دیگری که کنگره برای انتشارش تصمیم میگیرد.
تارنمای انجمن بینالمللی زحمتکشان: https://iwa-ait.org
تدوین و ترجمه: نادر تیف
اردیبهشت ۱۴۰۰ – مه ۲۰۲۱
هنگامی که نخستین پرتو خورشید روز اول ماه مه بر گورهای بیآوای والدهایم میتابد، بنای فروتن یادبود پنج کارگر آنارشیست به خاک افتاده در نوامبر ۱۸۸۷ خودنمایی میکند… ادامه منشاء اول ماه مه به قلم رودلف روکر در لینک زیر:
نام کتاب: آنارکوسندیکالیسم
نویسنده: رودولف روکر
مترجم: محمودرضا عبداللهی
ناشر: نشر افکار